هر شب فکر می کنم چه کسی فردا صبح
با بوسه ای بر پیشانیت به تو «صبح بخیر» خوااهد گفت...
چه کسی دگمه های پیراهنت را خواهد بست
و چه کسی موهایت را که چون نور خورشید دلم
را گرم می کند شانه خواهد زد...
و چه کسی آن دو چشم زیبا را خواهد بوسید...
دلم خوش ست به صدقه هایی که برای سلامتیت می گذارم کنار...
و گرنه دوری تو بزرگترین بلایی ست
که با هیچ صدقه ای دفع نمی شود... عزیزترینم
راحیل