برای دیگر کاربردهای واژهٔ محمد به صفحهٔ محمد (ابهامزدایی) مراجعه کنید.
بوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰-۶۳۲) بنیانگذار و پیامبر دین اسلام و در نظر مسلمانان، آخرین و بزرگترین پیامبر در سلسله پیامبران خدا میباشد. مسلمانان محمد را تحویل دهنده کتاب آسمانی قرآن و بازگرداننده آیین اصلی و تحریف نشده یکتاپرستی (یا همان دین آدم، ابراهیم، موسی، نوح، عیسی و سایر پیامبران پذیرفته شده در اسلام) میدانند.[۱][۲][۳] او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانونگذار، اصلاحطلب، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب دیگر مأمور تعلیم فرامین الهی محسوب میشود. [۴] بهعقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، محمد قبل از دریافت وحی یا بعثت همچون پدرانش به دین حنیف که آنرا آیین ابراهیم و برمبنای یکتاپرستی میدانند، بودهاست.[۵]
محمد در سال ۵۲ قبل از هجرت در مکه در عربستان به دنیا آمد. او هنگام طفولیت یتیم شد و تحت سرپرستی عمویش به سن رشد رسید. در دوران جوانی به شغل بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در سن ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد هر از گاهی مدتی را در یک غار در یکی از کوههای اطراف آن دیار به تعمق، اندیشه و عبادت سپری میکرد. بر اساس اعتقاد مسلمانان، محمد در همین مکان و در سن ۴۰ سالگی از طرف خداوند به پیامبری برگزیده شد و شروع به دریافت وحی یا آیات الهی نمود. پس از سه سال، تبلیغ مخفیانه آیین جدید، او به صورت علنی و عمومی به تبلیغ دعوت خود مبنی بر اینکه «خداوند (الله) یکتاست» و اینکه اسلام، تسلیم کامل به الله، تنها راه (دین)[۶] قابل قبول نزد خداوند است، پرداخت. او همچنین خود را همچون دیگر پیامبران کیش یکتاپرستی، فرستاده خدا معرفی نمود.[۷][۸][۳]
در ابتدا، تعداد اندکی از او پیروی نمودند که با مخالفت برخی قبیلههای مکه روبرو گشتند. با محمد و پیروانش در مکه با خشونت رفتار میشد و او جهت رهایی از آزار و اذیت او و پیروانش به شهر یثرب (که بعدها مدینهالنبی نامیده شد) در سالی که نخستین سال هجری شمسی و قمری محسوب میشود، مهاجرت کرد. در مدینه محمد موفق شد که قبایل در حال جنگ را متحد کرده، و پس از هشت سال جنگ با مکه، به همراه پیروانش که تا آن زمان ده هزار نفر شده بودند مکه را فتح کند. ده سال پس از هجرت و چند ماه پس از بازگشت به مدینه از حج وداعش با پیروان، محمد به بستر بیماری افتاد و درگذشت در حالیکه هنگام مرگ او اکثر شبهجزیره عربستان به اسلام گرویده بودند.[۹] آیات یا نشانههای خداوند که محمد آنها را به صورت وحی دریافت و تا هنگام مرگش اعلام نمود، قرآن را تشکیل داده و توسط مسلمانان به عنوان «کلام خدا» گرامی داشته میشود. بجز قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایات از او (سنت) نیز برای مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان از محمد و دیگر پیامبران اسلام به احترام یاد کرده و همواره با شنیدن یا ادای نام محمد، بر او درود میفرستند.[۱۰]
به عقیده محققان، درکنار درک اسلامی از محمد، لازم است برداشت عقلانی اندیشمندان و خاورشناسان غربی مخصوصا در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی نیز مورد توجه قرار گیرد. همچنین ضمن بررسی شواهد تاریخی و باور و درک مسلمانان از محمد بعنوان پیامبر، درعین حال میبایست نظری هم به نوشتههای مجادلهانگیز مسیحیان داشت و پاسخی برای آن یافت، که محمد را بعنوان مرتد یا ضد مسیح[۱۱] توصیف میکنند. تاریخ این نوشتهها به اوایل قرون وسطی باز میگردد و هنوز هم تا حدودی تصور عمومی غرب را از پیامبر مسلمانان تشکیل میدهد،[۱۲] با اینحال چنین برداشتی در دوران مدرن افت کردهاست.[۸][۱۳] راجع به زندگانی محمد به عنوان بنیانگذار یک دین جهانی، گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخ آمدهاست، با این وجود مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن تمام جزییات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش، محل اختلاف و منازعه بودهاست و این مسئله سبب گشته تا نگاشتن زندگینامه مشخصی از او دشوار باشد.[۱۲]
منابع برای بررسی زندگی محمد
قرآن قرن نهم میلادی، میراث اصلی محمد، پیامآور اسلام. قرآن گرچه اشارات بسیاری به زندگی محمد ندارد، اما نزد پژوهشوران، نخستین و بهترین منبع برای شناخت محمد و ابعاد زندگی او محسوب میشود.
- نوشتار اصلی را بخوانید: صحت تاریخی محمد
- نوشتار اصلی را بخوانید: تاریخ نگاری صدر اسلام
قابل اطمینان ترین منبع برای بازسازی زندگی محمد قرآن میباشد.[۸] قرآن با اینکه اشاراتی، هر چند اندک به زندگی محمد دارد،[۱۴] لیکن در مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری با ثبات و صریح از او بهدست داده و دربرگیرنده اطلاعات نهان وافری از زندگانی محمد میباشد.[۸] مسلمانان گرچه قرآن را بزرگترین معجزه پیامبر خود میدانند اما آن را کلام خداوند محسوب مینمایند و نه کلمات محمد. سوای آنکه قرآن، کلام خداوند باشد یا کلام محمد، میتواند اولین و مهمترین منبع برای شناخت محمد و ابعاد زندگی او باشد. حتی خاورشناسانی که در منشاء آسمانی قرآن تردید دارند، آن را نوعی دستاورد پیامبرانه محمد و کلید بررسی تحول معنوی او در نظر گرفتهاند.[۱۵] قرآنی که امروزه در دسترس میباشد، عموماً در محافل آکادمیک غربی به عنوان کلامی برآمده از زبان محمد، در نظر گرفته میشود زیرا تلاشها برای یافتن آنچه متن دست نخورده و اولیه قرآن، متنی که تفاوتی پراهمیت نسبت به متن امروزی قرآن داشته باشد، ناموفق بودهاست.[۱۶]
برای دوبارهسازی تاریخی رویدادهای زندگی محمد، در درجه دوم، آثار تاریخی مورخین در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام میباشد.[۱۷] که شامل زندگینامههای سنتی نوشته شده توسط مسلمانان و اقوالی است که به او نسبت داده شدهاست. (سیره و حدیث).[۱۸] قدیمیترین سیره به جای مانده نوشته ابن اسحاق و با عنوان «زندگی رسول خدا»، حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از مرگ محمد نوشته شدهاست. اگر چه نسخه اصلی این کتاب اکنون در دست نیست ولی بخشهایی از آن در آثار نوشته شده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای ماندهاست.[۱۹][۱۴] یک منبع قدیمی دیگر تاریخ جنگهای محمد (المغازی) اثر واقدی (مرگ: ۲۰۷ سال پس از هجرت)، و نوشته کاتب و دستیارش، ابن سعد (مرگ: ۲۳۰ سال پس از هجرت) میباشد.[۱۷] بسیاری اگر چه نه همه محققین درستی و صحت این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، با این وجود میزان صحت آنها قابل تعیین نمیباشد.[۱۴] تحقیقات اخیر مورخین آنها را به این سمت هدایت کرده که تفاوتی بین آن نقل قولهایی که مرتبط به مسائل شرعی میشود و آنهایی که صرفاً تاریخی میباشند، قائل شوند. در مورد اول، نظر بر این است که امکان اینکه روایات سنتی بدون پایه و اساس به محمد نسبت داده شده باشد کاملاً وجود داشته ولی در مورد دوم، جدای از موارد استثنائی، فرض میشود که رویدادها به نحوی جانبدارانه یا با دخالت دادن گرایشات مذهبی[۲۰] نوشته شده باشند.[۲۱]
در درجه آخر اهمیت مجموعه احادیث (که شامل گزارشهایی از اقوال و رفتار محمد میباشند) بوده که چندین قرن پس از مرگ محمد نگاشته شده و اکنون در دسترس میباشد.[۲۲] که میتوان به آنها به عنوان آنچه که در حافظه طولانی-مدت جامعه مسلمانان با انگیزه تقلید و پیروی از محمد باقی مانده، نگریست.[۲۳] محققین غربی به احادیث بهعنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط مینگرند. [۲۴] بعضی از دانشوران مانند مادلانگ گزارشهایی که با فاصله زمانی از محمد مکتوب شدهاند را تماماً رد نکرده و سعی در بررسی ارزش تاریخی آنها از طریق ارزیابی میزان سازگاری آنها با شرایط تاریخی زمان محمد، حوادث و اشخاصی که این احادیث توصیف میکنند، دارند.[۲۵]
تعداد اندکی منابع نوشته شده توسط غیر مسلمانان نیز موجود است که به گفته محقق نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تایید کرده و جهت تقویت صحت آنچه توسط مورخین مسلمان نوشته شده مفید میباشند.[۱۴]
نامها و عناوین محمد
نام «محمد» در خوشنویسی سبک ثلث، کاری از یک خطاط عثمانی
نام عربی «محمد» به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شدهاست، [۲۶] و رایجترین نام پیامبر اسلام و بخشی از فراخوان روزانه مسلمانان برای عبادت (اذان) و همینطور نمازهای پنجگانه روزانهاست. شخص ایماندار پس از گواهی دادن بر یگانگی خدا، با بهزبان آوردن «أشهَدُ أنَ محمداً رسولالله»، گواهی یا شهادت به برگزیدهشدن محمد به عنوان پیامبر خدا، میدهد. بدینگونه، بر زبان آوردن تنها این دو گواهی که به «شهادتین» مشهور است، به منزله گرویدن یا وارد شدن در جرگه اسلام است، هرچند در قرآن به تفاوتهایی بین اسلام و ایمان از نوع گواهی زبانی و باور قلبی اشاراتی شدهاست.
مسلمانان همواره نام محمد را با احترام مخصوص یاد میکنند و با بردن نامش، عبارت «صلیالله علیه و سلّم» بمعنی «درود و سلام خدا بر او باد» را پس از آن ادا میکنند و بدینسان بر او صلوات میفرستند و در نوشتجات نامش را بصورت مختصر «محمد (ص)» مینویسند.[۲۷]
محمد اسامی بسیار دیگری دارد، از جمله «اسامی مقدس» که به باور مسلمانان توسط خداوند به او بخشیده شده و در موقعیتهای متفاوت به آن نامها خوانده شدهاست. طبق سنت رایج، در نمازها و مناجاتها، ۹۹ نام متفاوت برای خواندن او بهکار میرود که از بین آنها نام «احمد» (مورد ستایشترین) به عنوان نام آسمانی و باطنی محمد، بیشتر مورد توجه بوده و استفاده شدهاست. دانشمندان اسلامی طی قرنهای متمادی بر این باور بودهاند که وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن میراند، به احمد اشاره دارد.[۱۲] تنها نمونه کاربرد«احمد» در قرآن، آنجاست که از زبان عیسی بشارتی درباره آمدن پیامبر اسلام یا این مضمون طرح میشود که «من رسول خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من آمدهاست، تصدیق میکنم و به رسولی بشارت میدهم که پس از من میآید و نام او احمد است.» [۲۸][۲۹] همچنین قران برای خطاب قرار دادن پیامبر، از برخی دیگر از اسامی چون: نبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها (تطهیرکننده پاک و راهنما)، یاسین (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بنده عالی خدا)، حبیبالله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاری کننده)، بشیر (هشدار دهنده)، نذیر (یادآور)، مذکّر (تذکردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره میجوید. گاهی محمد، با توجه به موقعیت او در هنگام وحی، با نامهایی مورد خطاب قرار گرفتهاست: بهطور مثال او در قرآن در آیات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمل و مدثر خوانده شده که به معنی «جامه بهخود پیچیده» میباشد.[۱۲][۳۰] گر چه قرآن در برخی جاها تفاوت قائل شدن بین پیامبران را منع میکند، ولی در آیه ۴۰ سوره ۳۳، محمد را با عنوان خاتم النبیین فرا میخواند.[۳۱]
محمد در اروپا، به طور گستردهای با قالبهای گوناگونی از این نام، شناخته شدهاست. مانند Mahumet، Mahon، Mahomés، Mahun، Mahum (همگی در فرانسه)، Machmet (آلمانی) ، Maúmet (ایسلندی قدیم) و Μουάμεδ/Mouámed ، Μωάμετ/Mōámet (همگی در یونانی).[۸] [۳۲]
زندگی
خاستگاه (عربستان پیش از اسلام)
موقعیت تقریبی بعضی از شهرهای معروف عربستان در زمان ظهور اسلام (شهرها با رنگ سفید نشان داده شدهاند)
- نوشتار اصلی را بخوانید: عربستان پیش از اسلام
- نوشتار اصلی را بخوانید: دوران جاهلیت
شبهجزیره عربستان عموماً بایر و آتش فشانی بوده و این امر زراعت و کشاورزی را جز در جوار واحهها و چشمهسارها، دشوار مینمود. بنابراین شهرها و دیارها در عربستان موقعیتی پراکنده و دور از هم داشتند و در بین آنها دو شهر مکه و مدینه جزو شهرهای مهم عربستان محسوب میشدند.[۳۳] اجتماعی زندگی کردن برای زنده ماندن در شرایط صحرایی لازم بوده؛ بدون یاری یکدیگر و تشکیل قبیله، محیط ناملایم و شرایط سخت زندگی در صحرا حیات انسانی را غیر ممکن میساخت. نیاز به همبستگی و اتحاد افراد به عنوان یک گروه، موجبات تشکیل قبیله را فراهم میساخت و این گروههای قبیلهای بر اساس وابستگیهای خونی و قوم و خویشی تشکیل میشد.[۳۴] مردم عربستان یا کوچ نشین و یا ساکن یک ناحیه بودند. گروه اول به صورت مداوم در تلاش برای یافتن آب و چراگاه برای حیواناتشان بوده، در حالی که گروه دوم با تکیه بر تجارت و یا کشاورزی امرار معاش و گذران زندگی مینمودند. بهدلیل شرایط سخت زندگی، کوچ نشینان برای ادامه زندگی تا حدی مجبور به یورش به کاروانها و واحههای اطراف بوده و بنابراین از منظر آنان اینگونه غارتها و چپاولگریها، تبهکاری بهحساب نمیآمد.[۳۵][۳۶] مدینه به صورت عمده یک مرکز کشاورزی بود، در حالی که مکه یک مرکز مهم تجاری برای بسیاری از قبایل اطراف محسوب میگشت.[۳۳]
در عربستان پیش از اسلام خدایان (مذکر یا مؤنث) به عنوان محافظین قبایل مختلف در نظر گرفته میشدند. اعتقاد بر این بود که روح این خدایان ارتباطی با درختان، سنگها، چشمهها و چاههای مقدس دارد. آنچه امروزه کعبه خوانده میشود پیش از اسلام یک صحن مهم در عربستان در شهر مکه بود که شامل بتهای مربوط به ۳۶۰ خدای محافظ قبایل مختلف میشد و هر سال اعراب برای بهجا آوردن حج به مکه میآمدند. به غیر از خدایان قبیلهای، همه اعراب اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند. بر اساس اعتقاد آنها، «الله» توجهی به زندگی روزمره آنها نداشت و در نتیجه خدای یک گروه خاص نبوده و هم چنین تشریفات مذهبی برای آن انجام نمیشد. اعراب اعتقاد داشتند که الله سه دختر دارد که آنها نیز به نوبه خود خدا هستند. نام این سه لات، منات و عُزّی بود. برخی از قومهای یکتاپرست چون مسیحیان و یهودیان و همچنین پیروان آیین حنیف (حنفا) نیز در عربستان وجود داشتند، لیکن در صحت تاریخی مورد آخر بین محققان اختلاف نظر وجود دارد.[۳۷] در نخستین زندگینامه نگاشته شده به قلم ابن اسحاق از چهار جوان قریش به نامهای ورقة بن نوفل (پسرعموی خدیجه)، عبیدالله بن جحش (پسر عمه محمد)، عثمان بن الحویرث و زید بن عمرو بن نفیل، نام برده شده و نقل شدهاست که قبل از رسالت محمد به آیین حنیف، یا دین ابراهیم بودهاند.
