میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت
... پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت
بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد این شهر اگر دادرس و دادگری داشت
یک لحظه بر این بام بلاخیز نمی ماند مرغ دل غم دیده اگر بال و پری داشت
در معرکه عشق که پیکار حیات است مغلوب ٬ حریفی که بجز سر سپری داشت
سرمد، سر پیمانه نبود این همه غوغا میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
صادق سرمد
|