از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

روزگاران

 گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم  

 بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

دلتنگم

  

" دلتنگم " 

 

 اما تو را طلب نمیکنم ... 

  

نه اینکه بی نیازم  .....   

 

 " صبورم " ............ ! 

 

آن یک نفر

 

 

بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر 


           امـــــــا دلت میگیرد

وقتی یـــــــادت می افتد که هـرکسی ممکن است بخــــــواند
            

جــــــــز آن یک نفـــــــــر. . . .

آن یک نفر

 

 

بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر 


           امـــــــا دلت میگیرد

وقتی یـــــــادت می افتد که هـرکسی ممکن است بخــــــواند
            

جــــــــز آن یک نفـــــــــر. . . .

یاد

 

بعضی ها که می روند .... 

 

یادشان که می ماند هیچ ! 

 

دمار از روزگار آدم در می آورد این  " یاد " ...

 

تماشا

 

مگر به شهر شما  

 

قسم شما را به خدا  

 

جنون عاشقی تماشا دارد  

 

بسوزد آنکه هست و حاشا دارد  

 

 

 

مدیونم

 

من می نویسم و تو نمی خوانی  

 

اما مخاطب که تو باشی  

 

مدیونم اگه ننویسم  ...

سرزنشم نکن

 

سرزنشم نکن  اگه  نا آرامم .. 

 

آخه حالش از دلم خیلی بهتر است  

   

شیشه ای که با پُتک  بر آن کوبیده اند ... 

 

نمی شود ؟

 

نمی شود  آیا ؟؟ 

بهانه ای به من بدهی  

حتی کوچک  ...

که با آن دلم را قانع کنم فراموشت کند ....

ندیده

 

می نویسم ...  که  ببینی  

 

  

می خوانی ...  و ندیده می گذری ............ 

 

دلتنگی

می دونی دلتنگی یعنی چی ؟
دلتنگی یعنی اینکه بشینی با یادش به خاطراتت فک کنی …
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی,
چند لحظه بعد شروع اشکهای لعنتی .!!!

دلتنگتم ...

 

برایت می نویسم  : دلتنگتم  ... 

 

میدانم که نمیدانی ...!   

 

اما میدانم که می خوانی ... !  

 

یادت

درد، مرا انتخاب کرد
من، تو را
تو، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم

دلتنگ

 

دلتنگ شدی  

 

پیش من بیا  

 

کمی غصه هست  

 

با هم میخوریم

مادرم ...

 

ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺑﻮﺩ!  

 ﺑﺎ ﯾﮏ ﺯﻧﺒﯿﻞ پرازﻣﻌﺠﺰﻩ !  

 ﯾﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﻮﺯﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ  

  ﺍﻟﻨﮕﻮﯾﺶ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩ!  

  

ﻓﺼﻞ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﮕﯽ/ﺑﺎﺏ ﺩﯾﻠﻦ 

با من حرف بزن

 

 

من قدرت حدس زدن احساست را ندارم ! 

 


  اگر از من دلخوری ، با من حرف بزن !
  
 

 

 دوستی ها با نگفتن ها به پایان می رسد

چرا آرام بگیرم ؟

آرام؟
آرام برای چه باید گرفت؟
وقتی بمیریم ، خود به خود آرام می گیریم!
پیش از آنکه بمیریم که نباید بمیریم!
 
  
کلیدر
محمود دولت آبادی 

دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دار
م
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطربوی لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تورا برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... دوست می دارم ...

" پل الووار ، ترجمه احمد شاملو "

غیر از خدا

 

یکی بود که اونم رفت … 


کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !

خبرت هست ؟

 

خبرت هست ؟؟  

بی تو  ... 

 

خاطره هایت با  من چه می کنند  ؟؟!! 

 

بدون من

دیدی که سخت نیست بدون من!  
 
دیدی صبح میشود شبها بدون من!   
  
این نبض زندگی بی وقفه میزند!  
 
فرقی نمیکند..با من..بدون من.!  
  
دیروز گر چه سخت....امروز هم گذشت...    
 
طوری نمیشود.......فردا بدون من... 
 