قبیله قریش، قبیله بسیار مهم و حاکم در مکه بود که پردهداری و کلیدداری کعبه را بهعهده داشت. مکه و کعبه در آن زمان نیز مکانی مقدس در نزد اعراب بود. اگرچه جایگاه بتها و بت پرستانی بود که مسلمانان معتقدند یکتاپرستی و آیین حنیف ابراهیم را نادیده گرفته بودند، اما همه ساله یکتاپرستان (حنفا) و بت پرستان برای مراسم حج یا تقدیم قربانی، از دور و نزدیک به زیارت کعبه میآمدند.
محمد در مکه
- نوشتار اصلی را بخوانید: محمد در مکه
محمد در مکه به دنیا آمد و پنجاه و دو سال اول زندگی اش را در آنجا گذراند. این مدت به دو دوره تقسیم میشود: قبل و بعد از اعلام پیامبری.
شجرهنامه و آغاز زندگی
- شجرهنامه
هم پیش از پیدایش اسلام و هم پس از آن، شجرهنامهها برای اعراب از اهمیت بسیاری برخوردار بوده، بطوریکه افراد یا قبایل، اطلاعات مربوط به پدران و اجداد خود را بسیار بادقت حفظ و نگهداری میکردند و در طی دوره تمدن اسلامی دانش بخصوصی بنام علمالانساب (نسب شناسی) گسترش یافت که اهمیت فراوان تاریخی نیز دارد. شجرهنامهها در دوران پیش از اسلام نوشته نمیشدهاست و مورخان و خاورشناسان غربی آنها را بدلیل مکتوب نبودن جدی نمیگیرند.[۱۲] با اینحال شجرهنامه محمد، نزد مسلمانان همواره از اهمیت زیادی برخوردار بودهاست، چنانکه ابن اسحاق، نویسنده اولین زندگینامه از محمد، اجداد محمد را به صورت زیر بیان میکند(بازسازی از طریق ابن هشام)[۳۸]:
[نمایش]جهت دیدن شجره نامه روی نمایش کلیک کنید |
---|
محمد پسر عبدالله پسر عبدالمطلب(که اسمش شیبه بود) پسر هاشم(که اسمش عمر بود) پسر عبدمناف(که اسمش مُغیرَة بود) پسر قصی (که اسمش زید بود) پسر کلاب پسر مرة پسر کعب پسر لُوَیِّ پسر غالب پسر فِهر پسر مالک پسر نضر پسر کنانة پسر خزیمة پسر مدرکة (که اسمش عامر بود) پسر الیاس پسر مضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان پسر اُدَد (یا ادّ ) پسر مُقَوِّم پسر ناحور پسر تَیرَح پسر یَعرُب پسر یَشجُب پسر نابیت پسر اسماعیل پسر ابراهیم خلیل الرحمن (که دوست خدای مهربان بود) پسر تارح(که همان آزَر است) پسر ناحور پسر ساروغ پسر راعو (آرغو) پسر فالغ پسر عیبر (عابر) پسر شالخ پسر ارفَخشذ پسر سام پسر نوح پسر لَمک پسر مَتّوشَلَخ پسر اخنوخ(که بعضی میگویند ادریس پیامبر بوده ولی خدا بهتر میداند؛ او اولین کسی از فرزندان آدم بود که به او پیامبری و نوشتن توسط قلم اعطا شد) پسر یرد پسر مهلیل (مهلائیل) پسر قینان (قاین) پسر انوش (یَانِش) پسر شیث پسر آدم
|
هم مسلمانان و هم یهودیان اسماعیل را پدر تمامی اعراب میدانند.[۳۹][۴۰]
جدول زمانی زندگی محمد در مکه |
---|
تواریخ و مکانهای مهم در زندگی محمد در مکه |
c. ۵۶۹ | مرگ عبداالله (پدر محمد) |
c. ۵۷۰ | تولد در مکه بر اساس روایات اسلامی |
۵۷۶ | مرگ مادر |
۵۷۸ | مرگ پدربزرگ |
c. ۵۸۳ | همراهی کاروان تجاری به سوریه |
c. ۵۹۵ | آشنایی و ازدواج با خدیجه |
۶۱۰ | دریافت اولین وحی به عقیده مسلمانان |
c. ۶۱۰ | یکی از پیامبران اسلام میشود |
c. ۶۱۳ | شروع دعوت علنی |
c. ۶۱۴ | افزون شدن تدریجی پیروان در مکه |
c. ۶۱۵ | هجرت مسلمانان به حبشه |
۶۱۶ | شروع محاصره اجتماعی و اقتصادی |
c. ۶۱۸ | جنگ داخلی مدینه |
۶۱۹ | پایان محاصره اجتماعی و اقتصادی |
۶۱۹ | سال غم (عام الحزن): مرگ خدیجه و ابوطالب |
c. ۶۲۰ | اسراء و معراج |
۶۲۲ | هجرت به مدینه |
- عام الفیل یا سال فیل
طبق روایات سنت اسلامی محمد در مکه و در سالی معروف به عام الفیل یا سال فیل که برابر با سال ۵۷۰ میلادی است به دنیا آمد. مورخین این تاریخ را حداقل تاریخ تقریبی تولد او بهشمار میآورند و برخی سال ۵۶۸ و یا ۵۶۹ را سالی میدانند که محمد به دنیا آمدهاست.[۴۱] مسلمانان معتقدند که در آن سال ابرهه پادشاه حبشه، که بنای کعبه را رقیبی برای بنای تازهساخت خود در صنعا میدانست، نیروی فراوانی را برای نابودی آن فرستاد. اما خداوند بنای مکه را توسط یک معجزه حفظ کرد.[۴۱] تلاشهای مورخین غربی در جهت بررسی صحت تاریخی این روایت اسلامی به نتیجهای مشخص نرسیدهاست ؛ پذیرش یا رد صحت تاریخی این واقعه به یک میزان سخت میباشد. [۴۲]
- سالهای اول زندگی
محمد در مکه از مادری بنام آمنه به دنیا آمد.در تاریخ دقیق تولد محمد در آن سال بین سنیان و شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، چنانکه اهل تسنن تولد او را ۱۲ ربیعالاول و شیعیان تولد وی را ۱۷ ربیعالاول میدانند. [۴۳] پدر او «عبدالله» و همچنین مادرش از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنی هاشم یکی از خاندانهای برجسته مکه بشمار میآمد، هر چند به نظر میآید که در دوران کودکی محمد، اعضای این قبیله از نظر اقتصادی شکوفا نبودند.[۸][۴۴] شش ماه پیش از تولد محمد، عبدالله پدرش درگذشت.[۴۵] اینطور نقل شدهاست که عبدالله در بازگشت از شام در یثرب ازدنیا رفت.[نیازمند منبع] پس از تولد، سرپرستی کودک را پدربزرگش عبدالمطلب، که بزرگ خاندان قریش بود، به عهده گرفت و عبدالمطلب او را طبق عادت مرسوم، به دایهای به نام حلیمه بنی سعد سپرد زیرا محیط صحرا برای رشد نوزادها مفیدتر در نظر گرفته میشد. برخی از محققین غربی صحت تاریخی این روایت را رد کردهاند. او دو سال در قبیله سعدابن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود. [۴۶] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب، که شخصی بانفوذ و عهدهدار رهبری جامعه مکه بود، قرار داشت اما دوران یتیمی و بدون پدر را با سختیهای فراوان سپری نمود. قرآن این نکته را با تاکید و وضوح بیان میکند که «ما تو را یتیم نیافتیم؟ پس آنگاه پناهت دادیم... بنابراین، یتیم را ترک نکن.»[۴۷] آمنه برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد و محمد شش ساله را نیز همراه برد اما هنگام بازگشت در محلی به نام «ابواء» از دنیا رفت.[۴۸] دو سال پس از آن عبدالمطلب پدربزرگش نیز درگذشت و او از آن پس در خانه عمویش ابوطالب سُکنی گزید. خاورشناسی با نام ویلیام مونتگومری وات معتقد است که بهخاطر کم توجهی قیمها در مراقبت از اعضای ضعیف طوایف که در قرن ششم میلادی در عربستان معمول بود، قیمهای محمد بیشتر مراقب آن بودند تا او از گرسنگی نمیرد و انجام کاری فرای آن برای آنها مشکل بود، خصوصاً به دلیل اینکه بخت در آن هنگام با قبیله بنی هاشم یاری نکرده و اوضاع اقتصادی آنها رو به نزول بود.[۴۹]
پیش از پیامبری
آنچه از نوجوانی محمد در دست است، یکی اینست که او همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگهای فجار شرکت کرد. [۵۰] دیگر آنکه، محمد بیست ساله بوده که در خانه عبدالله بن جدعان در پیمان حلف الفضول شرکت جستهاست. این پیمان بین طایفههایی از قریش بسته شد که بر اساس آن میبایست برای یاری هر مظلومی در مکه و باز گرفتن حق او از ستمکار، متحد شوند و اجازه ندهند در مکه بر کسی ستم رود. سالها پس از هجرت در زمان بسط اسلام درباره آن گفت: «در سرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت میشدم اجابت میکردم و اسلام جز استحکام، چیزی بر آن نیفزودهاست.»
وقتی محمد هنوز در دوران نوجوانی اش بود، جهت کسب تجربه، محمد شروع به همراهی عمویش در مسافرتهای به شام کرد؛ تجارت تنها شغلی بود که به روی محمد که یک یتیم بود باز بود.[۴۹] بر اساس روایت اسلامی، وقتی محمد نه یا دوازده سالش بود در یکی از سفرهای تجاری به شام، یک راهب یا زاهد مسیحی به نام بحیرا را دید که گفته شده نشانههای پیامبری را در محمد دیدهاست.[۵۱]
دلیل شهرت محمد به درستکاری، به او لقب الامین داده شده بود و به دنبال او به عنوان یک داور بیطرف میفرستادند.[۸][۵۳][۵۴] شهرت او باعث شد که در ۲۵ سالگی پیشنهاد ازدوجی از «خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی»، یک بیوه پنجاه ساله، دریافت کند. محمد با ازدواج موافقت کرد که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود.[۵۳][۵۵] بر اساس روایت اسلامی محمد در سن ۳۵ سالگی در ماجرای تجدید بنای کعبه، که بر اثر سیل تخریب شده بود، با تدبیری در نصب حجرالاسود مانع جنگ و نزاع بین طوایف قریش و دیگر قبایل مکه میگردد. قبایل به حکم او رضایت میدهند، که بنظر مسلمانان نشان از مقبولیت او دارد، محمد سنگ سیاه کعبه را در میان ردای خود مینهد و نمایندگانی از هر قبیله، گوشهای از ردا را گرفته و به محل نصب آن میآورند و سپس محمد سنگ را برداشته در جای خود نصب مینماید. بدین ترتیب همه در افتخار نصب حجرالاسود سهیم میشوند. حجرالاسود، از نظر اعراب، مقدس و اولین سنگ بنای کعبه و موهبتی از بهشت خداوند بودهاست که امروزه نیز یکی ارکان حج مسلمانان است.
اعلام پیامبری
غار حرا در
کوه نور، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد اولین وحی را دریافت کردهاست.
آنچنانکه از منابع اسلامی بدست میآید، محمد پیش از بعثت معمولا شهر را ترک نموده، برای عبادت و تفکر به صحرا یا کوه پناه میبردهاست. گاهی اوقات از صبحگاهان تا شامگاهان و بعضی اوقات نیز تا ذخیره غذاییاش تمام نمیشده، باز نمیگشتهاست. عایشه یکی از زنان او نقل میکند که پیش از پیامبری،الهاماتی به محمد میشدهاست که آنها را با «تجلی نور طلوع بامدادی» [۵۶]توصیف نمودهاست. بهرحال او در یکی از همین دورههای عزلت و در سن چهل سالگی، هنگامی که در غار حراء در جبلالنور نزدیک مکه، مشغول تفکر و عبادت بودهاست، مردی بر او ظاهر میشود که بعد متوجه میشود، او جبرئیل، فرشته مقرب خداوند بودهاست. بسیاری از شیعیان، بعثت ( آغاز پیامبری) را در شب بیست و هفتم ماه رجب میدانند اگرچه بسیاری دیگر نیز، آغاز وحی و نزول قرآن را در ماه رمضان میدانند. بدین ترتیب فرآیند وحی که قرآن به آن نزول میگوید،[۵۷] با چند آیه اول سوره علق بر محمد آغاز میگردد.[۵۸]
| بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او که انسان را از خون بسته(علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار کریم است، آنکه تعلیم داد نوشتن با قلم را. به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست. | |
بر اساس بعضی روایات اسلامی مورد قبول برای اهل تسنن، محمد پس از دریافت اولین وحی دچار پریشانی خاطر گشته و در فکر این بود که خودش را از بالای کوه به پایین پرت کند ولی روح به او نزدیکتر شده و به او گفت که او به عنوان رسول خدا انتخاب شدهاست. محمد به خانه برگشته و زنش خدیجه و ورقة بن نوفل (پسرعموی خدیجه)، به او دلداری و قوت قلب دادند. بر اساس روایت شیعه از سوی دیگر، او نه ترسیده بود و نه غافل گیر شده بود بلکه آنچنان به جبرئیل خوشامد گفت گویی که انتظارش را میکشید.[۵۹]
- داستان مشهوری درباره اولین تجربه دریافت وحی
داستان مشهوری از قول محمد نقل میشود که جبرئیل بصورت مردی بر او ظاهر شده و از او خواسته تا بخواند. ابن اسحاق نقل میکند که جبرییل درحالی که کتابی پیچیده در دیباج در دست داشته به محمد نزدیک شده و به او گفته «بخوان». محمد برای خدیجه بازگو میکند که:
| غریبه گفت: «اقراء»، (بخوان). گفتم: چه چیز را بخوانم؟[۶۰] پس مرا بسختی در آغوش گرفت، چنان که از حال رفتم و گمان کردم که مرگ است. چون بخود آمدم دوباره گفت: اقراء! (بخوان). | |
فرشته سه بار خواسته خود را به همان طریق تکرار میکند و سپس آیات اولیه قرآن را برای او میخواند و سپس محمد نیز آنها را میخواند.[۱۲][۶۱] بر اساس منابع سنتی در اسلام، اُمّی بودن پیامبر که در قرآن به آن اشاره شدهاست بمعنای درسنخوانده و بیسواد است . بنابراین اگرچه دستور «اقراء»، گاهی به «بخوان» ترجمه شدهاست اما واژه «از بر خواندن»[۶۲] ترجمه مناسبتری به نظر میرسد. اما بسیاری از دانشمندان غربی و برخی از مفسران و نواندیشان اسلامی، کلمه «امی» را به عنوان درسنخوانده یا بیسواد نپذیرفته و معناهای دیگری را برای آن درنظرگرفتهاند.[۱۲] چنانکه برخی معتقدند منظور از این کلمه انست که محمد تا قبل از بعثت کتابهای آسمانی و داستانهای عهد عتیق را نخوانده و آموزش ندیده بودهاست.[۶۳][۶۴] برخی نیز معتقدند که منظور قرآن از امی اینست که محمد پیامبری است که از میان مردم عادی برخاستهاست. با اینحال از دیدگاه سنتی، «درسنخوانده» پذیرفته شدهاست.
