سراغ گریههای شبانهام را از تو می گیرم
از تو که روزی صلابتم را به نرمی خریدی
از تو که احساس در من نهادی
از تو که در من مهربانی دمیدی
سراغ شبهای گمشده در تنهایی را
با فریاد در کوچههای شب
از تو می خواهم
از تو که بی کران
و بی نشان
و بی انتهایی،
من از صبح می ترسم
چرا که از شبهای غرق شده در تو
رهایم می کند،
من دل را به سکوت سپردهام
من با سکوت زندهام ...
"شاعر: ناشناس"
باسلام.خسته نباشید وبلاگتون زیباست خوشحال میشم به سایت من هم سربزنید و عضو بشید@};-
سلام و سپاس