خدا

وقتی خدا می خواست تو را بسازد،
چه حال خوشی داشت،
چه حوصــله ای !
این مـوهــا، این چشم هــا ....
خودت می فهمــی؟
...
من همه اینها را دوست دارم.

عباس معروفی

برای تو

****** بــرای تــو ******

آتـشـی افـتـاده بــود در جـان مـن
مـن ز دل رنـجـور و دل از جـان مـن

...
تازه دانـستـم که دل دادن خـطـاست
مهر خوش گویان نمی باید که خواست

گر که صیدی دل به صیادی ببست
از کـمنــد دام صـیــادش نـــرسـت

این کـبـوتـر،دل به بامی بسته بود
گرچه که بال و پـرش بشکسته بود

با پــری بـشکستـه آمـد سوی یـار
غـافــل از تــدبــیــر تــلـخ روزگــار

این چنین است طالع های غمگسار
دست شاهـیـن زمـان گـردی شکار

ایـن نـبــاشـد قـصـهء پـایـان کـار
هر شکـارچی عـاقبت گـردد شکار

گر که شمع باشی بسوزانی پری
خـود بسوزی در شب تـیـره تـری

دل مــسـوزان تـا نـسـوزانـنـد دلــت
کـن مـحـبـت تـا شـود روشن دلــت

پرستش مددی

دل من

دل من دیگه خطا نکن

با غریبه ها وفا نکن

زندگی رو باختی دل من

مردم و شناختی دل من

تا به کی سراپا حقیقتی

تا به کی خراب محبتی

همنشین این و اون شدی

خسته و پریش و خون شدی

دشت بخت تو کویر شده

مرغ آرزوت اسیر شده

روبروت سراب پشت سر خراب

ساکت و صبوری دل من

مثل بوف کوری دل من

زندگی رو باختی دل من

مردم و شناختی دل من

دل من دیگه خطا نکن

با غریبه ها وفا نکن

زندگی رو باختی دل من

مردم و شناختی دل من

دوست

 

 

گفت از دوست چه دیدی که چنین مسروری  

 گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند 

 

این دل اگر کم است

 

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم 

 


   یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم 


 خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت... 


 «دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم»

تنفر

 

ﺣﺘﻤﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯿﺰﺍﺭ ﺑﺎﺷﯽ!
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ، ﮔﻔﺘﻨﺸﺎﻥ، ﻧﮕﺎﻫﺸﺎﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺑﯿﺰﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺎند!!
 
  
ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺳﻠﻮﭺ/ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ

دلم رفت

 

  دلم رفت    

                و   

 

                 تنم  فرسود  

 

                                 و   

  

                                عشقم همچنان باقیست  

نه غزل نوشته بودم

نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی ، نه سخن  نه نامه گفتی
به همان بهانه ای که، نشنیده ای ندائی
من به چشم مانده در راه ،به دلی لبالب از«آه» 
 دیده ام که ره رسیده به تقاطع دوراهی
غصه ی دوباره ی من ، قلب پاره پاره ی من
مانده در حسرت رویت ،به سلامی ونگاهی
این شکسته قلب عاشق ،خون به سینه چون شقایق
زغمت چنان شکسته که نباشدش دوائی
شب بی ترانه ی من ، اشک عاشقانه ی من
میرود زغصه دل ، تا به درگه خدائی
توبرو که قلب شیدا ، گرچه جان سپرده درجا
سر نهد به دامن غم ، در فغان این جدائی  

 
فرزانه شیدا

گلایـه کارو از خـدا و جـواب سهراب سپـهری

گلایـه کارو از خـدا و جـواب سهراب سپـهری ...!!! ( تیکه از کتاب کفر نامه کارو)
********
ابتدا گلایه :
خدایا کفر نمیگویم،



پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
*********
این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا: 


 
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد
به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان،
رهایت من نخواهم کرد

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود

عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی

چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من

داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

بلبل طبعم «رهی» باشد زتنهایی خموش

نغمه‌ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم

رهی معیری

راه توقف سن کشف شد !ا

راه توقف سن کشف شد !ا
_____________________ 


 دانشمندان کالج آلبرت انیشتین از دانشگاه یشیوا در نیویورک مدعی شده اند که سرچشمه کهولت و سالخوردگی را کشف کرده اند که این امر می تواند کلیدی برای توقف بالارفتن سن و جوان ماندن تلقی شود.