محتوای آیات اولیه قرآن
صفحهای از
قرآن متعلق به قرن هشتم هجری شمسی در
افغانستان که در آن زمان بخشی از
ایران به حساب میآمد.
بر اساس قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز قیامت انتظار آنها را میکشد، یکی از نقشهای اصلی محمد میباشد.[۶۵] گاهی قرآن، صراحتاً به روز قیامت اشاره نمیکند اما مثالهایی از داستان قومهای محو و نابود شده آورده و همعصران محمد را از عذابهای مشابه برحذر میدارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶).[۶۶] محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار میکنند هشدار میدهد، بلکه وعدههای نیکویی به کسانی که از شیطان دوری میورزند، به کلام خدا گوش فراداده و از خدا اطاعت میکنند، میدهد.[۶۷] ماموریت محمد همچنین شامل تبلیغ یکتاپرستی میباشد: قرآن از محمد میخواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور میدهد که از پرستش بتها و یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد.[۶۶]
موضوع آیات اولیه قرآن وظیفه انسان نسبت به خالق خویش، رستاخیز مردگان، داوری نهایی خدا به همراه توصیف روشن عذابهای جهنم و لذات و نعمات بهشت، و نشانههای خدا در تمامی عرصههای زندگی انسان میباشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از مومنین خواسته شده بود اندک بودند: اعتقاد به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران بهویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال دنیا (که در زندگی تجاری مکه، امری پراهمیت به شمار میرفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر.[۸] آیات اولیه قرآن با تأکید روی جنبههای اخلاقی شروع و سپس به صورت فزآیندهای به انتقاد از خدایان مکه و بت پرستی پرداخت.[۸]
دعوت علنی و مخالفتهای قریش
بر اساس روایت اسلامی، خدیجه زن محمد اولین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. [۶۸] بزودی علی ابن ابیطالب پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخواندهاش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و اولین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند. [۶۸] محمد تا سه سال دین جدید خود را به صورت مخفیانه تبلیغ میکرد. پس از آن، قرآن به او فرمان میدهد تا دعوت و رسالت خود را آشکار نماید: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان دوری جوی که ما شر مسخره کنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد»[۶۹] در ابتدا اکثر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، تعداد اندکی او را مسخره کرده و بعضی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را میتوان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: برادران جوان و فرزندان بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دست اولشان را در قبیله شان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را مجدد به دست آورند، و نهایتاً افراد ضعیف در مکه خصوصاً خارجیها.[۷۰]
تصویر کعبه (سال ۱۲۷۷ هجری شمسی). هر سال از سرتاسر عربستان، اعراب جهت به جای آوردن حج به کعبه میآمدند؛ کعبه و ساختار مذهبی موجود از نظر اقتصادی نیز برای قبیله قریش (که محافظین کعبه بودند) بسیار مهم بود.
به گفته ابن سعد، مخالفتها با محمد زمانی شروع شد که او آیاتی را بیان کرد که در آن اجداد بت پرست اهل مکه و پرستش بتها محکوم شده بودند.[۷۱] به گفته دیگران مخالفتها با محمد از همان اولی که او شروع به تبلیغ در بین عموم کرد شروع شد.[۷۲] بالا رفتن تعداد پیروان محمد باعث شد که او خطری برای قبایل منطقه و حاکمان شهر بشود زیرا آنها ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد میخواست آن را بر هم بزند. رد کردن مذهب سنتی مکه مخصوصاً برای قبیله خودش توهین آمیز بود زیر آنها خود محافظین کعبه بودند.[۷۰] تجار قدرتمند مکه خواستند که با محمد کنار آمده و به او پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به او اجازه ورود به حلقه درونی تجار را داده، و موقعیتش را توسط یک ازدواج پرسود تثبیت کنند. محمد این پیشنهادها را نپذیرفت.[۷۰]
منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد و یارانش را به ثبت رسانده میرساند.[۸] سمیه بنت خبّاب که بعنوان اولین زن شهید اسلام شهرت دارد، برده ابوجهل[۷۳] یکی از بزرگان برجسته مکه بود. او با نیزه اربابش بخاطر اینکه نمیخواست از اسلام برگردد کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمان برده دیگر، توسط اربابش امیة بن خلف شکنجه میشد؛ امیة سنگی سنگین روی سینه بلال میگذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد.[۷۴][۷۵] بجز فحشها، محمد شخصاً از آزار و اذیت جسمانی در امان بود زیرا تحت حمایت خاندان بنی هاشم بود.[۷۶][۷۷]
هجرت مسلمانان به حبشه
ر سال ۶۱۵ میلادی، بعضی از پیروان محمد به حبشه هجرت کرده و تحت حمایت پادشاه مسیحی حبشه آنجا ساکن شدند.[۸] بعضی از روایات قدیمی اسلامی (مانند طبری و ابن سعد و واقدی ٫ولی نه ابن هشام) وقوع واقعهای را در این زمان ذکر میکنند که در بین مسلمانان به غرانیق شناخته شده و بعضی خاورشناسان غربی آن را «آیات شیطانی» خواندهاند. بر اساس این روایت محمد وجود سه خدای مکه که دختران الّله خوانده میشدند را پذیرفت، آنها را ستایش کرده، و درخواست شفاعتشان را کرد. این روایات ذکر میکنند که پس از نزول جبرئیل بر محمد، او این آیات را پس گرفت. نوشتههای علمای اسلامی از قرن چهارم اسلامی به بعد بصورت شدیدی صحت تاریخی این روایت را زیر سؤال بردند.[۷۸] چه این اتفاق افتاده باشد و چه نه، روابط محمد و هم قبیلهایهای بت پرستش بشدت بدتر و بدتر شد.
محاصره اقتصادی و شعب ابیطالب
در سال ۶۱۷ میلادی، رهبران مخزوم و بنو عبد-شمس، دو خاندان مهم قریش، خاندان بنی هاشم، رقیب تجاریشان، را تحت محاصره اجتماعی و اقتصادی[۷۹] قرار دادند. هدف این بود که بنی هاشم را تحت فشار قرار داده تا دست از محافظت از جان محمد بردارد. این محاصره سه سال به طول انجامید ولی نهایتاً شکست خورد زیرا هدفش را برآورده نمیکرد.[۸۰][۸۱]
سالهای آخر در مکه
ر سال ۶۱۹ میلادی، که به سال غم (عام الحزن)شهرت یافت، هم خدیجه همسر محمد و هم عمویش ابوطالب، درگذشتند. با مرگ ابوطالب (که رهبری خاندان بنی هاشم را به دست داشت)، رهبری خانواده به ابولهب که دشمن دیرینه محمد بود، سپرده شد. بدین ترتیب محمد بزرگترین پشتیبان خود را ازدست داد و جانش در خطر افتاد. علاوه بر این اگر چه محمد در سالهای آخر هنوز پیروان اندکی بدست میآورد، ولی در کل تلاشهای او در مکه شکست خورده بودند. محمد برای یافتن یک حامی و دعوت به اسلام به طائف، از شهرهای معروف عربستان در جوار مکه رفت، ولی تلاش او با شکست روبرو شد و علاوه بر این، مورد حمله و آزار مردم آن شهر قرار گرفت.[۸۱][۸] بنابراین ناچار به بازگشت به مکه شد و یکی از اهالی مکه به نام «مطعم ابن عدی» (و حمایت قبیله بنی نوفل) امکان ورود مجدد او را به زادگاهش در شرایطی امن، فراهم آورد.[۸][۸۱]
اسراء و معراج
ر اساس روایت اسلامی (که در قرآن نیز اشارهای به آن شدهاست [۸۲]) در سال ۶۲۰ میلادی، محمد به یک سفر معجزه آمیز به نام اسراء و معراج رفت که گفته میشود در یک شب و به همراه فرشته خدا جبرئیل انجام شدهاست. در بخش اول این سفر،اسراء ، او ابتدا از مسجدالحرام در مکه به «دورترین مسجد» (در عربی مسجدالاقصی) رفت که مسلمانان آن را با مسجدالاقصی در اورشلیم یکی میدانند. در بخش دوم،معراج ، گفته شده که محمد از بهشت و دوزخ بازدید کرده با پیامبران قبلی، مانند ابراهیم، موسی، و عیسی صحبت کردهاست.[۸۳] مسلمانان معتقدند محمد در معراج سوار بر مرکبی به نام براق بودهاست. ابن اسحاق، نویسنده اولین زندگینامه از محمد آن را یک تجربه روحانی بیان کرده ولی مورخین بعدی مانند طبری و ابن کثیر آن را یک سفر جسمانی در نظر میگیرند.[۸۳] برخی از خاورشناسان بر این نظرند که بر اساس قدیمی ترین روایت اسلامی، محمد سفرش را از صحن مقدس در مکه به کعبه آسمانی (مدل آسمانی کعبه) انجام دادهاست، ولی روایتهای بعدی مسلمانان این سفر را از مکه به صحن مقدس در اورشلیم تفسیر کردهاند.[۸۴]
هجرت و زمینههای آن
بیعت عقبه اول و عقبه دوم
مسجدالاقصی: مکانی که مسلمانان معتقدند معراج محمد از آنجا شروع شدهاست.
در عربستان افراد زیادی به قصد تجارت و یا به جا آوردن حج در کعبه به مکه سفر میکردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانهای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.[۸] جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی میکردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.[۸] گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت. به گفته ابن اسحاق پیمان عقبه اول بین محمد و دوازده تن از اهل یثرب، که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری محمد بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان میکند که در آن زمان محمد اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل میکند که «ما با رسولالله بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، دزدی نکنیم، زنا نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و بطور آشکار گناه نکنیم. اگر وفا کردیم بهشت پاداش است و اگرنه، نصمیم با خداوند است: اگر خواست میبخشد و اگر خواست مجازات میکند».[۸۵] به گفته ابن اسحاق محمد قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیادهروی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ سوره حج، اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه میداد تا با کسانی که به ایشان ظلم میکنند و از خانههایشان بیرون میکنند، بجنگند.پیامبر پس از پیمان اول، مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین نمازجمعه را در یثرب خواند و بسیاری از جمله سعد بن معاذ توسط او اسلام آوردند.[۸۵] بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، شروع به ایمان آوردن به اسلام کردند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.[۸۶] در بیعت عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام بیعتش با فرستادگان از یثرب را مشروط به این کرد که از او حمایت کنند آنچنانکه از زنان و فرزندانشان. «خون من خون شماست ، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید میجنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» بهمین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس. [۸۵]پس از پیمان عقبه، محمد پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. همانند هجرت به حبشه، قریش سعی در جلوگیری از خروج یاران محمد از مکه کرد. ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمامی مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.[۸۷]
هجرت به مدینه
- نوشتار اصلی را بخوانید: هجرت محمد
یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندانهای مهم مدینه بودند، از محمد دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.[۸۸][۸۹] ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگهای داخلی بودند[۸۸] و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خونبهای کشتهشدگان، خصوصاً پس از جنگ بُعاث که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیلهای مانند «چشم برای چشم» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیتدار در موارد مورد اختلاف داوری کند.[۸۸] نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.[۸]
بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد نقشهای را به اجرا گذاشتند. محمد به کمک علی بن ابیطالب، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه ابوبکر از شهر خارج شد.[۹۰] بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند.[۸] و اهالی یثرب که پیامبر و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به انصار نام برده میشدند. این هجرت مبداء تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده میشد و بعد از این هجرت «مدینهالنبی» خوانده شد.
محمد در مدینه
بنیان نهادن یک ساختار سیاسی جدید
جهت حل شکایتهای طولانی مدت قبایل مختلف از هم، یکی از اولین کارهای محمد در مدینه مکتوب کردن سندی بود که به «قانون اساسی مدینه» شهرت یافت. این موافقت نامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را بین هشت قبیله مدینه و مهاجرین مسلمان از مکه برقرار میکند که در آن حقوق و وظایف هر شهروند و نوع روابط بین گروههای مختلف (که شامل گروه مسلمانان و بقیه گروهها خصوصاً یهودیان و بقیه اهل کتاب) مشخص شده بود.[۸۸][۸۹] ساختار اجتماعی که در قانون اساسی مدینه تعریف شده بود، امت، ظاهری مذهبی داشت ولی ملاحظات عملی نیز در آن لحاظ شده بود و به صورت عمدهای قانونهای قدیمی قبیلهای اعراب را حفظ میکرد.[۸] این معاهده عملاً اولین حکومت اسلامی را تشکیل داد.
