من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد
نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد
من که می دانم که تا ، سرگرم بزم هستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان می رسد
پس چرا عاشق نباشم ؟
من که می دانم به دنیا اعتباری نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست
من که میدانم اجل ، ناخوانده و بی دادگر
سرزده می آید و راه فراری نیست
پس چرا عاشق نباشم ؟
شاعر : جهانبخش پازوکی
تولد معین مبارک
معین بی تکرار
سپاس رفیق از طرف استاد