محققان اظهار داشتند که هیپوتالاموس، منطقه کوچکی از مغز که نقش مهمی در رشد، تولید مثل و متابولیسم ایفا می کند کلید کاهش نرخ پیرشدن بدن را در خود نگاه داشته است.

این محققان از کالج آلبرت انیشتین از دانشگاه یشیوا در نیویورک با استفاده از پیغام برهای شیمیایی که بر هیپوتالاموس تأثیر می گذارند، با موفقیت توانستند نرخ سرعت سالخوردی را در موش کند کنند.

نتایج این تحقیقات در مجله نیچر منتشر شده است.

این محققان با دستکاری سطوح ملکولهای NF-kB در هیپوتالاموس توانستند نرخ سرعت سالخوردگی و کهولت را کاهش داده و طول عمر موش را افزایش دهند. فعال کردن مسیر NF-kB در هیپوتالاموس موش تا حد زیادی بر سرعت پیر شدن موش تأثیرگذار بود. پس از فعال شدن مسیر این مولکولها، کاهش قدرت و اندازه ماهیچه ها، ضخامت پوست و توانایی یادگیری در این موش به عنوان شاخصهای کهولت، کاهش یافت.

دانگشنگ چی استاد داروشناسی ملکولی در کالج پزشکی آلبرت انیشتین به عنوان نویسنده اصلی این مقاله اظهار داشت: از نتایج تحقیقات ما مشخص است که بسیاری از ابعاد پیری توسط هیپوتالاموس کنترل می شوند. نکته هیجان انگیز اینجاست که می توان سیگنال دهی داخل هیپوتالاموس را – دست کم در موش- تغییر داد تا فرآیند پیری کند شده و عمر افزایش پیدا کند.

وی افزود: همزمان با پیرشدن انسان می توان تغییرات التهابی را در بافتهای مختلف وی مشاهده کرد. التهاب دربرگیرنده بیماریهای مختلفی است که همزمان با بالاتر رفتن سن ایجاد می شود، از این رو ما تصمیم گرفتیم التهاب هیپوتالاموسی را با تمرکز بر ترکیب پروتئینی NF-kB بررسی کنیم.

رنج تلخ است

رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم

تا دوست را به یاری نخوانیم،

برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند

طعم توفیق را می چشاند

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن

و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن

در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند

یاد "تنهایی" را در سرت زنده میکند

"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است

" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است

و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

 

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد

سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

میل آن دانه خالم نظری بیش نبود

چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست

شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن

بامدادت که نبینم طمع شامم نیست

چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم

به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست

نازنینا مکن آن جور که کافر نکند

ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست

گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف

من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست

نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

به خدا و به سراپای تو کز دوستیت

خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی

به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

سعدیا نامتناسب حیوانی باشد

هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست

فواید سیگار-طنز

سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدید کسب کنید.

? – وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سر جیگرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد .
? – اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن .
? – اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری ، بیعاری ، بیخوابی ، بیداری ،بیزاری ، بیذاتی ، بیماری ، سیرابی ، لیوانی ، خیشاحی ( منظور همون خوشحالیه ) ، نیراحی (ناراحتی ) و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین .
? –
اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید زیادی پیدا کنین :الف – وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن .
ب – وقتی شما جزء مصرف کنندگان سیگار باشین دوستان مهربونتون شما رو به شکل مگس میبینن. در نوع ب دوستی از طرف شما بسیار عمیقتر خواهد بود.

? – اگه سیگاری بشین توی محیط های سربسته و عمومی از دست سیگاری ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین .
? – وقتی سیگاری بشین ، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین .
? – اگه سیگاری بشین ، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید .
? – اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه .
?? – اگه مخفیانه سیگار بکشین میتونید با کوچه پس کوچه های اطراف خونه ، پشت بام ، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین بیشتر آشنا بشین .
?? – وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن ، عطر و دئودورانت های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامسهای p.k ، خروس نشان ، relaxو غیره آشناتر میشین و به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل بشین .
?? – هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین .
?? – اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین

گریستن

 

 

هر منطقی، هر قدر هم قدرت توجیه داشته باشد، 

 قدرت از میان بُردن اندوه بازمانده از یک فاجعه را ندارد.
همدردی کن، دلداری بده، نوازش کن، 

 اما هرگز مگو که گریستن، دردی را درمان نخواهد کرد.
گریستن به خاطر شفای انسان نیست، 

 به خا طر وفای انسان است. 