اولین گروه بت پرستانی که به اسلام گرویدند اعضای آن خاندان هایی بودند که در آنها رهبران بزرگی نداشته، و همچنین از رهبران جنگ دوست قبایل دیگر آزار دیده بودند. کمی بعد جمعیت بت پرست مدینه، جدای از چند استثنا، به صورت عمومی به اسلام گرویدند. این پذیرش عمومی، به گفته ابن اسحاق، تأثیر ایمان آوردن سعد بن معاذ، یکی از رهبران برجسته شهر مدینه به اسلام بود.[۹۱] از اهالی اهل مدینه، آنهایی که به اسلام گرویدند و به مهاجرین مسلمان از مکه در یافتن پناهگاه کمک کردند، به «انصار» شهرت یافتند.[۸] محمد پیمان برادری بین مهاجرین و انصار منعقد کرد، و خودش علی را به عنوان برادر انتخاب کرد.[۹۲]
با پذیرش عمومی اسلام توسط بت پرستان مدینه در اوایل هجرت محمد، مخالفت با محمد از طرف بت پرستان در مدینه هیچ وقت بسیار با اهمیت نبود. آنهایی که بت پرست باقی مانده بودند خیلی نسبت به پیشرفت اسلام تلخ مزاج بودند. خصوصاً عصما بنت مروان و ابو عفک اشعاری سروده بودند که در آنها به مسلمانان متلک انداخته و توهین کرده بودند. این دو به قتل رسیدند [۹۳] و محمد هم آن را رد نکرد. هیچ کسی جرأت نکرد که به انتقام از خون آنها برخیزد و برخی از اعضای خاندان آنها که تا حالا اسلامشان را مخفی نگاه داشته بودند حالا علناً آن را آشکار میکردند. این حادثه پایان مخالفت آشکارا بت پرستان مدینه با محمد را رقم زد. [۹۴]
پیکارها با مکه
متعاقب مهاجرت مسلمانان به مدینه، اهالی مکه اموال آنها را مصادره کردند.[۹۵] بدلیل اینکه مهاجرین در مدینه از نظر اقتصادی تحت فشار بودند و هیچ شغل خالی برای آنها نبود که مشغول به کار شوند، آنها جهت ارتزاق شروع به یورش به کاروان های اهل مکه کردند. این باعث شروع جنگ مسلح بین اهل مکه و مدینه شد.[۹۶][۹۷] محمد آیاتی را ایراد کرد که در آنها به مسلمانان اجازه جنگیدن میداد:[۹۸]
«کسانى که چون ستم دیده اند کارزار مى کنند اجازه دارند و خدا به نصرت دادنشان قادر است. همان کسانى که از دیارشان بیرون شده اند بدون سبب جز آنکه مى گفته اند: پروردگار ما خداى یکتا است . اگر خدا بعضى از مردم را به بعض دیگر دفع نمى کرد دیرها و کلیساها و کنشتها و مسجدها که نام خدا در آن بسیار یاد مى شود ویران مى شد، خدا کسانى را که یارى او کنند یارى مى کند که وى توانا و نیرومند است.» قرآن سوره حج آیات ۳۹-۴۰
این حملات به وسیله تداخل در بازرگانی آنها مکه را تحت فشار قرار داده، و به مسلمانان اجازه کسب ثروت، قدرت، و قدر و منزلت می داد در حالی که آنها به سمت هدف نهایی شان یعنی تهییج کردن مکه به تسلیم در مقابل دین جدید نزدیک میکرد.[۹۹][۱۰۰]
جنگ بدر
نقشه ای از نبرد بدر. این نبرد در بدر که نام چاهی است بین
مکه و مدینه، اتفاق افتادهاست. چاه بدر در ۲۸ فرسنگی جنوب غربی مدینه و در پایین
وادی الصفرا واقع شدهاست.
[۱۰۱][۱۰۲] [۱۰۳] در سال دوم هجری محمد رهبری ۳۰۰ جنگجو را در یورشی به یک کاروان تجاری مکه بر عهده گرفت. مسلمانان در بدر به کمین کاروان مکه نشستند.[۱۰۴] کاروان مکه با اطلاع از نقشه مسلمانان مسیرش را کج کرده و از دست مسلمانان فرار کرد. در همین هنگام، نیرویی که از مکه برای محافظت از کاروان فرستاده شده بود با شنیدن اینکه کاروان سالم است باز نگشته و حرکتش را برای رویارویی با مسلمانان ادامه داد. این گونه جنگ بدر[۱۰۵] در گرفت.[۱۰۶] در این جنگ ریاست قریش در ابتدا با ابوسفیان و سپس با ابوجهل بود.[۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] اگر چه مسلمانان از نظر تعداد یک سوم ارتش مکه بودند، ولی در این جنگ پیروز شده و حداقل ۴۵ نفر از ارتش مکه را کشته، در حالی که از خودشان تنها ۱۴ کشته دادند. آنها همچنین موفق به کشتن خیلی از رهبران مکه مانند ابوجهل شدند. [۱۱۰] ابن هشام میگوید:شعار مسلمانان در روز بدر «اَحَد اَحَد» بوده است.[۱۱۱]
مسلمانان در این جنگ ۷۰ اسیر نیز گرفتند. محمد دستور کشتن دو شاعر را داد، آنهایی که به اندازه کافی با نفوذ یا پول دار نبودند را مستقیماً آزاد کرد، و آزادی بقیه اسیران را مشروط به این کرد که خودشان را با ثروتی که دارند خریداری کرده و آزاد کنند. [۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]محمد و پیروانش این پیروزی را تاییدی بر ایمانشان دیدند.[۸] آیات قرآن در این زمان، بر خلاف آیات مکی، در زمینه مشکلات عملی حکومت و مسایلی مانند توزیع غرامت جنگی صحبت میکند.[۱۱۵]
چندی پس از جنگ بدر محمد دستور تبعید بنو قینقاع، یکی از سه قبیله اصلی یهودی در مدینه را داد.[۸] او همچنین قرار داد های کمک متقابلی را با تعدادی از قبایل کوچ نشین امضاء کرد تا مدینه را از خطر حمله از شمال حجاز محافظت کند.[۸]
جنگ احد
جنگ بدر محمد را در وضعیت جنگ تمام عیار با اهل مکه، که مشتاق انتقام بخاطر شکستشان بودند، قرار داد. قدر و منزلت اهل مکه با شکست آنها در بدر از بین رفته بود و این روی شکوفایی اقتصادی آنها تأثیر منفی داشت.[۱۱۶] در ماه های بعدی محمد رهبری سه عملیات نظامی بر علیه سه قبیله متحد با مکه و همچنین یک کاروان مکه، را بر عهده گرفت.[۱۱۷] ابو سفیان متعاقباً لشکری متشکل از سه هزار نفر را جمع آوری کرده و به سمت مدینه یورش برد.[۱۱۸]
نقشه جنگ احد، نبردی که در نزدیکی کوه احد در جنوب غرب عربستان کنونی درگرفت. خطوط لشکر مسلمانان و اهل مکه در نقشه نشان داده شده است.
یک دیده بان خبر حمله لشکر مکه و تعداد افراد آن را به محمد یک روز بعد رساند. فردای صبح روز بعد، مسلمانان یک گردهمایی جنگی تشکیل داده ولی در مورد نحوه مناسب دفع حمله اهل مکه اختلاف نظر وجود داشت. محمد و خیلی از اعضای مسن تر پیشنهاد دادند که امن تر است با اهل مکه درون شهر مدینه جنگید تا بتوان از سنگر های محکم آن استفاده کرد. مسلمانان جوان استدلال آوردند که ارتش مکه محصولات کشاورزی آنها را نابود خواهند کرد و خزیدن در سنگر هایشان اعتبار آنها را پایین خواهد آورد. محمد نهیاتاً به آرزوی مسلمانان جوان عمل کرد و نیرو ها را برای جنگ آماده کرد. محمد نیروها را به خارج از شهر به کوه احد، آنجا که سپاه مکه اردوگاه زده بودند برد؛ جنگ احد در گرفت.[۱۱۹][۱۲۰] ابن هشام میگوید:شعار مسلمانان در روز احد «اَمِت اَمِت» بوده است.[۱۲۱] اگر چه ارتش مسلمانان در ابتدا دست بالا را داشتند، بی انضباطی برخی از کمانداران مسلمان که در منطقه حساسی قرار داشتند باعث شکست مسلمانان شد، شکستی که در آن ۷۵ نفر از مسلمانان از جمله حمزه عموی محمد (یکی از معروف ترین شهیدان در فرهنگ اسلامی) کشته شدند. اهل مکه مسلمانان را دنبال نکردند و به سوی مکه با خبر پیروزی باز گشتند. جنگ احد برای ارتش مکه کاملاً موفقیت آمیز نبود چون نتوانسته بودند به هدف اصلی شان یعنی نابودی کامل مسلمانان دست پیدا کنند.[۱۲۲][۱۲۳]مسلمانان مرده ها را دفن کردند و همان بعد از ظهر به مدینه برگشتند. سؤالات در زمینه دلایل شکست در جریان بود که محمد آیه ۱۵۲ سوره آل عمران را بیان کرد. بر اساس این آیه دلیل شکست تا اندازه ای مجازات آنها بخاطر نافرمانی بوده ولی شکست همچنین آزمایشی الهی جهت اندازه گیری استواری آنها بوده است.[۱۲۴]
تشکیل یک اتحادیه
پس از جنگ احد، ابوسفیان شروع به آمده شدن برای حمله دیگری به مدینه کرد. او حمایت خیلی از قبیل کوچ نشین در شمال و شرق مدینه را توسط تبلیغات درباره ضعف محمد، غنایم جنگی، خاطرات قدرت نظامی قریش و رشوه دادن، جلب کرد.[۱۲۵] خط مشی محمد در این دوران این بود که تلاش کند که قبایل اطراف به جمع دشمنانش نپیوندند. هر وقتی اتحادهایی از قبایل بر علیه مدینه شکل میگرفت، محمد گروهی را می فرستاد که توسط عملیات نظامی اتحاد آنها را از هم بشکند.[۱۲۵] هر وقت محمد راجع به افرادی میشنید که گروهی را تشکیل داده اند و قصد های خصمانه ای نسبت به مدینه دارند با شدت به آن واکنش نشان می داد.[۱۲۶] یک مثال قتل کعب ابن اشرف، یکی از اعضای قبیله یهودی بنی نظیر است که از مدینه به مکه رفته بود و اشعاری سروده بود که غم، خشم و میل به انتقام پس از جنگ بدر را در آنان تهییج کرده بود.[۱۲۷] حدود یک سال پس از قتل کعب، پس از یک سری اتفاقات محمد قبیله بنی نظیر را بزور از مدینه خارج کرد.[۱۲۸] تلاش های محمد برای جلو گیری از تشکیل یک اتحادیه بر علیه اش ناموفق بود، اگر چه او موفق شد که تعداد نیروهای خودش را بیفزاید و خیلی از قبایل را از پیوستن به خط دشمنانش باز دارد.[۱۲۹]
جنگ احزاب (خندق)
ابوسفیان، رهبر نظامی قریش، به کمک بنی نظیر، قبیله اخراج شده از مدینه، نیرویی برابر ۱۰۰۰۰ نفر جمع کرده بودند. محمد قادر بود لشکری به اندازه ۳۰۰۰ نفر جمع کند، ولی او همچنین نوع جدید از دفاع را که در آن زمان در عربستان ناشنخته بود استفاده کرده بود: مسلمانان خندقی در اطراف مدینه، در هر جا که امکان تاختن بر مدینه وجود داشت کنده بود. این ایده به سلمان فارسی نسبت داده میشود. غزوه احزاب یا جنگ خندق که در ماه شوال سال پنجم هجرت، برابر با سال ۶۲۷ میلادی در یثرب میان سپاهیان مسلمان پیرو محمد و سپاهیان مکه تحت رهبری ابوسفیان درگرفت. لشکریان ابوسفیان مدینه را به مدت دو هفته به محاصره در آوردند.[۱۳۰] نیروهای ابوسفیان آمادگی نفوذ به سد دفاعی که مقابل آنها بود را نداشتند، و پس از یک محاصره نا موفق تصمیم گرفتند که با خانه برگردند.[۱۳۱] قر آن این جنگ را در آیات ۹ تا ۲۷ سوره احزاب مورد بحث قرار میدهد. [۷۲]
در طول جنگ، قبیله یهودی بنی قریظة، واقع در جنوب مدینه، وارد مذاکراتی با نیرو های مکی شده بودند که بر علیه محمد شورش کنند. اگر چه سپاه مکه توانسته بود آنها را، با گفتن اینکه محمد قطعاً در هم شکسته میشود، به سمت خویش آورده بودند، ولی آنها میل داشتند که چند نفر از اهل مکه را جهت بیمه ثانویه، در صورتی که احزاب قدر به نابودی محمد نباشند، در اختیار داشته باشند. مذاکرات آنها به توافقی نرسید که بخشی از دلیل آن بخاطر خرابکاری های محمد در سیر مذاکرات توسط نیروهای اطلاعاتی اش بود.[۱۳۲] پس از عقب نشینی احزاب، مسلمانان بنی قریظة را به خیانت متهم کرده و آنها را در قلعه هایشان به مدت ۲۵ روز در محاصره گرفتند. قبیله نهایتاً خودش را تسلیم کرد و مسلمانان تمامی مردان قبیله، بجز چند نفر که به اسلام گرویدند، را سر بریدند و زنان و بچه ها را به بردگی گرفتند.[۱۳۳][۱۳۴] ابن اسحق میگوید: شعار اصحاب پیامبر در روز خندق و بنیقریظه «لایُنصَرون»بوده است.[۱۳۵] در جنگ احزاب، اهل مکه حداکثر تلاششان را جهت نابودی مسلمانان به خرج داده بودند. این شکست آنها باعث شد که از قدر و منزلت آنها در عربستان تا حد زیادی کاسته شده و همچنین خط تجاری آنها با سوریه نیز از بین برود.[۱۳۶] پس از جنگ احزاب محمد دو عملیات نظامی به سمت شمال انجام داد که بدون جنگ پایان پذیرفت.[۸] وقتی که از یکی از این جنگ ها باز میگشت (یا سالیان بعد بر اساس روایت های دیگر)، به عایشه، زن محمد، اتهام زنا زده شد. محمد اعلام کرد که وحیی دریافت کرد که در آن پاکی عایشه تصدیق شده و در آن دستور داده شده بود که اتهام زنا جهت اثبات احتیاج به وجود ۴ شاهد عینی دارد.[۱۳۷]
پیمان حدیبیه
اگر چه محمد قبلاً آیاتی که دستور انجام حج را میدادند را تحویل داده بود(سوره بقره آیات ۱۹۶-۲۱۰)، مسلمانان آن را بخاطر دشمنی قریش انجام نداده بودند. در ماه شوال ۶۲۸ میلادی، محمد به یارانش گفت که خدا در خوابی که در آن سرش را پس از تکمیل حج میتراشیده، به او قول داده که آنها میتوانند موفق به انجام حج شوند. محمد به یارانش دستور داد که جهت انجام حج عمره آماده شده و حیواناتی را جهت قربانی کردن تهیه کنند.[۱۳۸] با شنیدن اینکه ۱۴۰۰ مسلمان به مکه نزدیک میشوند، قریش ۲۰۰ سوار را فرستادند که آنها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعب العبورتری آنها را دور زده و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسید.[۱۳۹] به گفته ویلیام مونتگمری وات، اگر چه تصمیم محمد بر پایه خوابش بود، ولی در عین حال داشت به بت پرستان مکه نشان میداد که اسلام قدر و منزلت صحن مقدس آنها را تهدید نکرده، و اینکه اسلام یک دین عربی میباشد.[۱۳۹]
مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف رد و بدل شد. در حالی که مذاکرات در جریان بود، شایعه ای پخش شد که یکی از مذاکره کنندگان مسلمان، عثمان بن عفان توسط قریش کشته شده است. پاسخ محمد به این شایعه جمع آوری زایران و قول گرفتن از آنها که فرار نکنند (یا اینکه با محمد باشند، مستقل از اینکه او چه تصمیمی بگیرد) اگر جنگی با مکه در گرفت. این پیمان به پیمان پذیرش (بیعت رضوان) یا پیمان زیر درخت شهرت یافت. اخبار سلامتی عثمان منتها رسید و این اجازه داد که مذاکرات ادامه پیدا کند، و نهایتاً پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد. [۱۳۹][۱۴۰] مفاد اصلی قرارداد این بود که طرفین دشمنی ها را کنار گذشته، محمد سال بعد برای حج به مکه بیاید، اگر کسی از اهل مکه به مدینه رفت به مکه باز گردانده شود ولی نه بلعکس، و قبایل آزاد خواهند بود که با محمد یا با قریش در پیمان باشند.[۱۴۱]
گفته میشود مُهری که محمد در نامههایش به پادشاهان سرزمینهای مختلف از آن استفاده مینموده، چیزی شبیه به این بوده است.
