از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

خبر مرگ - شعری از حمید مصدق

چه کسی خواهد دید

مردنم را بی تو ؟

بی تو مردم ، مردم

گاه می اندیشم

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟

آن زمان که خبر مرگ مرا

از کسی می شنوی ، روی تو را

کاشکی می دیدم

شانه بالازدنت را

بی قید

و تکان دادن دستت که

مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر را که

عجیب !عاقبت مرد ؟

افسوس

کاش می دیدم

من به خود می گویم:

چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاکستر کرد ؟

نظرات 1 + ارسال نظر
آلفا پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:35 ب.ظ http://alpharays.blogsky.com

سلام...
ممنون بابت این شعر که منو یاد بچگی هام انداخت... :)

چقدر دلم می خواد دوباره کتاب دکتر مصدق رو بخونم...یادمه همه ی این شعرش رو توی یه دفترچه ی یادداشت نوشته بودم که ازم دزدیدنش..!!

این شعر رو محسن چاووشی هم خونده ولی نه کامل... شنیدی..؟! :)

خوشحال میشم بیشتر با هم باشیم...اگه دلت خواست بیا پیشم.

دوست تو : آلفا :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد