از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

نیایش

خدایا ! امشب می خواهم که سر بر آسمان راز و نیاز بگذارم و به سان ابر بهار زار بزنم ، بگریم تا عقده های فشرده در دل را آرام کنم .

میخواهم که لوح مکدر دل را بنمایم و ناپاکی های درون را با اشک دیده بشویم و از آلایش ها بگریزم و آیینه تمام نما از حقیقت ناب تو باشم  و در این تاریکی چشم  به نور تو روشن نمایم .

الهی سوزیست در دل و جوشیست در رگ  که از عصاره جانم  سرچشمه  گرفته و در نابترین لحظه که لحظه نیاز بر استان خدایی توست قلبم را میدرد . و تنها تو را میخواهد  ای بی عظمت بی همتا ، و ای کرامت بی منتها .

خدایا ، خداوندا ! شکر و سپاس تو را که این دل خسته بی قرار را از من بودن و من گفتن رهانیدی از نفسهایت آزاد کردی و از زیر فشار کوه غم نجات دادی .خدا یا خداوندا ماه ماه میهمانی توست . ماه مبارک رمضان . چقدر بی حضور رمضان ، آسمان آبی دل های ما میل به تیرگی دارد  و زنگار آیینه هامان دستنخورده باقی میماند. 

رمضان اگر تو همه ساله نیایی در پرده های سترگ غبار و غفلت برای همیشه از یادت خواهیم رفت . خدایا ! خداوندا به درگاهت آمده ام  و فقر و بی توانیم را نزد تو آورده ام . بیش از آنچه به طاعت خود امیدوار باشم ، به آمرزش تو امید بسته ام چرا که آمرزش و مهربانی تو از گناهان من بیشتر است .

خدایا خداوندا از دنیا و هر آنچه در آن است می گریزم و تنها نیاز از تو میخواهم . چه شیرین است نیاز به درگاه بی نیاز تو . پس مرا در جوار رحمت و عطوفتت سکونت ده که من همواره و همیشه با تو میگویم و با تو نجوا میکنم . 

تنها تو تنها تو تنها تو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد