ای کم شــده وفای تو این نــیز بگذرد
و افزون شده جفای تو این نیز بگذرد
زین بیش نیک بود به من بنده، رای تو
گر بد شـــدست رای تو، این نیز بگذرد...
گر هست بی گناه دلِ زارِ مستمند
در محــــنت و بلای تو این نیز بگذرد
وصــل تو کی بود نظــر دلگـــشای تو
گر نیست دلگشای تو این نیز بگذرد
گر دوری از هوای من و هست روز و شب
جای دگـــر هـــــوای تو این نـــــیز بگـــذرد
بگذشت آن زمانه که بودم سزای تو
اکنون نیم ســـزای تو این نیز بگـذرد
گر سرگشتی تو از من و خواهی که نگذرم
گرد در ســــرای تو این نــــیز بگــــذرد
سنائی غزنوی