خیلی از مسلمانان از مفاد پیمان صلح ناراضی بودند ولی قرآن در سوره فتح (آیه ۱ تا ۲۹) به مسلمین اطمینان داد که این یک پیروزی بوده است.[۱۴۲][۱۴۱] فقط پس از گذشت زمان بود که برخی از پیروان محمد به مزایا این پیمان نامه پی بردند. این مزایا به گفته سید جعفر شهیدی پذیرفتن محمد توسط مکیان به عنوان برابر و همتا (در حالی که قبلاً او را به حساب نیاورده و سعی در از بین بردن مسلمانان داشتند) و همچنین دادن آزادی به قبایل جهت تشکیل اتحاد با مسلمانان بود.[۱۴۲] به عقیده آلفرد ولچ مزیت دیگر کسب تحسین و تحت تأثیر قرار گرفتن خیلی از مکیان از اینکه مناسک حج در اسلام گنجانده شده بود.[۸]
پس از امضاء معاهده حدیبیه، محمد عملیاتی نظامی به واحه یهودیان خیبر انجام داد که به جنگ خیبر شهرت یافت. امکان دارد دلایل این جنگ بخاطر حضور بنی نظیر در آنجا (که قبایل را به دشمنی با محمد تهییج میکردند) یا کسب قدر و منزلت، یا منحرف کردن ذهن برخی از مسلمانان که از نتیجه غیر قطعی صلح حدیبیه ناراضی بودند بوده باشد.[۱۱۸][۱۴۳] بر اساس روایت اسلامی محمد همچنین نامه هایی به فرمانروایان کشورهای مختلف فرستاد و از آنها خواست که به اسلام بگروند (تاریخ های متفاوتی در منابع اسلامی برای ارسال نامه ها داده شده است).[۱۴۴][۱۴۵][۸] چندی بعد، محمد نیرو هایش را به جنگ با اعرابی که در ناحیه ای در اردن در خاک امپرتوری رم شرقی فرستند. مسلمانان با سپاه رم درگیر شده و در جنگ موته شکست خوردند.[۱۴۶]
سالهای پایانی
صلح حدیبیه به مدت ۲ سال در جریان بود.[۱۴۷][۱۴۸] قبیله بنیخزاعه روابط دوستانه ای با محمد داشت در حالی که دشمنش قبیله بنیبکر با مکیان اتحاد داشت.[۱۴۷][۱۴۸] خاندانی از بنیبکر یورشی شبانه به بنیخزاعه برده و تعداد کمی از آنها را میکشد.[۱۴۷][۱۴۸] اهل مکه متحدینشان (بنیبکر) را با فراهم کردن اسلحه کمک کرده بودند، و بر طبق برخی از منابع تعداد کمی از اهل مکه هم در جنگ شرکت کرده بودند.[۱۴۷] پس از این واقعه، محمد پیغامی به مکه فرستاد.محمد در این پیغام سه شرط را مشخص کرده بود و از اهل مکه میخواست یکی را بپذیرند. از شروط اولی این بود که مکه خون بها کسانی که از قبیله بنیخزاعه کشته شده اند را بدهد، یا اینکه اتحادشان با بنیبکر را بر هم بزنند، یا اینکه پیمان صلح حدیبیه را منسوخ اعلام کنند.[۱۴۹]
اسخ مکه این بود که آنها فقط شرط آخر را میپذیرند.[۱۴۹] آنها ولی خیلی زود متوجه اشتباهشان شده و ابوسفیان را فرستادند که پیمان حدیبیه را مجدداً احیا کند، ولی این بر محمد این درخواست آنان را نپذیرفت. محمد خودش را برای نبردی با مکه آمده کرد.[۱۵۰] در سال ۶۳۰ میلادی با نیروی بسیار زیادی که گفته میشود ۱۰۰۰۰ نفر بوده اند به سمت مکه حرکت کرد. با حداقل کشته، محمد کنترل مکه را به دست گرفت.[۱۵۱] محمد بخشش عمومی برای تمامی رفتار های گذشته و توهین ها به اهل مکه داد، بجز ده زن و مرد که او را مسخره کرده و در شعرها و آواز هایشان به او متلک انداخته بودند. او بعضی از این افراد را نیز بعداً بخشید.[۱۵۲] اکثر اهل مکه مسلمان شدند و محمد متعاقباً بدون استثنا تمامی بت های درون و اطراف کعبه را شکست.[۱۵۳][۱۵۴]قر آن به فتح مکه را در آیات 1 تا 3 سوره 110 اشاره میکند.[۷۲]
فتح عربستان
حجةالوداع
حمد در بیست و ششم ذیالقعده، ابودجانه را جانشین خود قرار داد و با همراه بردن شصت گوسفند قربانی راهی مکه شد و در مکه مراسم حج را به جای آورد. این سفر به نام حجةالوداع خوانده میشود. سخنانی از محمد در حجةالوداع نقل شدهاست که بخشهایی از آن چنین است:
ای مردم، سخنم را بشنوید و در آن بیاندیشید. بدانید که هر مسلمانی برادر مسلمان است؛ و به راستی که مسلمانان برادراند، پس چیزی از اموال برادر حلال نمیشود مگر آنچه به طیب نفس به دیگری داده باشد. پس ستم به خویشتن نکنید.[۱۵۵][مشخصات کامل منبع؟]
پس محمد چون از حجةالوداع فارغ شده بود، به مدینه بازگشت.
مرگ
مسجد اصلی شهر
مدینه که آرامگاه محمد در آن واقع شدهاست. (نقاشی متعلق به قرن نوزدهم میلادی)
محمد پس از جنگ تبوک در جنگی شرکت نکرد؛ و پس از مدتی بیمار گشت. در روزهایی که محمد، سخت بیمار بود و نمیتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر با مسلمانان نماز میخواند.[۱۵۶] تاریخ مرگ محمد را روز دوشنبه سیزدهم ربیعالأول و برابر با هشتم ماه ژوئن سال ۶۳۲ میلادی دانستهاند. محمد، در جایی که مُرد در همانجا دفن گردید؛ و چون قبرکن مکی زودتر آمد، مطابق سنت اهل مکه دفن گردید. هنگام شستن جسد محمد، برای رعایت احترام، وی را با لباس غسل دادند.[نیازمند منبع] پس از مرگ محمد، عمر بن خطاب به مسجد رفت و بانگ زد که محمد نمرده بلکه مانند موسی به میقات رفته و به زودی بازخواهد گشت؛ او حتی تهدید کرد که اگر کسی بگوید محمد مرده او را گردن خواهد زد. آنگاه ابوبکر وارد مسجد شد و چنین گفت:
محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازگشت خواهید کرد؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد.[۱۵۷] ای مردم، هر کس محمد را میپرستید، پس همانا محمد مردهاست و هر کس خدای محمد را میپرستید، بداند که او زندهایست که هرگز نمیمیرد.[۱۵۸]
زنان و فرزندان محمد
- نوشتار اصلی را بخوانید: فهرست زنان محمد
- نوشتار اصلی را بخوانید: اهل بیت
زندگی محمد معمولاً به دو دوره تقسیم میشود: قبل از هجرت در مکه، و پس از هجرت. گفته میشود محمد سیزده زن یا کنیز داشتهاست (نسبت به وضعیت برخی به عنوان زن یا کنیز توافق وجود ندارد[۱۵۹]).[۱۶۰] همه ازدواجها بجز دو تا از آنها بعد از هجرت به مدینه انجام شد.
در سن ۲۵ سالگی محمد با خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی ازدواج کرد. این ازدواج، زندگی مشترک موفق و خوش و خرمی را به ارمغان آورد که ۲۵ سال دوام یافت.[۱۶۱] محمد از طرق مختلف بر خدیجه تکیه میکرد و تا زمانی که او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.[۱۶۲][۱۶۳] پس از مرگ خدیجه، خوله بنت حکیم به محمد پیشنهاد داد که یا با سودة بنت زمعة (یک بیوه مسلمان) و یا با عایشه، دختر جوان ابوبکر (که قبلاً نامزد کرده بود) ازدواج کند.[۱۶۴] گفته شده که محمد درخواست ازدواج با هر دو را کردهاست.[۱۳۷] بعدها محمد زنان دیگری اختیار نمود که در هنگام مرگش نه نفر از آنان هنوز در قید حیات بودند.[۱۶۰] عایشه که بر اساس روایات اهل سنت زن مورد علاقه پیامبر بود چندین دهه پس از او زنده ماند و کمک شایانی به جمع آوری سخنان پراکنده محمد کرد.[۱۳۷] محمد آنچه از امور خانه مربوط به خودش میشد را انجام میداد؛ در کارهای خانه مانند پختن غذا و دوختن لباس یا تعمیر کفش شرکت میکرد. او عادت داشت که با زنانش به گفت و شنود بنشیند؛ به توصیه زنانش گوش میکرد. زنانش گاهی اوقات با او به مناظره پرداخته و حتی برایش استدلال میکردند. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷]
از نظر مسلمانان هیچ مرد مسلمانی حق ندارد در یک زمان بیش از ۴ همسر دائمی داشته باشد و تنها پیامبر خود را ازین قاعده مستثنی میدانند. یکی از اشکالهای عمده تاریخی که در غرب به پیامبر اسلام گرفته میشد تعدد زوجات او بودهاست که آن را ناشی از شهوت پرستی میدانستند.[۱۶۸] [۱۶۹] به گفته فضل الرحمن، استاد متوفی دانشگاه شیکاگو، البته اخیراً دیدگاه دانشمندان غربی نسبت به این موضوع به طرز عمدهای عوض شده است؛ در فرهنگ عربستان زمان محمد، ازدواج فقط یک تصمیم شخصی برای اهداف شخصی نبوده بلکه عموماً وابسته به نیازهای درون قبیلهای یا بین قبیلهای جهت تشکیل متحدین بود.[۱۷۰][۱۷۱] مسلمانان با نگرشی تاریخی و عقلانی ، تمام ازدواجهای او را در آن فضای تاریخی ارزیابی و توجیه میکنند[۶۳] و برخی از ازدواجهای وی را سیاسی و یا در جهت تقویت اسلام با توجه به نظام موجود قبیلهای و عشیرهای عرب در آن زمان و یا بعضی را مانند «ام سلمه» به صورت حمایتی و سرپرستی میدانند. بنا بر نوشتههای مورخین مسلمان و روایات اسلامی، محمد در دوران زندگی خود و پس از مرگ خدیجه، همسران دیگری برگزید که جز عایشه دختر ابوبکر همگی بیوه بودند[۱۷۲] به عقیده جان اسپوزیتو استاد دانشگاه جرج تاون، ازدواج مجدد برای بیوهها در فرهنگ عرب که بر روی باکره بودن دختر تاکید میکرد مشکل بود.[۱۶۸]
- فرزندان
در تعداد فرزندان محمد اختلافاتی است. بسیاری براین باورند که محمد از خدیجه دارای سه پسر و چهار دختر شد: قاسم (که برخی کنیه محمد را به همین خاطر ابوالقاسم میدانند)، طیب، طاهر و دختران، رقیه ، زینب، امکلثومو فاطمه. پسران همگی قبل از بعثت، از دنیا رفتهاند ولی دختران اسلام را درک نموده، همراه پدر به مدینه هجرت نمودند.[۱۷۳] محمد از دیگر همسران خود فرزندی نداشت جز از ماریه قبطیه که صاحب پسری به نام ابراهیم گردید. ابراهیم در نوجوانی از دنیا رفت. آنچه مسلمانان برآن اتفاق نظر دارند این است که فاطمه کوچکترین دختر او بودهاست. بسیاری از جمله شیعیان معتقدند که فاطمه تنها فرزند باقیمانده از محمد در زمان مرگش بودهاست.
