از من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری که هر چه دروغ میگویی ، زیباتر میشوی
از من مپرس از چه تو را میپرستم بتی از سنگی
سرد چون بلور
بطالت روزی تابستانی بر دریا
از من مپرس از تو چرا ناگزیرم ای خون!
دقایق آخر!
مریم بیشوی!
عیسای نازاده صلیب شده را
در آغوشت بگیر.
"شمس لنگرودی"