مـن از آن روز کـه قـومم به شب آلـوده شـود

مـن از آن روز کـه قـومم به شب آلـوده شـود
و خــدا حــکــم به طــوفــان نـکــند می ترسم


مــن از آن مــســجــد و مــحراب فـراوانی که
برکــت ســفــره فـــراوان نــکــنــد مــی ترسم

من از این زندگی سخت اگر آخر کار
مرگ را ساده و آسان نکند می ترسم

نه که از بوسه ی معشوق بترسم هرگز !
از گناهی که پشیمان نکند می ترسم ...

یاسر قنبرلو