جانشینی محمد
در میان مسلمانان در مورد جانشین محمد اختلاف وجود داشته و اساساً اختلاف شیعه و سنی بر سر همین موضوع است. بنا به اعتقاد شیعیان محمد در راه بازگشت از آخرین سفر حج خود از سوی خدا مامور شد [۱۷۴] که برای خود جانشینی انتخاب کند. در کنار چشمهای به نام غدیر خم او ضمن خواندن خطبهای علی را به جانشینی خود منصوب کرد. روایتی که اهل سنت نیز آن را نقل کردهاند و شیعیان جانشینی محمد را با استناد به آن مختص علی میدانند این است: «هر کس من مولای اویم، زین پس علی مولای اوست.» اهل تسنن معتقدند محمد برای خود جانشینی انتخاب نکرد، بلکه بعد از مرگ وی جمعی از یاران او با تشکیل شورا ابوبکر را به عنوان جانشین انتخاب کردهاند. اهل تسنن معتقدند واژه مولا در روایت فوق به معنی دوست است.[نیازمند منبع]
محمد در هنر و ادبیات اسلامی
برخلاف ادیان مسیحیت و بودیسم، که عمده هنرهای مذهبی آنان شمایلی (iconic) است، هنرهای اسلامی به طور اکید، غیر شمایلی (aniconic) بوده و مسلمانان از به تصویر کشیدن خداوند و محمد، منع شدهاند. با وجود علاقه شدید مسلمانان به محمد اما هیچگونه تصویر معتبر و حتی منسوب به محمد[۱۲] از زمان نزدیک به وی و حتی از هیچیک از خلفاء یا امامان شیعیان و بلکه بزرگان و دانشمندان مسلمانان از قرون اولیه اسلام در دست نیست. تعداد اندکی تصویر منسوب به آن زمان نیز به قلم نقاشان غیر مسلمان ثبت شدهاست.[۱۷۵] اما در فاصله بین قرنهای ۱۴- ۸ ه . ق ، هنر تصویرگری چهره محمد، به صورت بازتابی از صحنههای ادب فارسی، تفاسیر برگرفته از قران و داستان پیامبران در نسخههای مصور جامعالتواریخ، آثارالباقیه، قصصالانبیاء، خاوراننامه، معراجنامه، مهر و مشتری عصار، خمسه نظامی (مخزن الاسرار)، هفت اورنگ جامی (خردنامه اسکندری)، حمله حیدری، دیوان امیرعلی شیر نوایی تا نقاشیهای دیواری تکایا، سقاخانهها، امامزادهها و دیگر اماکن مردمی در دوران متاخرتر، در ایران زمین سر برآورده و در خور توجه بودهاست که بدون تردید نمونههای بازمانده و شناختهشده نخستین آن، در «مجالس نسخههای خطی و مصور عهد ایلخانان مغول»، بنیانی محکم داشته و با توجه سلاطین و امرای ایلخانی مغول چون غازانخان، الجایتو و ابوسعیدخان ایلخانی به تشیع و اسلام آوردن آنان نخستین تصاویر دینی در ارتباط با زندگی پیامبر اسلام و توصیف معراج او با حمایت فرمانروایان مغول و وزیر و تاریخنگار ایرانی سده هشتم هجری، «رشیدالدین همدانی» صورت پذیرفت.[۱۷۶]
از قدیمیترین تصاویر میتوان به نسخههای متعدد از کتاب جامعالتواریخ رشیدالدین اشاره کرد که در میان ۸ نگارهای که در نسخه دانشگاه ادینبورگ از این اثر موجود است، موضوعات زندگی محمد همچون تولد او (در میان فرشتگان)، بحیرای راهب، دریافت وحی از جبرئیل، نزول کتاب آسمانی و به روایتی معراج محمد از اهمیت شایانی برخوردار است. در تمام این نگارهها، محمد با سیمایی آرام و متفکرانه بدون پوشش بر صورت و یا هالهای بر دور سر و با قامتی لاغر و بلند مصور شدهاست و همانند دیگر اشخاص صحنه نقاشی شده، با پوشش و چهره نگاری رایج و متناسب با مکتب شهری و به نوعی فاقد شخصیت فردی نمایان شدهاست.[۱۷۶]
پس از این آثار نخستین، نسخه مصور آثارالباقیه از ابوریحان بیرونی به شماره arab۱۶۱ محفوظ در کتابخانه دانشگاه ادینبورگ (۷۰۹-۷۰۸ ه . ق) در روزگار ایلخانان و با بهره گیری از عناصر هنری چین و هنر مسیحی شرقی و نمونههای سنتی نقاشی ایران همچون نسخه جامعالتواریخ استنساخ و مصور شدهاست. چهره محمد در این نسخه، اغلب به منظور تاکید بر قدرت معنوی و روحانی او با ویژگیهایی چون هاله دایرهوار بر سر و گاه بزرگتر از اندازه متعارف، تصویر گشتهاست و صحنههایی چون حجتالوداع و موعظه در میان مردم، صحنه غدیر خم و مجلس جانشینی پیامبر، از موضوعات برگزیده نقاشیهای این نسخهاست که محمد را با پوششی متفاوت و نمادین در جهت تمایز او با قرار گرفتن هاله سر و با رنگ جامگان و عبای بلند تیره رنگ (در غدیر خم) نشان میدهد.[۱۷۶]
اثر دیگر در زمینه چهرهنگاری و تصویرگری پیکر محمد، نسخه مصور معراجنامه احمد موسی تهیه شده در عهد سلطنت سلطان ابوسعیدخان ایلخانی ، محفوظ در کاخ توپقاپی استانبول است که آرایش عناصر تصویری و تزئینی همراه با سنت هنر شرق به ویژه نقاشی کلیساهای مسیحی، هنر چین در پیوند با سنت هنر ساسانی ارائه شدهاست. چهره محمد در ۱۰ نگاره از نسخه مزبور با عمامه سفید و ظریف بر سر، هالهای زرین و دایرهوار بر گرد سر با تزئینات خطی پیرامون آن، گیسوان آویخته در طرفین شانهها و جامهای آبی رنگ که سراسر بدن وی را پوشانیده، در مجالس این نسخه به تصویر در آمدهاست. علاوه بر چند نگاره این نسخه که محمد بر دوش جبرئیل و میان بالهای گسترده او همچون شناوری در آسمان شگفتیهای عالم غیب را مشاهده میکند نمونه گرانبهای دیگر این نسخه نگارهای است از پیامبر که در آن او در حال توصیف شمایل بیتالمقدس (یا مسجدالاقصی)، ستونها و محرابههای آن جهت آگاه نمودن قریش، یاران و ناباوران به تصویر درآمدهاست و تمام پیکر او میان انبوهی از نور مقدس طلایی رنگ نمایش داده شده و عبایش از سر وی تا سراسر پیکر را به رنگ تیره پوشانیده و با نمونههای نگارههای پیشین نسخه یادشده تفاوت آشکار دارد.[۱۷۶]
در دورانهای بعد از قرن ۸ ه.ق تمثال محمد به ویژه در صحنههای معراج، اغلب با ردایی بلند بر تن ( متمایل به رنگ سبز- آبی) و سبز پستهای ، شالی بر کمر، عمامه سفید بر سر (با تنوع در اندازههای آن) گیسوان بافته بلند و تیره رنگ در طرفین شانهها مشاهده میشود و جزئیات بارز در چهرهپردازی وام گرفته از نقاشی آسیای مرکزی و هنر ایران باستان، با پرداختی دقیق همراه با نمایش حالات درونی در روحیه وی نمایان شدهاست.
بنابر یک سنت ادبی به ویژه در آثار فارسیگویان و شعرای متصوف، پیوسته در ابتدای دیوانهای خطی با مضامین حماسی ، عرفانی، تغزلی و حکایات اخلاقی در سرآغاز بسیاری از نسخههای منظوم و منثور و مصور شاعرانی چون فردوسی، نظامی، امیر خسرو دهلوی، عصار تبریزی، ابن حسام، سعدی، امیر علی شیر نوایی، جامی و دیگر شاعران متصوف ایران، مدح و ستایش خداوند و نعت محمد و معراج او ضمن بر شمردن فضائل و معجزات او ملاحظه میشود. معراج محمد به ویژه در روزگار تیموریان و صفویان تا عهد قاجار، راه تکامل پیمود و به صورت یک سبک سنتی دینی مورد توجه هنرمندان قرار گرفت و در بسیاری از برگهای الصاقی مجموعهها و گلچین اشعار سده نهم هجری قمری، صحنههای به معراج رفتن او به تصویر کشیده شد. در اغلب این نگارگریها، محمد سوار بر مرکب استثنائی خویش (براق) در مرکز صحنه با جامهای بلند، شالی بر کمر، عمامهای بر سر، گیسوان بلند بافته و ریش تزئین یافته، در حالی که دستهای خویش را در حالت سپاس و نیایش به سوی آسمان گرفته مشاهده میشود. فرشتگان نیز در این نوع نگارگریها، چون نمونههای تصویر هنر ساسانی و نقاشی کلیساهای مسیحی شرقی با انوار زرین مجمرهای ظریف جهت نورافشانی و گلاب پاشی در دست به سوی پیکر مواج او در آسمان حضور دارند.[۱۷۶]
در یکی ازسفارشات شاهنامه در عهد تیموریان و دوران سلطنت شاهرخ میرزا (چهارمین پسر تیمور گورکانی)، معراجنامه پرآوازهای مشهور به معراجنامه میرحیدر وجود دارد که حدود یک قرن بعد از معراجنامه احمد موسی در شهر هرات حدود سال ۸۴۰ ه.ق مصور شدهاست و اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگاهداری میشود که در مضامین آن توجه به اهمیت هنر بودایی، نقاشی چین، عناصر سبک مغولی با در هم آمیختگی نقاشی ایران در مکتب هرات، بههمراه تفکر و بینش اسلامی در عروج محمد، آشکار است و پیکر او در سراسر نگارههای این نسخه، بدون پوشش بر صورت، با عمامه سفید بر سر که بخشی از آن بر گرد صورت او آذین شده، سیمایی جوان، چشمان گویا و کشیده رو به بالا در جامهای بلند و سبزرنگ بدون تزئینات، علاوه بر بیان حالات هیجان و حیرت از مشاهدات عالم غیب ملاحظه میشود.
گرایشات مذهبی و تعصبات شیعیان در جریان فرقه گرایی عصر صفویان و رسمی شدن شیعه توسط شاه اسماعیل اول موجب ورود عوامل تصویری جدیدی در نگارگریهای مربوط به پیکر محمد گشت و چهره او با نقاب (برقع) از پیشانی تا زیر چانه پوشانیده و در نمایش حالت و اندازه عمامه او تغییراتی پدید آمد.[۱۷۶]
امروزه نیز مسلمانان با هرگونه تصویری که در آن چهره مشخصی از محمد ترسیم شدهباشد مخالفت مینمایند تا مبادا آن شمایل موجب وهن و بیاحترامی گردد. بسیاری از آنان همین حساسیت را نسبت به خلفا و صحابی، اما شیعیان تنها نسبت به پیامبر و معصومین خود دارند.[۱۷۷]
بسیاری دلیل دوری مسلمانان از هرگونه صورتگری و مجسمهسازی را روایات و سفارشاتی میدانند که ایشان را منع نمودهاست و برخی نیز علت حرمت پیکرتراشی در آن زمان را دوری از مظاهر بت پرستی و شرک میدانند[۱۷۸][۱۷۹][۱۸۰]
اما این بدان معنا نیست که محمد در هنرهای اسلامی به اشکال دیگری حضور ندارد، اسامی او، به خصوص نام «محمد»، به صورت خوشنویسی در همهجای دنیای اسلام و بهخصوص در مساجد باشکوه امپراتوری عثمانی، بهچشم میخورد. همچنین مینیاتورهای پارسی، ترکی و مغولی بسیاری با سبکهای خاص، وجود دارد که پیکر محمد در آنها ترسیم گشته اما صورت او اغلب مخفی یا محو و در هالهای از نور ترسیم گردیدهاست.[۱۲]
محمد در کتاب مقدس
مسلمانان مدعی ذکر نام و مشخصات محمد پیامبر اسلام در کتب پیش از خود هستند و برخی از آنها از این قرار است:[۱۸۱]
- اشاره به فارقلیط در انجیل یوحنا (یوحنا ۱۶:۱۴ و ۲۶:۱۵ و ۷:۱۶) که آن را به معنای ستوده یا گزیده که همان محمد یا احمد است تعبیر میکنند.
- ظهور درخشندگی خداوند و ظهور قدوس در تثنیه ۲:۳۳ و حیقوق ۳:۳ از صحرای فاران که هاجر و اسماعیل(نیای محمد) طبق پیدایش ۲۱:۲ به آنجا رفته بودند.
- پیامبری که در تثنیه ۱۵:۱۸ و ۱۸ از آن نام برده شدهاست که خدا سخنان خود را در دهان او میگذارد و باید از برادران بنی اسرائیل یعنی اسماعیل باشد.
- بنده دستگیر شدهای که اشعیا در اشعیا ۱۱، ۲۸ و ۴۲ از آن یاد میکند، قیدار فرزند اسماعیل و نیای محمد است.
- آن شخص الاهی قدرتمند که عدل و حق را با جهاد و شمشیر پایه گذاری میکند. (مزمور ۴۵، ۷۲ و ۱۴۹)
- آن پسر انسان و ستاره صبح و صاحبخانه که در میان فتنهها با عصا از شرق طالع شود.(متی ۴۲ و مرقس ۱۳ و لوقا ۱۲ و مکاشفه یوحنا ۲)
- و موارد دیگری که مسلمانان مدعی تغییراتی در کتاب مقدس هستند و مدعی هستند اصل آن را از برخی کتب قدیمی یافتهاند.
مطالبی از این دست در «انیس الاعلام» تالیف «فخرالاسلام»، کتب عالم شیعه، «شیخ جواد بلاغی» و کتاب «اظهار الحق» تالیف «شیخ رحمت الله هندی» و «رد الیهود» تالیف «میرزا محمدرضا جدید الاسلام»(عالم یهود که مسلمان شد) آمدهاست.
محققان اسلامی سبب هجرت اقوامی از یهود را به سرزمین حجاز و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نشان یثرب(مدینه کنونی) و سبقت مشرکین آن سرزمین را به اسلام، همین پیش بینیها و پیشگوئیها میدانند و آیه ۸۹ سوره بقره را درباره امید و انتظار اولیه و سپس کفر اهل کتاب به محمد و دین جدید وی دانستهاند.[۱۸۲] لذا یک دشمنی بین یهودیان و محمد پدید آمد و جنگهایی نیز میان آنان و طرفداران کیش محمد رخ داد.
محمد از دیدگاه غرب
ارزیابی محمد از دیدگاه اندیشمندان و خاورشناسان
مسائل امروزین
مسلمانان دنیا، همواره در گفتار و نوشتار با القاب و احترام فوقالعاده از محمد یاد کرده و با نمایان شدن هرگونه تصویر مشخصی از چهره محمد مخالفت مینمایند تا مبادا آن موجب توهین و بیاحترامی گردد. این درحالی است که موج جدیدی از اعتراضات عمومی مسلمانان و واکنشهای رسمی دولتهای اسلامی ، با چاپ کاریکارتورهایی از محمد در غرب آغاز گردید. آرتور جفری[۱۸۳] خاورشناس بزرگ، طی مقالهای[۱۸۴] به این نکته اشاره میکند که متداولترین رنجشی که مسیحیان، بیشتر نابخردانه، در دل مسلمانان نشاندهاند، از آن ناشی میشود که آنان مطلقا ناتوانند از درک حرمت بسیار والایی که مسلمانان برای پیامبر خود قائلند.
آنه ماری شیمل همچنین در مقدمه کتاب خود دلیل حذف تصاویر نسخه انگلیسی نسبت به نسخه آلمانی کتاب خود را چنین شرح میدهد: با آنکه آن تصاویر مربوط به آثار دوره میانه اسلام است، اما خاطر مسلمانان روزگار ما را نمایاندن شمایل پیمبر رنجه مینماید، مگر به توصیف لفظی باشد.
گویا سخن ویلفرد کانتول اسمیت درست است که :مسلمانان اعتراض به الله را جایز میشمارند، منکران خداو نشریات انکارآمیز و انجمنهای عقلیون در دنیا بسیارند. اما اسائه ادب نسبت به محمد، حتی تعصب تند و آتشین آزادمنشترین مسلمان را برخواهد انگیخت.[۱۸۵]
جستارهای وابسته
مجموعهای از نقلقولهای مربوط به
پانویس
- ↑ اسپوزیتو (۱۹۹۸)، ص ۱۲.
- ↑ اسپوزیتو (۲۰۰۲)، صفحات ۵-۴.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ فرانسیس ادوارد پیترز (۲۰۰۳)، ص ۹.
- ↑ آلفونس دو لامارتین (۱۸۵۴)، Historie de la Turquie, Paris, p. ۲۸۰:
| "Philosophe, orateur, apôtre, législateur, guerrier, conquérant d'idées, restaurateur de dogmes, d'un culte sans images, fondateur de vingt empires terrestres et d'un empire spirituel, voilà Mahomet!" | |
- ↑ *انعام:۱۶۱
- صحت تاریخی یکتاپرست بودن پیروان آیین حنیف (حنفا)، موضوع جدال آمیزی بین محققین غربی میباشد. یوری روبین ، مقاله حنیف، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ اسلام همه جا در قرآن «دین» نامیده شدهاست و این واژه به معنای «راه» یا «مسیر» میباشد، اما در ترجمهها این کلمه معادل «آیین» یا «مذهب» در نظر گرفته میشود.
