اول دلم لک زده بود که ...
بتوانم دبیرستان را تمام کنم و به دانشگاه بروم.
بعد داشتم میمردم که دانشگاه را تمام کنم و سر کار بروم،
بعد دلم لک زده بود که ازدواج کنم و بچهدار شوم.
بعد همیشه منتظر بودم که بچههایم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من
بعد آرزو داشتم که بازنشسته شوم
و حالا دارم میمیرم که یک دفعه متوجه شدم
شاد بودن و احساس خوشبختی را به اگرهایمان مربوط نکنیم
و بیاد داشته باشیم زندگی یک سفر است
هیچ زمانی برای شاد بودن بهتر از زمان حال نیست..
زندگی کنیم و از تمام لحظاتش لذت ببریم.
برگرفته از
http://www.drzohrabi.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=533&Itemid=145