از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

مادر

مادر


مادر! چه کلمه زیبایی، وقتی این کلمه را می شنویم گویی معنی عشق، مهر، محبت، ایثار و فداکاری را شنیده ایم. مادر مظهر همه این صفات است، بیهوده نبود که بهشت را زیر پای او قرار داده اند. او کیست؟ چگونه موجودی است؟ درک خود وجودی مادر برای کسی میسر نیست الاخود او، باید مادر بود و فهمید که دل مادر چگونه دلی است، عشق مادر از کدام عشق است،

 باید مادر بود و فرزند داشت تا پی به کلمه مهر و محبت و ایثار برد که اندیشه ها و قلمها ناتوانند در بیان خود وجودی مادر، شاید بتوان مادر را به گونه لغوی معنا کرد اما کدام قلم، کدام اندیشه توان معنا کردن ذات درونی مادر را دارد.
    او را فقط خالقش شناخت، این مادر کیست؟ احساس مادر بودن چه احساسی است؟ خدایا این چه حسی است که همه زنان آرزومند درک آن حس اند؟ خدایا این چه حس غریبی است که زن را آفریدی برای مادر شدن و بزرگترین رسالت را به دوش او نهادی.
    مادر! چه بگویم؟ که تو نیستی، کاش بودی و برای احساس زندگی حس حضورت کافی بود، این را حالامی فهمم و چه دیر.
    مادر! تو عشقی تو پاکترین و زلال ترین چشمه محبتی، مادر تو یک دریا پاکی و نجابتی، تو یک دنیا مهر و عطوفتی، مادر اگر تو بودی با کدامین هدیه می توانستم زحمات تو و محبت تو را پاس بدارم؟ کدام هدیه می توانست خستگی دستان پر مهرت را جبران کند؟ کدام هدیه با گذشت و ایثار و فداکاری تو برابری می کند؟ مادر! اگر دنیایی از گل بیارایم در مقابل زیبایی و لطافت روح تو کم می آورد!
    پاکی قطره های باران در مقابل پاکی تو شرمسار است. تو عطری از همه گلهای زیبای خلقتی، تو روح سبز و رافت و محبتی، تو معنی ایثار و عشق و دوست داشتنی. گویا خداوند با خلقت تو نیز به خود احسن الخالقین گفت.
    مادر! چه بگویم که کم آورده ام و اینها همه بازی با کلمات است در مقابل تو، که تو خود نوری از بهشتی، تو از سلاله پاکی ها، تو از سلاله ابراهیمی، تو نوری از خدایی، مهری از خدایی، آیتی از خدا، آری تو هدیه ای از خدایی.
    مادر اگر بودی خاک پایت را توتیای چشمانم می کردم. اکنون باید بگویم: چون توانستم ندانستم نبود، چون که دانستم، توانستم چه سود؟ وقتی بودی نفهمیدم چه هستی، حال که نیستی میدانم چه بودی!
    آرزوی من در شب ولادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ریحانه رسول، همنشینی ات با بنت رسول الله(ص) است، دست دعا به سوی درگاه احدیت دراز می کنم و از او می خواهم؛ که به حق شایسته اش هستی؛ خداوند! دعای مرا اجابت نما و مادرم را از من راضی کن.
    مادر! و تو مثل همیشه دعای خیرت بدرقه راه فرزندت باشد، ای مظهر همه خوبی ها تا همیشه تاریخ تا قیامت به یادت هستم و دوستت خواهم داشت. 

 

 نویسنده: شمسی علی عسگری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد