در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشههای مهاجر،
زیباست.
در نیمروز روشن اسفند،
وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد،
در اطلس شمیم بهاران،
با خاک و ریشه
- میهن سیّارشان –
از جعبههای کوچک و چوبی
در گوشهی خیابان میآورند:
جوی هزار زمزمه در من،
میجوشد:
ای کاش...
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یک روز میتوانست،
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست.
در روشنای باران
در آفتاب پاک.
"استاد محمدرضا شفیعی کدکنی"