از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

چند وقتیست که من بی خبر از حال توام

چند وقتیست که من بی خبر از حال توام

مثل یک سایــه ی مشکوک به دنبال توام!

خوب من ! بد به دلت راه مده چیزی نیست

من همان نیمه ی آشفته ی هر سال توام!

تـو اگـــر باز کنـــــی پنجره ای سمت دلت

می توان گفت که من چلـچله ی لال توام!

سالها گوش بـــه فــرمان نگاهت بودم

چند روزیست که بازیچه ی امیال توام،

گله ای نیست کــــه برداری و دورم ریزی

من همان میوه ی پوسیده ی اقبال توام

مثل یک پوپک سرما زده از بارش برف ـ

سخت محتاج به گرمای پرو بال توام!

زندگی زیر سر توست اگر لـــج نکنــــــی

باز هم مال خودت باش خودم مال توام! 

 

سیدمحمدعلی رضازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد