گفته بـــودم بی تو می میــرم ولی ایــن بار ، نه گفته بـــودی عاشقـــم هستی ولی انگــار ، نه هـــرچه گویی "دوستت دارم" به جز تکرار نیست خو نمی گیــــرم به این تکــــرارِ طوطیــــوار ، نه
تا که پا بندت شَــوَم از خـــویش می رانی مـــرا دوست دارم همدمت باشــم ولی ســــربار ، نه دل فروشی می کنی گویا گمان کــــردی که باز با غــــرورم می خـــــرم آن را در این بــازار ، نه قصد رفتن کـــــرده ای تا باز هـم گویــم بمـــان بار دیگـــر می کنــم خواهش ولی اصــــرار ، نه گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار ، نه می روی اما خودت هم خــــوب می دانی عزیـــز می کنی گاهــی فــــرامـوشم ولی انکـــار ، نه سخت می گیـری به من با اینهمه از دست تـو می شوم دلگیـــر شایــد نازنیــن ، بیــــزار ، نه
پریناز جهانگیرعصر
برگرفته ازآدرس http://www.shereno.com/39976/35138/339289.html
دوستان گرامی با سلام و عرض تشکر بابت اینکه ما را قابل دانستید و به وبلاگ خودتون سر زدید. عزیزانی که معتقد هستند این شعر به استاد شهریار تعلق دارد ، لطفا به سایت " شعر نو " مراجعه فرمایند . مانا و موفق باشید |