- ↑ اسپوزیتو (۱۹۹۸)، ص ۱۲؛ (۱۹۹۹) ص ۲۵؛ (۲۰۰۲) صفحات ۵-۴.
- ↑ ۸٫۰۰ ۸٫۰۱ ۸٫۰۲ ۸٫۰۳ ۸٫۰۴ ۸٫۰۵ ۸٫۰۶ ۸٫۰۷ ۸٫۰۸ ۸٫۰۹ ۸٫۱۰ ۸٫۱۱ ۸٫۱۲ ۸٫۱۳ ۸٫۱۴ ۸٫۱۵ ۸٫۱۶ ۸٫۱۷ ۸٫۱۸ ۸٫۱۹ ۸٫۲۰ ۸٫۲۱ ۸٫۲۲ ۸٫۲۳ ۸٫۲۴ آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
- ↑ محمد، دانشنامه اسلام و جهان مسلمانان
- ↑ آن گلدمن، ریچارد هاین، استفن لیبن (۲۰۰۶)، ص ۲۱۲
- ↑ مسیح کاذب؛ کسی که با مسیح ضدیت کند یا مدعی باشد خود او برجای مسیح است.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ ۱۲٫۷ ۱۲٫۸ محمد، دانشنامه بریتانیکا
- ↑ مونتگومری وات (۱۹۷۴) ص ۲۳۱.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ اس. ای. نیگوسیان (۲۰۰۴)، ص ۶.
- ↑ مقاله محمد در دائرةالمعارف قرآن لیدن؛ نوشته:یوری روبین؛ ترجمه:حسن رضایی؛ نشریه بینات، ش ۵۲
- ↑ فرانسیس ادوارد پیترز (۱۹۹۱)، صفحات ۳۱۵-۲۹۱.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ مونتگومری وات (۱۹۵۳)، ص ۱۴.
- ↑ مینو ریوز (۲۰۰۳)، صفحات ۷-۶
- ↑ دونر (۱۹۹۸)، ص ۱۳۲.
- ↑ («tendential shaping») ،اصطلاحیست که مونتگومری وات در این مورد به کار میبرد: به این معنی که برخی از رویدادها یا صفات نسبت داده شده به محمد، از قول خود او نبوده و پیروانش با دخالت دادن انگیزه یا گرایشات خود، به نحوی به متون یا تاریخنگاری سنتی اینگونه شاخ و برگ دادهاند. (منبع: وبگاه الاسلام)
- ↑ مونتگومری وات (۱۹۵۳)، ص ۱۵
- ↑ برنارد لوئیس (۱۹۹۳)، صفحات ۳۴-۳۳.
- ↑ حدیث، دانشنامه بریتانیکا
- ↑ برنارد لوئیس (۱۹۹۳)، صفحات ۳۴-۳۳
- ↑ ویلفرد مادلانگ (۱۹۹۷) صفحات ۱۴، ۱۹ و ۲۰
- ↑ ژان لویس دکلیس ، مقاله نامهای پیامبر، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ مسلمانان اهل تشیع، «صلیالله علیه و آله و سلّم» (درود خدا بر او و خاندانش باد) را بکار میبرند.
- ↑ صف :آیه۶
- ↑ احمد (به قلم احمد پاکتچی) در وبگاه دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ یوری روبین ، مقاله محمد، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ کارل ارنست (۲۰۰۴)، ص ۸۰.
- ↑ هنی شونیگ، مقاله محمد، brill's new pauly
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۵۳)، صفحات ۲-۱.
- ↑ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۵۳)، صفحات ۱۸-۱۶
- ↑ لویال رو (۲۰۰۵)، صفحه ۲۲۴
- ↑ جان اسپوزیتو، اسلام، صفحات ۵-۴.
- ↑ ببینیید:
- جان اسپوزیتو، اسلام، صفحات ۷-۵
- آیه ۹۵ از سوره
- یوری روبین، مقاله حنیف، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ ا. گویلومه، بازسازی زندگینامه محمد نوشته شده توسط ابن اسحاق، صفحه ۳
- ↑ فردریک گرینسپهن، دائرةالمعارف مذهب، مقاله ص. ۴۵۵۱-۴۵۵۲
- ↑ مسلمانان طی روایتی از پیامبر خود، تنها مجازند، نسب او را تا حد معینی، مشخص نمایند.[نیازمند منبع]
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ سید جعفر شهیدی (۱۳۷۹)، ص ۳۷
- ↑ افران شهید، مقاله اصحاب فیل، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ در ایران به پیشنهاد آیت الله منتظری، فاصله بین این دو اختلاف را هفته وحدت شیعه و سنی نامیدند تا این هفته را به جشن ولادت پیامبر خود بپردازند.
- ↑ آیه ۳۱ از سوره ۴۳ را نیز ببینید
- ↑ جوزف دابلیو. مری (۲۰۰۵) ص ۵۲۵.
- ↑ ویلیام مونتگومری وات ، مقاله حلیمه بنت ابی زوعیب ،دانشنامه اسلام
- ↑ آیه ۶-۹ سوره الضحی
- ↑ ویلیام مونتگومری وات، مقاله آمنه،دانشنامه اسلام
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ویلیام مونتگومری وات (۱۹۷۴)، ص ۸
- ↑ این نبرد بین قبیله قریش و کینانه در یک سمت و قبیله قیس-عیلان (بدون حضور غفتان) در سوی دیگر در هنگام ماههای مقدس واقع شد. در حالی که حضور محمد در جنگ پذیرفته شدهاست در زمینه جزئیات اختلافات زیادی بین گزارشهای تاریخی وجود دارد: بعضی میگویند او در جنگ شرکت کرد و اینکه در جنگی که در شمطا که قریش شکست خوردند، از محمد بخاطر شجاعتش تقدیر شد. بقیه (مثلاً ابن هشام) میگویند که او فقط به عموهایش تیر میداده تا آنان را پرتاب کنند. ولی به گفته یک متخصص در ایام العرب هیچ کدام از عموهای محمد بجز زبیر در جنگ شرکت نکردند. همچنین گزارشهای تاریخی سن محمد را اعداد مختلفی بین ۱۴ تا ۲۸ سال ذکر میکنند. منبع: یوهان ویلهلم فاک، مقاله فجار، دانشنامه اسلام
- ↑ ارمند آبل ،مقاله بحیرا، دانشنامه اسلام
- ↑ Ali, Wijdan. «From the Literal to the Spiritual: The Development of Prophet Muhammad's Portrayal from ۱۳th century Ilkhanid Miniatures to ۱۷th century Ottoman Art». In Proceedings of the ۱۱th International Congress of Turkish Art, eds. M. Kiel, N. Landman, and H. Theunissen. No. ۷, ۱–۲۴. Utrecht, The Netherlands, August ۲۳-۲۸, ۱۹۹۹, p. ۳
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ دانشنامه تاریخ دنیای برکشیر (۲۰۰۵), جلد سه, ص. ۱۰۲۵
- ↑ جان اسپوزیتو، (۱۹۹۸)، ص ۶
- ↑ محمد در سفر یا سفرهای دیگری پس از ۲۵ سالگی، بعنوان کارگزار تجاری خدیجه برای تجارت به خارج از عربستان سفر نمود. خدیجه زنی ثروتمند بود و در آن زمان محمد مسئول امور تجاری او بود و با مال التجاره وی تجارت مینمود ، مسلمانان معتقدند خدیجه او را قابل اعتماد و امین دانسته، به واسطه از او خواستگاری نمودهاست، به محمد پیشنهاد ازدواج داد و محمد نیز پذیرفت. خدیجه در آن زمان چهل سال داشت و قبل از آن دوبار ازدواج کرده بود. بنابر نظر عموم مورخین ، با وجود آنکه در آن زمان چند همسری در میان مردان عرب بسیار رایج بود اما محمد تا زمانی که خدیجه زنده بود بازن دیگری ازدواج نکردهاست.[نیازمند منبع]
- ↑ «فلق الصبح»
- ↑ «انا انزلناه فی لیلة القدر» ؛ سوره قدر
- ↑ «اِقرَأ بِاسمِ رَبّکِ الّذَی خَلَقَ. خَلَقَ اِلانسانَ مِن عَلَق. اِقَرأ وَ رَبُّک الاکرَمُ، اَلَّذی عَلَمَّ بِالقَلَمِ، عَلَمَ الِانسانَ مالَم یَعلَم » سوره علق، آیات ۵-۱
- ↑
- عموری س. بوگل، ۱۹۹۸، ص ۷
- رزوی، ۱۹۹۶، فصل ۹
- رادینسن (۲۰۰۲)، ص ۷۱
- ↑ در سیره ابن هشام؛ ج۱. عبارت «ما اقرا؟» و «ماذا اقراء» (چه بخوانم؟) نقل شدهاست. اما دکتر نصر در مقاله بریتانیکا مینویسد «گفت: خواندن نمیدانم»
- ↑ سیرةالنبویه؛ ابن هشام
- ↑ در انگلیسی: Recite
- ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ ترجمه و نقد مقاله محمد(ص)در دانشنامه بریتانیکا؛ با رویکرد تاریخی (فارسی). فصلنامه نامه تاریخ پژوهان. بازدید در تاریخ مرداد ۱۳۸۷.
- ↑ بهطور مثال «جواد علی» در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، با رجوع به آیاتی در قرآن کلمه «امی» را به معنای کسی که کتاب مقدس دریافت نکردهاست تعبیر میکند و معتقد است که گرچه بادیه نشینان خواندن و نوشتن نمیدانستند، اما در بین اعراب شهرنشین عده بسیاری سواد خواندن و نوشتن داشتند. (منبع: ترجمه مقاله محمد در دانشنامه بریتانیکا- پاورقی ؛ مترجم محمد باقر معموری)
- ↑ آیه ۳۸:۷۰ و ۶:۱۹ را ببینید
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ یوری روبین، مقاله محمد، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ دانیل پترسون، مقاله اخبار خوب، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ Watt (۱۹۵۳), p. ۸۶
- ↑ «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین» (سوره حجر، آیه ۹۴و۹۵)
- ↑ ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ ۷۰٫۲ Watt, The Cambridge History of Islam (۱۹۷۷), p. ۳۶.
- ↑ F. E. Peters (۱۹۹۴), p.۱۶۹
- ↑ ۷۲٫۰ ۷۲٫۱ ۷۲٫۲ Uri Rubin, Quraysh, Encyclopaedia of the Qur'an
- ↑ او در میان قریش به ابوالحکم مشهور بود که مسلمانان به طعنه او را ابوجهل مینامیدند.
- ↑ Jonathan E. Brockopp, Slaves and Slavery, Encyclopedia of the Qur'an
- ↑ W. Arafat, Bilal b. Rabah, Encyclopedia of Islam
- ↑ Watt (۱۹۶۴) p. ۷۶.
- ↑ Peters (۱۹۹۹) p. ۱۷۲.
- ↑ Shahab Ahmed, Satanic Verses, Encyclopedia of the Qur'an
- ↑ به گفته آلفورد ولش، احتمال دارد که آن قسمت از داستان که در آن بنی هاشم مجبور شده به بخش خودشان در شهر رفته و از تجارت و ازدواج با آنها امتناع شد اغراق شده باشد. آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
- ↑ F. E. Peters (۲۰۰۳b), p. ۹۶
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ ۸۱٫۲ Moojan Momen (۱۹۸۷), p. ۴
- ↑ سوره اسرا آیه یک
- ↑ ۸۳٫۰ ۸۳٫۱ Encyclopedia of Islam and the Muslim World (۲۰۰۳), p. ۴۸۲
- ↑ Sells, Michael. Ascension, Encyclopedia of the Quran.
- ↑ ۸۵٫۰ ۸۵٫۱ ۸۵٫۲ سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲-۵۲
- ↑ Watt (۱۹۷۴) p. ۸۳
- ↑ Peterson (۲۰۰۶), pg. ۸۶-۹
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ ۸۸٫۲ ۸۸٫۳ Watt, The Cambridge History of Islam, p. ۳۹
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ Esposito (۱۹۹۸), p. ۱۷.
- ↑ Moojan Momen (۱۹۸۷), p. ۵
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۱۷۵, p. ۱۷۷. [ارجاع دستدوم]
- ↑ "Ali ibn Abitalib". Encyclopedia Iranica. Retrieved on ۲۰۰۷-۱۰-۲۵.
- ↑ توسط اعضایی از خاندن هم پیمان با آنها به جهت مسئله خون بها
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۱۷۹.[ارجاع دستدوم]
- ↑ Fazlur Rahman (۱۹۷۹), p. ۲۱ [ارجاع دستدوم]
- ↑ Lewis(۲۰۰۲), p. ۴۴.
- ↑ Watt (۱۹۶۱), p. ۱۰۵[ارجاع دستدوم].[ارجاع دستدوم]
- ↑ John Kelsay (۱۹۹۳), p. ۲۱ [ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt(۱۹۶۱) p. ۱۰۵, p. ۱۰۷[ارجاع دستدوم]
- ↑ Lewis (۱۹۹۳), p. ۴۱[ارجاع دستدوم].
- ↑ تاریخ اسلام، دکتر علی اکبر فیاض ، موسسه انتشارات دانشگاه تهران ، سال ۱۳۷۸
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام ، سید جعفر شهیدی ، مرکز نشر دانشگاه تهران ، ۱۳۶۲
- ↑ تاریخ سیاسی اسلام ، رسول جعفریان ، انتشارات دلیل ، سال ۱۳۸۰
- ↑ Rodinson (۲۰۰۲), p. ۱۶۴.[ارجاع دستدوم]
- ↑ این غزوه به نامهای بدرالکبری یا بدرالقتال یا بدرالاولی نیز مشهور است
- ↑ Watt, The Cambridge History of Islam, p. ۴۵ [ارجاع دستدوم]
- ↑ تاریخ اسلام، دکتر علی اکبر فیاض ، موسسه انتشارات دانشگاه تهران ، سال ۱۳۷۸
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام ، سید جعفر شهیدی ، مرکز نشر دانشگاه تهران ، ۱۳۶۲
- ↑ تاریخ سیاسی اسلام ، رسول جعفریان ، انتشارات دلیل ، سال ۱۳۸۰
- ↑ Glubb (۲۰۰۲), pp. ۱۷۹–۱۸۶.[ارجاع دستدوم]
- ↑ سیرةالنبویه، این هشام؛ج ۲ ؛ ص ۱۸۹
- ↑ Watt (۱۹۶۱), p. ۱۲۳.
- ↑ Rodinson (۲۰۰۲), pp. ۱۶۸–۹.
- ↑ Lewis(۲۰۰۲), p. ۴۴.