 

استاد الهی قمشه ای

فقط خدا

 
از بچگی بهمون میگفتن از کسی نتـرس، فقـــط از خــــدا بتـرس 


  در حالــی که باید می گفتن از همـــه بترس، به جــــــز خــــدا …!

خدایا

خدایــــــــا ! 

 
اگر روزی فراموش کردم خدای بزرگی دارم . . .
  

 تو فراموش نکن بنده ی کوچیکی داری . . . 

 
با نوازشی و یا تلنگری آرام وجودت را . . . 

 
همراهیت را . . . 

 
مهربانی و بزرگیت را . . . 

 
برایم یادآوری کن ...

دق

 

با "دق" هر شب

مست مےشوم و

با انباشتہ اش "شاعر"

عادتست دیگر

بے "دق"

دق مےکنم.... آخر
 

عزیزم یا دیونه ؟

 
نمـے دونـــم چــه رمـــــزیه 

 
لامــــصب بعضـــــیا بــه آدم مـــیگـن "عــزیــزم" 

 
انگار فحــــــش دادن 

 
ولی بعــــــضیا هــــــستـن بــه آدم مـــــیگـن " دیـــــوونـه " 

 
انگار دنــیا رو بـه آدم دادن ... 
 

من بی تو

                                               

                             

                      “منی” که کنارش “تو” نباشی ، 

 

                    “تومنی” نمی ارزد . . .

خسته ام ..

خسته امـــ ...


خــسته ام!خــسته ی نــبودنــت..!

خســته از روزهــایی کــه بـــی تــو شـــب مـــــی شـــود.

وشـــب هـــایی کـــه بازهــم بـــی تــو مــــــی گــذرد

تــا کــه طلــوع و غــــروبـــی دیــگــــر بــیایـــند

وبـــاز هـــم گـــذر زمـــان هــا کـــه

بـــــی تــــو مــــــی گــذرد!

مـــــــی گذرد...!

مـــــی گــذرد و بــاز هـــم مـــــی گذرد...

خاطره

 

 

همیشه خاطره ای هست  

 


که نفس آدم را برای لحظاتی می گیرد..!! 

 


دلتنگی

 

 

 

دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی  


             چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا  


                           بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود … 

 

 

 

 

 

لیلی که رفت پارتی...

لیلی که رفت پارتی...

 

زین دور بی مروت ماراست بس حکایت  

بازی عشق و عاشق مرگ است در نهایت
مسموم آن خط و خال،بیمار ایوروشه  

جانم به لب رسانده آن شیمی صناعت
(ایوروشه: نوعی صنایع شیمیایی جایگزین سرخاب و...)
آن پیکر نحیفش محصول لیپوساکشن  

وان ابروی کمانش کرده تتو به غایت
برده عمل نموده آن خال کنج لب را  

بی اذن شخص والد یا بنده را رضایت
گشته است زرد کم رنگ آن طره سیاهش 

 های لایت نموده زلفش بی شرم و بی خجالت
لیلی که رفت پارتی مجنون نشست منزل 

 لیلی نیامد آن شب... وا عاشقا خیانت!
مجنون بی پدر را آبی نمیدهد کس 

 نسکافه مفت چنگت...ساندیس هم کفایت
درهر کتاب فرهنگ گویند چیز خوبیست 

 عشق ارچه پر زمعنی است اما یکیش حماقت
هرچند مال ما نیست اما جوک قشنگی است 

 اوعاشق فلانی است... وان یک ته نجابت !!!

چگونگی انقراض نسل ایرانیها + طنز باحال

چگونگی انقراض نسل ایرانیها + طنز باحال

 

irani[WwW.Kamyab.IR]

بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :

اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.

۱) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!

۲) ۳ سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

ادامه مطلب ...

