مرا چو با غم هجران گذاشتی و گذشتی
به قلبم آتش سوزان گذاشتی و گذشتی
چو یافتی که اسیر کمند زلف تو گشتم
مرا به حال پریشان گذاشتی و گذشتی
دلم به غمزه ربودی و بر خلاف مروت
به عشق خویش گروگان گذاشتی و گذشتی
مگر در آینه کردی نظر که دیده ی ما را
چو چشم آینه حیران گذاشتی و گذشتی
مر ار چه بر سرعهد تو پایدار بماندم
تو پای بر سر پیمان گذاشتی و گذشتی
خلاف عهد قرین با رقیب گشتی و ما را
قرینه حسرت و پیمان گذاشتی و گذشتی
سید رضا بهشتی نژاد