مثل کبــــوتری کـــه اسیـــر درخت نیست
این عشق بی بهانه نگاهش به تخت نیست
تنهــــا مرور دست تــــو را خواسته دلش
پیراهنی که حق دلش چوب رخت نیست
می میرم از نبودنت و صبـــــر مــی کنـــــم
مرگ آن قدر که شایعه کردند سخت نیست
می میرم و هنـــوز تـو باور نمـی کنی
می میرم و هنوز خیال تو تخت نیست
این قلب تیرخورده که یک واقعیت است
از جنـس ابتذال نقـــوش درخت نیست
حـــوای من ، اســـارت من در زمیـــن تـــــو
تقصیر چشم توست، به تقدیر و بخت نیست
ابراهیم فراهانی