دیگر زمان زلف پریشان گذشته است
تاریخ مصرف دل انسان گذشته است
در عصــر مــا فجیـــع تــر از طرح تیــــــر و قلب
عکس گلوله ای است که از نان گذشته است
در چشم من کـــــه «حــــال» ندارم بدون فال
«آینده» نیز ـ از تو چه پنهان ـ «گذشته» است !
باور نمی کنم که جهان جای جام جم
از معبر تفالـه ی فنجان گذشته است
دنیا جهنمی ست کـــــــه در روز سرنوشت
تصویرش از مخیله ی شیطان گذشته است
غلامرضا طریقی