خدای مهربانم !
خوشحالم از اینکه تو را دارم تا از تو بنویسم و برای تو ...
آنگاه که دلم تنگ است...آنگاه که خسته ام...
آنگاه که به امید موهبت هایت روزهایم را میگذارنم...
آنگاه که به امید معجزه ات هر صبح چشم می گشایم...
خدای من !
ای تنها تکیه گاه زمین و آسمانم !
من فقط خودم را به تو و دستان قدرتمند و مهربانت می سپارم .
و تنها از تو و دریای رحمتت معجزه ی ناب زندگی ام را که
خوشبختی و آرامش و عشق است می خواهم
http://happy-girl.persianblog.ir/
ای همه هستی ام.
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان
ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن
بگوییم
مارگوت بیگل با ترجمه احمد شاملو
قدیمی ها چه حرف هایی می زدند !
می گفتند برای کسی بمیر ...
که برایت تب کند !
من برایت میمیرم اما ...
خدا نکند تو تب کنی : مادر ، پدر ، و ...
بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر
امـــــــا دلت میگیرد
وقتی یـــــــادت می افتد که هـرکسی ممکن است بخــــــواند
جــــــــز آن یک نفـــــــــر. . . .
بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر
امـــــــا دلت میگیرد
وقتی یـــــــادت می افتد که هـرکسی ممکن است بخــــــواند
جــــــــز آن یک نفـــــــــر. . . .
سرزنشم نکن اگه نا آرامم ..
آخه حالش از دلم خیلی بهتر است
شیشه ای که با پُتک بر آن کوبیده اند ...
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺑﻮﺩ!
ﺑﺎ ﯾﮏ ﺯﻧﺒﯿﻞ پرازﻣﻌﺠﺰﻩ !
ﯾﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﻮﺯﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ
ﺍﻟﻨﮕﻮﯾﺶ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩ!
ﻓﺼﻞ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﮕﯽ/ﺑﺎﺏ ﺩﯾﻠﻦ
من قدرت حدس زدن احساست را ندارم !
اگر از من دلخوری ، با من حرف بزن !
دوستی ها با نگفتن ها به پایان می رسد
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطربوی لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تورا برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... دوست می دارم ...
" پل الووار ، ترجمه احمد شاملو "