از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

ازدواج اجبارى، زنانى بدون عشق

ازدواج هاى اجبارى و زودرس هنوز هم واقعه اى تلخ در جهان است که خاموش و بى صدا در دنیاى دختران فقر و تسلیم رخ مى دهد و آنها را وادار به پذیرش خواستهاى تحمیلى ناخواسته از دل خویش مى کند تا بیش از عقل و منطق، تنها به سنت اجدادى شان عمل کنند یا از سر بیچارگى تن به بایدها دهند.

به گزارش ایسنا به اعتقاد بسیارى از آسیب شناسان اجتماعى این پدیده از نظر جغرافیایى مرز نمى شناسد و در تمام کشورهاى آسیایى و حتى در اروپا هم مشاهده مى شود؛ اما معمولاً در جوامع روستایى، شهرهاى کوچک و مناطقى که هنوز در آنها قبیله جایگاهى فراتر از قانون دارد و بیشتر براى دختران کم سن ، رخ مى دهد. از دیگر سو، ناتوانى مالى والدین در امرار معاش فرزندان، علت مهمى است که بروز ازدواج هاى اجبارى در سنین پایین یعنى در دوره اى که پدر و مادر احاطه کاملى بر فرزند خود داشته و او نمى تواند مخالفتى در این زمینه داشته باشد را رقم مى زند.

 

فریده ماشینى، کارشناس مطالعات زنان، با بیان این که ازدواج هاى اجبارى هنوز در برخى از مناطق محروم کشور دیده مى شود به ایسنا مى گوید: در تعدادى از این مناطق، دختران در سنین پایین مجبور به ازدواج هایى با عناوین ازدواج هاى خون بس، حل مشکلات مالى و. . . . مى‌شوند.

وى با اشاره به وجود مشکل قانونى در این زمینه مى افزاید: طبق قانون و در سالهاى گذشته ازدواج دختر کمتر از ۹ سال، ممنوع و ازدواج کمتر از این سن باید با اجازه ولى قهرى دختر و در صورت تشخیص صلاح دختر امکانپذیر بود، اما طى سال هاى اخیر این سن با تصویب مجلس شوراى اسلامى به ۱۳ سال افزایش یافته است. به گفته وى دختر ۱۳ ساله نیز یک بچه است، اما نکته مهم در این است که ازدواج دختر در کمتر از این سن با اجازه پدر دختر و تشخیص وى مبنى بر این که ازدواج به صلاح دختر است مى تواند صورت گیرد و ما در این زمینه هیچ منع قانونى نداریم.

به گزارش ایسنا با طرح این مسأله سؤالى که پیش رو قرار مى گیرد این است که آیا با اصلاح سن قانونى ازدواج دختران، ازدواج اجبارى که برخاسته از مشکلات اجتماعى و فرهنگى و در نتیجه بى توجهى به تأکیدات شرع مقدس اسلام است، ریشه کن مى شود و اتفاق مثبتى ناظر بر نفع دختران رخ مى دهد؟!

فریبا بشیرى، از فعالان امور زنان و مشاور سابق استاندار آذربایجان غربى در امور بانوان ضمن اظهار تأسف از وجود ازدواج هاى اجبارى در این استان به ویژه در نقاط جنوبى آن به خبرگزارى دانشجویان ایران مى گوید: متأسفانه ما شاهد ازدواج دخترانى هستیم که هنوز مراحل بلوغشان کامل نشده است. به گفته وى آنچه اتفاق مى افتد مانند همان مطالب قصه هاست که عروس و داماد همدیگر را در لحظه عقدشان مى بینند؛ چرا که دختران به خاطر مسائلى مانند توافق بین خانواده ها وجه المصالحه قرار گرفته و با فردى که هیچ شناختى از او ندارند ازدواج مى کنند.

مشاور سابق استاندار آذربایجان غربى مسائل مالى و اقتصادى، اختلافات خانوادگى، مشکلات معیشتى خانواده ها، فقر مالى و فرهنگى و این که خانواده ها مى خواهند سربار خود را کم کنند را از دلایل عمده ازدواج هاى اجبارى مى داند.

فریده ماشینى، کارشناس امور زنان با اشاره به وجود برخى باورهاى فرهنگى در ازدواج هاى زودرس بیان مى کند: این باورها ازدواج دختران در سنین پایین را به نفع آنها مى دانند و از این رو به زمینه هاى ازدواج زودرس دختران دامن مى زند.

فریبا بشیرى نیز حقوق انسانى را اولین سؤال ایجاد شده در بحث ازدواج هاى اجبارى مى داند و اظهار مى کند: در این ازدواج ها یک انسان بدون این که اطلاعى داشته باشد محیط زندگى اش عوض مى شود و مسؤولیت هاى اضافى بر دوشش قرار مى گیرد؛ بى آن که نقشى در این تصمیم گیرى و تغییر سرنوشت خود داشته باشد. وى با بیان این که بسیارى از این دختران، الفباى ازدواج و زندگى مشترک را هم نمى دانند، ادامه مى دهد: این دختران چون نمى توانند از خود مراقبت داشته باشند، بلافاصله پس از ازدواج باردار شده و بدون این که آشنایى با موارد کنترل جمعیت داشته باشند، بعضا فرزندانى نارس و داراى مشکل یا دچار بیمارى هاى جسمى و روانى به دنیا مى آورند.

فریده ماشینى نیز ازدواج زودرس و اجبارى را موجب کوتاه شدن دوره کودکى مى داند و مى افزاید: خانواده دخترانى که تن به ازدواج اجبارى مى دهند چنین تشخیص مى دهند که حال که دختر دوره دبستان را تمام کرده و دیگر بزرگ شده، عیب است که در بزرگى به مدرسه رفته و پشت میز و نیمکت بنشیند؛ بنابراین دوره مدرسه این دختران خیلى زود تمام مى شود. وى ادامه مى دهد: در این مواقع مادران این دختران مى گویند: مهم آن است که دختر سیاه و سفید را از هم تشخیص بدهد و نیازى به درس ندارد، زیرا مى خواهد بچه دارى کند؛ پس درس را مى خواهد چه کند؟ از این رو دختر خیلى زود از درس و مدرسه فاصله گرفته و خارج شدن از تحصیل براى آنها یعنى خروج از دوران کودکى و ورود به دنیاى بزرگسالى.

کارشناس مطالعات زنان، یکى از دلایل افزایش سن ازدواج دختران را طولانى شدن مدت زمان تحصیل آنها مى داند و اظهار مى کند: در مناطقى که این مرحله به ۵ سال اول دوره ابتدایى ختم مى شود شرایط براى ازدواج سریع تر ایجاد مى شود و این دختران زودتر از سایر دختران از چرخه آموزش و پرورش و حتى بهداشت و دایره عاطفى خانواده خارج مى شوند. به گفته وى این دختر خود به عنوان آدم بزرگى است که باید هنوز عروسک بازى کند؛ ولى از سوى دیگر باید وارد دنیاى آدم بزرگ ها هم بشود.

ماشینى با اشاره به وجود برخى آداب و رسوم قومى و قبیله اى در مناطقى از کشور مى گوید: بر این اساس سنت ازدواج اجبارى نه تنها براى دختران کوچک بلکه براى دختران بزرگتر هم اتفاق مى افتد. مثلاً وجود باورهایى مثل «عقد دختر عمو و پسرعمو در آسمان ها بسته شده» باعث مى شود که دخترى با تحصیلات دانشگاهى به ناچار با پسرعمویى که بى سواد و یا کم سواد است ازدواج کند.

ازدواج اجبارى در حالى به عنوان پدیده تأسف بار اجتماعى قابل مشاهده در برخى مناطق است که اجبار دختر به زندگى با مردى که هیچ علاقه اى به او ندارد، در موارد زیادى، پیامدهایى چون خودکشى، شوهرکشى، فرار از خانه و آسیبهاى اجتماعى دیگر را به همراه خواهد داشت.

فریده ماشینى در این باره معتقد است: دخترانى که در برابر این قبیل سنت ها مقاومت کرده اند، با مشکلات زیادى روبرو شده اند؛ به عنوان مثال بسیارى از خودسوزى هایى که در میان دختران این مناطق از جمله ایلام رخ مى دهد، ناشى از وجود همین مقاومت ها بوده است.

فریبا بشیرى، مشاور سابق استاندار آذربایجان غربى در امور بانوان نیز بیان مى کند: دخترانى که در چنین شرایطى ازدواج مى کنند، ممکن است بعدها بر اثر برخوردها و ارتباطاتى که پیدا مى کنند و عدم سازگارى با محیط جدید فرار کنند؛ چرا که سعى دارند خود را از زیر بار مسؤولیتى که خود نقشى در ایجاد آن نداشته اند خلاص کنند. وى با اشاره به مشکلات روحى - روانى ایجاد شده در این دختران مى گوید: برخى از این دختران اقدام به خودکشى کرده و حتى اگر خودکشى موفقیت آمیزى نداشته باشند، براى جلب توجه این کار را انجام مى دهند؛ این در حالیست که بسیارى از این همین دختران علت ازدواج، خودکشى و حتى تولد خود را هم نمى دانند.
به گفته وى پسرانى هم که با این دختران ازدواج مى کنند دخالت چندانى در این انتخاب نداشته و همان مسائل فرهنگى، اقتصادى، مصالحه ها و توافق هاى خانوادگى، دختر و پسر را مجبور به ازدواجى بى سرانجام مى کند. حتى اگر این قبیل زندگى ها دوام داشته باشد، علت و نتیجه آن چیزى جز تحمل نیست، چرا که حقوقى انسانى در آن رعایت نمى شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد