زیبایِ من که چشم های تُرکمن داری
شیرین ترین بــودای شرق دور، می دانم
در کوههای هندوکش هم کوهکن داری
جغرافیــــــای سرنوشتِ من تصــــــور کن...
هر جا که هستی قعرِ چشمانم وطن داری
باور نخواهـــــی کرد امــــــا ای خدای شعر
تو در سکوتت یک جهان شعر و سخن داری
بیـــداد کن در سرنوشت من ، بیــــــاشوبـــــم
کافی است دیگر این سکوت ، این خویشتن داری!
من آرزوی روزهایــــی مثلِ تو دارم
تو عاشق دیوانهیی مانند من داری
وحید طلعت