- ↑ Lewis(۲۰۰۲), p. ۴۴ [ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۶۱), p. ۱۳۲.[ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۶۱), p. ۱۳۴[ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۱۸٫۰ ۱۱۸٫۱ Lewis (۱۹۶۰), p. ۴۵.[ارجاع دستدوم]
- ↑ C.F. Robinson, Uhud, Encyclopedia of Islam[ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۶۴) p. ۱۳۷[ارجاع دستدوم]
- ↑ سیرةالنبویه، این هشام؛ج ۳ ؛ ص ۲۲
- ↑ Watt (۱۹۷۴) p. ۱۳۷[ارجاع دستدوم]
- ↑ David Cook(۲۰۰۷), p.۲۴[ارجاع دستدوم]
- ↑ See:
- Watt (۱۹۸۱) p. ۴۳۲[ارجاع دستدوم];
- Watt (۱۹۶۴) p. ۱۴۴.[ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۲۵٫۰ ۱۲۵٫۱ Watt (۱۹۵۶), p. ۳۰[ارجاع دستدوم].[ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۳۴[ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۱۸[ارجاع دستدوم][ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۵۶), pp. ۲۲۰–۲۲۱[ارجاع دستدوم][ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۳۵[ارجاع دستدوم][ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۳۶, ۳۷[ارجاع دستدوم]
- ↑ See:
- Rodinson (۲۰۰۲), pp. ۲۰۹–۲۱۱[ارجاع دستدوم];
- Watt (۱۹۶۴) p. ۱۶۹[ارجاع دستدوم]
- ↑ Watt (۱۹۶۴) pp. ۱۷۰–۱۷۲[ارجاع دستدوم]
- ↑ Peterson(۲۰۰۷), p. ۱۲۶[ارجاع دستدوم][ارجاع دستدوم]
- ↑ Ramadan (۲۰۰۷), p. ۱۴۱
- ↑ سیرةالنبویه، این هشام؛ج ۳ ؛ ص ۱۲۸
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۳۹[ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ ۱۳۷٫۲ وات، عایشه، دانشنامه اسلام
- ↑ Lings (۱۹۸۷), p. ۲۴۹[ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۳۹٫۰ ۱۳۹٫۱ ۱۳۹٫۲ Watt, al- Hudaybiya or al-Hudaybiyya Encyclopedia of Islam[ارجاع دستدوم]
- ↑ Lewis (۲۰۰۲), p. ۴۲.[ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۴۱٫۰ ۱۴۱٫۱ سید جعفر شهیدی (۱۳۷۹)، ص ۹۱
- ↑ ۱۴۲٫۰ ۱۴۲٫۱ رسول جعفریان (۱۳۸۶)، ص ۵۹۲
- ↑ Vaglieri, Khaybar, Encyclopedia of Islam[ارجاع دستدوم]
- ↑ Lings (۱۹۸۷), p. ۲۶۰[ارجاع دستدوم]
- ↑ Khan (۱۹۹۸), pp. ۲۵۰–۲۵۱
- ↑ F. Buhl, Muta, Encyclopedia of Islam [ارجاع دستدوم]
- ↑ ۱۴۷٫۰ ۱۴۷٫۱ ۱۴۷٫۲ ۱۴۷٫۳ Khan (1998), p. 274
- ↑ ۱۴۸٫۰ ۱۴۸٫۱ ۱۴۸٫۲ Lings (1987), p. 291
- ↑ ۱۴۹٫۰ ۱۴۹٫۱ Khan (1998), pp. 274–5.
- ↑ Lings (1987), p. 292
- ↑ Watt (۱۹۵۶), p. ۶۶.
- ↑ Rodinson (۲۰۰۲), p. ۲۶۱.
- ↑ Harold Wayne Ballard, Donald N. Penny, W. Glenn Jonas (۲۰۰۲), p.۱۶۳
- ↑ F. E. Peters (۲۰۰۳), p.۲۴۰
- ↑ سیرت رسولالله ج۲ ص ۱۰۶۳
- ↑ سیره ابن هشام ج ۲ ص ۱۰۶۲
- ↑ قرآن، سوره آل عمران آیه ۱۴۴
- ↑ سیره ابن هشام ج۲ ص ۶۵۶؛ طبری ج ۳ ص ۲۰۰
- ↑ به عنوان مثال در مورد وضعیت ریحانه نظرات مختلفی است. برای منبع مقاله بنو قریظه نوشته مرکو شلر در را دائرةالمعارف قرآن ببینید.
- ↑ ۱۶۰٫۰ ۱۶۰٫۱ باربارا فریر ستواسر، مقاله زنان پیامبر، دائرةالمعارف قرآن
- ↑ اسپوزیتو ۱۹۹۸ ص ۱۸
- ↑ بولوق ۱۹۹۸، ص ۱۱۹ p. ۱۱۹
- ↑ ریوز ۲۰۰۳، ص ۴۶
- ↑ د. ا. سپلبرگ، ۱۹۹۶، ص ۴۰ - ابن هشام سن عایشه در هنگام ازدواج را بین ۶ تا ۷ نقل کردهاست.
- ↑ طارق رمضان، ۲۰۰۷، ص ۱۶۸-۱۶۹
- ↑ اسما بارلاس، ص ۱۲۵
- ↑ ارمسترانگ ۱۹۹۲,ص.۱۵۷
- ↑ ۱۶۸٫۰ ۱۶۸٫۱ اسپوزیتو ۱۹۹۸ ص ۱۷ - ۱۸
- ↑ ترجمه مقاله محمد در دانشنامه بریتانیکا- پاورقی ؛ مترجم محمد باقر معموری
- ↑ فضل الرحمن، اسلام، ص ۲۸
- ↑ Amira Sonbol, Rise of Islam: ۶th to ۹th century, Encyclopedia of Women and Islamic Cultures
- ↑ زوجات النبی صلی الله علیه وآله وسلم ،امیر مهنا الخیامی
- ↑ سیره ابن هشام؛ چاپ موسسه نور-بیروت، ج ۱، ص ۱۱۴
- ↑ «پیام نگار (مقدمه، متن و ترجمهٔ خطابهٔ غدیر)»، مقدمه و ترجمه: سید حسین حسینی، انتشارات نگار، چاپ ششم: ۱۳۸۵ صفحه = ؟
- ↑ از آن جملهاست: تصویر منتسب به نوجوانی محمد منسوب به راهب ِبُحیری، تصویر منسوب به علی بن موسی رضا در موزه آستان قدس رضوی بقلم نقاش اسپانیایی و یا تصویر منسوب به «راس الحسین» و توسط یک راهب نصرانی.
- ↑ ۱۷۶٫۰ ۱۷۶٫۱ ۱۷۶٫۲ ۱۷۶٫۳ ۱۷۶٫۴ ۱۷۶٫۵ چهره پیامبر اسلام در روند تصویرگری آئینی (به قلم هلنا شین دشتگل) در وبگاه خیمه
- ↑ نمونه آن را میتوان در فیلم «فرستاده» ساخته مصطفی عقاد یافت. علمای شیعه و سنی اجازه نمایش محمد و جمعی از صحابه، حتی معاویه و سلمان را ندادند. همچنین است اعتراض عمومی مسلمانان در سراسر جهان به تصاویر چاپ شده در یک روزنامه دانمارکی و نسبت آن به محمد.
- ↑ دیدگاه دین درباره نقاشی و مجسمهسازی
- ↑ جواز دین برای نقاشی و مجسمهسازی
- ↑ حرمت نقاشی و مجسمهسازی
- ↑ مقدمه سید محمود طالقانی بر انجیل برنابا، نشر نیایش ص ۲۳۴
- ↑ مقدمه سید محمود طالقانی بر انجیل برنابا، نشر نیایش ص ۲۳۳
- ↑ Arthure Jeffery
- ↑ پیمبر شناسی ابنعربی
- ↑ And Muhammad Is His Messenger (محمد، فرستاده اوست) نوشته: آنه ماری شیمل(Annemarie Schimmel) این کتاب با نام محمد رسول خدا با ترجمه:حسن لاهوتی در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ گردیدهاست.
منبع شناسی
- بخشی از این مقاله از مقالهٔ متناظر در ویکیپدیای انگلیسی ترجمه شدهاست. در آن مقاله از منابع زیر یاد شدهاست:
- جان اسپوزیتو. اسلام: راه مستقیم. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۹۸، ISBN ۰-۱۹-۵۱۱۲۳۳-۴.
- جان اسپوزیتو. خطر اسلام: افسانه یا واقعیت؟. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۹۹، ISBN ۰-۱۹-۵۱۳۰۷۶-۶.
- جان اسپوزیتو. آنچه هرکس برای شناخت اسلام به آن نیاز دارد. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۲۰۰۲، ISBN ۰-۱۹-۵۱۵۷۱۳-۳.
- فرانسیس ادوارد پیترز. اسلام: راهنمایی برای یهودیان و مسیحیان. انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۳، ISBN ۰-۶۹۱-۱۱۵۵۳-۲.
- فرانسیس ادوارد پیترز. یکتاپرستان: کشمکش و همچشمی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان. انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۳، ASIN: B۰۰۱۲۳۸۵Z۶.
- فرانسیس ادوارد پیترز. محمد و منشاء اسلام. انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک، ۱۹۹۴، ISBN ۰۷۹۱۴۱۸۷۶۶.
- فرانسیس ادوارد پیترز. در جستجوی سیمای تاریخی محمد. جریده بینالمللی مطالعات خاورمیانه، ۱۹۹۱.
- ویلیام مونتگومری وات. محمد: پیامبر و رجل سیاسی. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۶۱، ISBN ۰-۱۹-۸۸۱۰۷۸-۴. (چاپ جدید ۱۹۷۴)
- ویلیام مونتگومری وات. محمد در مکه. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۵۳، ASIN: B۰۰۰IUA۵۲A.
- دانیل پیترسون. محمد، پیامبر خدا. Wm. B. Eerdmans Publishing Company، ۲۰۰۷، ISBN ۰۸۰۲۸۰۷۵۴۲.
- اس. ای. نیگوسیان. اسلام: تاریخ، آموزهها و راه و رسم آن. انتشارات دانشگاه ایندیانا، ۲۰۰۴، ISBN ۰۲۵۳۲۱۶۲۷۳.
- مینو ریوز. محمد در اروپا: افسانهسازی هزار ساله غرب. انتشارات دانشگاه نیویورک (ان وای یو)، ۲۰۰۳، ISBN ۹۷۸-۰۸۱۴۷۷۵۶۴۶.
- فرد ام. دونر. روایات صدر اسلام: آغاز متون تاریخی اسلامی. انتشارات داروین، ۱۹۹۸، ISBN ۰-۸۷۸۵۰-۱۲۷-۴.
- برنارد لوئیس. عربها در تاریخ. انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ISBN ۰-۱۹-۲۸۰۳۱۰-۷.
- برنارد لوئیس. نژاد و بردهداری در خاورمیانه: جستاری تاریخی. چاپ جدید، انتشارات دانشگاه اکسفورد، ۱۹۹۲، ISBN ۹۷۸-۰۱۹۵۰۵۳۲۶۵.
- ویلفرد مادلونگ. جانشینان محمد: پژوهشی درباره خلفای نخستین. انتشارات دانشگاه کمبریج، ۱۹۹۷، ISBN ۰۵۲۱۶۴۶۹۶۰.
- کارل ارنست. پیروی از محمد: بررسی مجدد اسلام در دنیای معاصر. انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی، ۲۰۰۴، ISBN ۰-۸۰۷۸-۵۵۷۷-۴.
- آرمسترانگ، کِی.. محمد: زندگینامهای از پیامبر. هارپرکالینز، ۱۹۹۲، ISBN ۰۰۶۲۵۰۸۸۶۵.
- نیکلاس آود. زنان در اسلام: گزیدهای از قرآن و حدیث. راوتلج، ۲۰۰۰، ISBN ۰۷۰۰۷۱۰۱۲۴.
- هارولد وِین بالارد. سیاحتی در ایمان: دیباچهای بر مسیحیت. دونالد ان. پنی، دابلیو. گلن جونس. انتشارات دانشگاه مرسر، ۲۰۰۲، ISBN ۰۸۶۵۵۴۷۴۶۷.
- آسما بارلاس. زنان ایماندار در اسلام. انتشارات دانشگاه تگزاس، ۲۰۰۲، ISBN ۰۲۹۲۷۰۹۰۴۸.
- اموری سی. بوگل. اسلام: مبدا و اعتقادات. انتشارات دانشگاه تگزاس، ۱۹۹۸، ISBN ۰۲۹۲۷۰۸۶۲۹.
- دانیل براون. یک معرفی نو از اسلام. انتشارات بلکوِل، ۲۰۰۳، ISBN ۹۷۸-۰۶۳۱۲۱۶۰۴۹.
- ورن ال. بولاو. جنس فرمانبردار: تاریچهای از نگرشها نسبت به زنان. برندا شلتون، سارا اسلاوین. انتشارات دانشگاه جورجیا، ۱۹۹۸، ISBN ۹۷۸-۰۸۲۰۳۲۳۶۹۵.
- مارک آر. کوهن. تحت هلال ماه و صلیب. چاپ مجدد، انتشارات دانشگاه پرینستون، ۱۹۹۵، ISBN ۹۷۸-۰۶۹۱۰۱۰۸۲۳.
- ماریا ماسی داکاک. اجتماع فرهمند: هویت شیعیان در صدر اسلام. چاپ مجدد، انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک، ۲۰۰۸، ISBN ۰۷۹۱۴۷۰۳۳۴.
- گرهارد اندرس. اسلام. کتابهای عصر جدید، ۲۰۰۳، ISBN ۹۷۸-۸۱۷۸۲۲۱۵۶۴.
- سیزار ای. فاراه. اسلام: باورها و مناسک. پنجم، مجموعه کتابهاب آموزشی بارون، ۱۹۹۴، ISBN ۹۷۸-۰۸۱۲۰۱۸۵۳۰.
- ریچارد سی. مارتین، سید امیر ارجمند، مارسیا هرمانسن، عبدالقادر طیب، راشل دیویس، جان اوبرت وول. دانشنامه اسلام و دنیای مسلمانان. کتابهای مرجع مکمیلان، ۲۰۰۳، ISBN ۹۷۸-۰۰۲۸۶۵۶۰۳۸.
- پی. جی. بیرمن، ت. بیانکیز، سی. ای. باسورت، ای. ون دونزل، دابلیو. پی. هاینریس،. دائرهالمعارف اسلام (آنلاین). بریل (Brill Academic Publishers)، ISSN ۱۵۷۳-۳۹۱۲.
- لینزی جونز. دائرهالمعارف ادیان. ویرایش دوم، کتابهای مرجع مکمیلان، ۲۰۰۵، ISBN ۹۷۸-۰۰۲۸۶۵۷۳۳۲.
- جِین دامن مکاولیف. دائرهالمعارف قرآن. بریل (Brill Academic Publishers)، ۲۰۰۵، ISBN ۹۷۸-۹۰۰۴۱۲۳۵۶۴.
همچنین در نگارش این مقاله از مقاله محمد در دانشنامه بریتانیکا و نیز ترجمه آن بسیار استفاده شدهاست.
این کتاب با نام محمد رسول خدا با ترجمه:حسن لاهوتی در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ گردیدهاست.
- فروغ ابدیت نوشته: جعفر سبحانی
- محمد(ص) در اروپا. وبگاه کتابخانهتخصصیتاریخاسلاموایران (در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۸۵). بازدید در تاریخ مرداد ۱۳۸۷.
پیوند به بیرون
این مطالب را از سایت ویکی پدیا گذاشتم .
تقریبا میشه گفت همه چیزو کامل و جامع گفتن . دستشون درد نکه