تمـــام ِ لحظه هایم را غــزل کن
نوازش کن پر از شور ِ عسل کن
خدا ! امشب دلم خیلی گرفته
کمی پایین بیــا من را بغل کن
*
دوباره ناله های ساز در من
هـزار و یک شب آواز در من
بریز انگور در رگهـــای شعرم
که خیامی برقصد باز در من
*
شر و شور غزل می ریخت تا صبح
تب و تاب بغـــل می ریخت تا صبح
بــــه لبهایت شبـــی کردم اشاره
از انگشتم عسل میریخت تا صبح
*
قشنگی سینه های مرمر توست
گل خشـخاش نام دیـــــگر توست
دو چشم کابلی! لب قندهاری!
تمام جنگ افـــغانها سر توست
*
خراب و مست بگذارد به دستت
بـه ناز شست بگذارد به دستت
غلـــــط کرده النــــگوی کثـــــافت
که گفته دست بگذارد به دستت؟
*
زمین لرزیــــــد، پشت ماه خــم ماند
کسی رفت و بجــایش آه و غم ماند
شبــــی کــه نقطـــه ی آواز افتاد
نت "بســــطامی" من زیر بم ماند
*
دلیل هــر شب آهت نمیکرد
بلور اندام و دلخواهت نمیکرد
خدا می خواست من شاعر بمانم
وگـــــــرنـه این همه ماهت نمیکرد
*
از این دنیا کمی خوبی بسم هست
دو فنجان طلاکوبــــــی بسم هست
غـــــروب و چای سبز و جنگلــــی دور
تو باشی کلبه ای چوبی بسم هست
**
بگردم دورت و سیرت بگردم
اسیر دست زنجیرت بگردم
چه می شد، می شدم یک قاب چوبی؟
که عمری دور تصویرت بگردم
*****
تب و لرز گسل می گیرم امشب
شر و شور غزل می گیرم امشب
خداحافظ...برای آخرین بار
خودم را در بغل می گیرم امشب
*****
درختم که بهارم ته کشیده
گل سرخ انارم ته کشیده
برایم چند بوسه شارژ بفرست
که بد جور اعتبارم ته کشیده
*****
که حتی سر نخی جایت نباشد
کسی دنبال پیدایت نباشد
مرا طوری بکُش که روی لبهام
اثر انگشت لبهایت نباشد
*****
دو دریا و دو بندر می شود دید
چه زورقها شناور می شود دید
میان چشم تو بانوی کارون
خدا را جور دیگر می شود دید
*****
میدری
ممنونم از پستت! به دردم خورد
خواهش می شود