چرا خمیازه می کشیم ؟

چرا خمیازه می کشیم ؟

 

آیا خمیازه کشیدن می‌تواند بخاطر خنک کردن مغز باشد؟

یا شاید آدمها از روی خستگی و بی‌حوصلگی است که خمیازه می‌کشند؟

بله درست است، آدمها موقع خواب یا وقتی تازه از خواب بیدار شده‌اند و یا وقت‌هایی که خسته و بی‌حوصله هستند بیشتر خمیازه می‌کشند (ما حتی در خواب هم خمیازه می‌کشیم).

اما خمیازه به این سادگی‌ها هم نیست. اگر اینطور بود چطور می‌توانستید توجیه کنید که بعضی چتربازان قبل از اولین پرش خود خمیازه می‌کشند، همینطور بعضی ویولونیست‌ها قبل از رفتن روی صحنه و حتی ورزشکاران المپیک قبل از مسابقه‌شان؟ اینها موقعیت‌هایی نیستند که فرد در‌ آن خسته و بی‌حوصله باشد.

افراد زیادی باور دارند که خمیازه اکسیژن بیشتری وارد بدنتان کرده و دی‌اکسید‌کربن بیشتری از آن خارج می‌کند. اما این درست نیست. امروز این تئوری کاملاً نادرست تلقی می‌شود.

علت اصلی خمیازه را کسی واقعاً نمی‌داند. حدس‌های خوبی زده شده است اما احتمالاً ترکیبی از آنها درست است. اجازه بدهید ابتدا به جنبه فیزیولوژیکی آن نگاه کنید و بعد روانشناختی.

مغز داغ

یکی از بهترین علت‌های فیزیولوژیکی که برای خمیازه کشیدن ارائه شده است این است که خمیازه به خنک کردن مغز کمک می‌کند. مغز ما در یک محدوده دمایی خاص بهتر عمل می‌کند و خمیازه کشیدن جریان خون را در مغز افزایش می‌دهد که بعنوان یک رادیاتور برای بیرون کردن گرما از آن کار می‌کند.

ادامه مطلب ...

دو قلب عاشق

 

وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد ، هیچ فاصله ای دور نیست ، 


هیچ زمانی زیاد نیست  

 

و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند ! 


محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است …

قبله خود را آنلاین پیدا کنید

 
 قبله خود را آنلاین پیدا کنید 
 
بسیار ممکن است برای شما پیش آمده باشد که بخواهید قبله دقیق مکانی که در آن قرار دارید را به دست آورید و بخاطر نبودِ قبله نما و یا وجود آهن های بسیار در ساختمان ها قبله نمای شما دقیق عمل نکند. در این مطلب به معرفی یک قبله نمای اینترنتی می پردازیم.

مرکز مطالعات پژوهشی فلکی و نجومی در اقدامی بسیار جالب و مفید، یک صفحه اینترنتی را ایجاد کرده است که دقیقا از محل مورد نظر شما به بیت الله الحرام خطی را رسم کرده و به این شکل جهت قبله را با ذکر زاویه اعلام می کند.

از دیگر امکانات این سایت نمایش فاصله محل مورد نظر تا کعبه می باشد.نحوه استفاده از سایت: به منظور پیدا کردن جهت قبله به دو روش می توانید عمل کنید.

روش اول پیدا کردن محل خودتان روی نقشه و روش دوم که سریع تر و موثرتر می باشد، جست وجو در باکس مربوط به آن می باشد.به این منظور باید از ویرگول انگلیسی استفاده نمایید.

به این شکل: مشهد, حرم امام رضا – مانند شکل زیر

قبله خود را آنلاین پیدا کنید

همان طور که در تصویر بالا می بینید، جهت قبله و فاصله تا بیت الله الحرام را مشاهده خواهید کرد.

شما می توانید در سایت مرکز مطالعات پژوهشی به آدرس زیر از این سرویس استفاده نمایید.

نفس

شـاید تو

سکـوت میان کلامـم بـاشـی

دیده نمیشـوی

اما مــن، تـو را اِحساس مـیکنم

شاید تو

هیاهــوی قلبم باشـی

شـنیده نمیشوی

اما مـن، تـو را نـفس مـیکشم.