آرَشِ کَمانگیر نام یکی از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره است.
اسطوره آرش کمانگیر از داستانهایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در سه جا با افتخار نام برده شده ولی داستان آرش در شاهنامه نیامده است.*[1] در کتابهای پهلوی و نیز در کتابهای تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شدهاست. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو میکند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش میداند. در اوستا آرش را اِرِخشه خواندهاند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کردهاند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان».
کوچه
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
ادامه مطلب ...استحمار چیست ؟
استحمار در گذشته فقط نبوغ استحمارگران بود و ذوقشان و تجربه شان. امروز علم به کمکش آمده،
همه وسایل ارتباط جمعی ، رادیو و تلویزیون و تعلیم و تربیت و مطبوعات و شرق و غرب و ترجمه و
تئاتر و ... به کمکش آمده، روانشناسی علمی، جامعه شناسی فنی، روانشناسی سیاسی، روانشناسی
تعلیم و تربیت به کمکش آمده است. استحمار کردن تکنیکی شده، فنی شده و مجهز به علم شده !
ادامه مطلب ...دادشاه: شهید و قهرمان ملی بلوچ - (بخشی از تاریخ بلوچستان ایران)
دادشاه در ناحیهی کوهستانی اهوران در مرکز بلوچستان که خود در آنجا روستایی زمیندار کوچکی بود در اوایل سالهای 1950 پرچم طغیان برافراشت.
گزارشهای مردمی علت شورش او را تعدی و دستاندازی مأموران و ژاندارمهای «قجر» در زندگی روزمرهی همولایتیهای او، اخذ مالیاتها و گرفتن رشوههای هنگفت از روستاییان مفلوک ولایت او و بیحرمتی به آداب و رسوم و حیثیت قوم بلوچ میدانند.
ادامه مطلب ...چگونه حافظه خود را تقویت کنیم؟
ما بسیاری از مطالب را خوب به یاد می آوریم و برخی را سریعا فراموش می کنیم. بعضی از مردم تاثیر زیادی بر ما می گذارند و می توانیم آنها را مدتها به خاطر بسپاریم ، اما درباره بعضی افراد حتی نامشان را در ذهن خود ثبت نمی کنیم.
چرا حافظه ما همواره یکسان عمل نمی کند و چرا برخی افراد حافظه بهتری دارند؟
ادامه مطلب ...بلوچ وبلوچستان درگذر زمان
بلوچ قومی از اقوام مختلف دنیاست . مانند : عرب ، افغان ، ترک و … و وطن اصلی بلوچها بلوچستان
می باشد . که در کتب تاریخی قدیم به نام « مکران » یاد می شده ، این نام در زمان سلطنت نادرشاه افشار به بلوچستان تغییر یافت .
ادامه مطلب ...سنگنبشته بیستون یا کتیبهٔ بیستون از آثار باستانی ایران واقع در حدود چهل کیلومتری کرمانشاه در غرب ایران است.
نام بیستون از بغ + ستان (ادات مکان) آمده که به معنی «بتخانه» است. از آن در پارسی باستان به صورت «بغیستانه» و در معجم البلدان «بهستان» و برخی از دانشمندان عرب از آن به «بهستون» یاد کردهاند.
ادامه مطلب ...چه اسراری در ذهن شما نهفته است؟
مسیر خاطرات
برخی از تجربیات به سختی فراموش میشوند . اما چگونه یک فرد میتواند این خاطرات شخصی را حفظ کند؟ با استفاده از تکنیکهای تصویربرداری مغز، دانشمندان شکی ندارند که مکانیزمی ، تولید و نگهداری خاطرات را بر عهده دارد.
ادامه مطلب ...داستان "شیخ صنعان و دختر ترسا" از قشنگترین داستانهای دنیاست . پوسته ها و اسم ها را کنار نمیشود گذاشت ولی فکر می کنم روح داستان آنقدر درخشنده باشد که در نام ها و مسلک ها گم نشود ...
ادامه مطلب ...نظر اوشو درباره کتاب آسمانی قرآن
قرآن کتابی نیست که برای خواندن باشد، بلکه کتابی هست که باید آنرا سرود.
اگر تو آن را بخوانی اشتباه میکنی! اما اگر تو آن را سرودی شاید خدا را پیدا کنی!
ادامه مطلب ...ضحاک از پادشاهان اسطورهای ایرانیان است. در شاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزه وران است. او پس از کشتن پدرش به ایران میتازد و جمشید را میکشد و بر تخت شاهی مینشیند. با بوسهٔ ابلیس، بر دوش ضحاک دو مار میروید. ابلیس به دست یاری او آمده و میگوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مارها خوراند تا گزندی به او نرسد.
و بدینسان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا میکشد تا این که آهنگری به نام کاوه به پا میخیزد، چرم پارهٔ آهنگریاش (درفش کاویانی) را بر میافرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک میخواند. فریدون ضحاک را در البرز کوه (دماوند) به بند میکشد.
ادامه مطلب ...دوقلوها چگونه همسان یا غیر همسان می شوند؟
چه زمانی و چگونه می توانم بفهمم که آیا بیش از یک جنین در شکم دارم؟
چند دهه پیش، اکثر خانمهایی که چندقلو حامله بودند تا زمان زایمان از این مطلب اطلاع پیدا نمی کردند. اما امروزه دیگر چنین غافلگیری هایی به ندرت پیش می آیند. این خانمها به طور معمول در آزمایش سونوگرافی که اغلب در سه ماهه اول حاملگی انجام می شود، از اینکه دو یا چندقلو حامله هستند، مطلع می شوند.
ادامه مطلب ...صلاحالدین ایوبی (۵۳۲ هجری قمری - ۱۷ صفر ۵۸۹ هجری قمری) یکی از سرداران کرد و مسلمان جنگهای صلیبی بود. ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتختهای ایشان دمشق و قاهره بود.
صلاحالدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت واقع در ساحل دجله و شمال سامره از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. او خدمات خود را در دربار اتابک زنگی ازدست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد که بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاحالدین را به همراهی عمویش شیرکوه عازم مصر گرداند تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود.
موضع قرآن نسبت به بهداشت روان
مباحث بهداشت روانى در قرآن به نحو بسیار گسترده اى مطرح شدهاند. این مباحث شامل موضع قرآن نسبت به مقوله بهداشت روان، روانشناسى شخصیت سالم (psychology of healthy personality), انحراف از سلامت روانى و مکانیسمهاى بروز و روشهاى اصلاح آن و نیز شیوههاى ارتقاء سلامت روانى (mental health promotion) و رشد عاطفى و عقلانى است.
در این مقاله عنوان اول یعنى موضع قرآن نسبت به بهداشت روان، و عنوان دوم یعنى روانشناسى شخصیت سالم در قرآن به استناد آیات کریمه و با استفاده از تفاسیر معتبر مورد بحث قرار گرفتهاند.
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشتهی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
نیایش خواجه عبدالله
الهی تو خود بر ما مدام کن و برداشته خود نام کن و وقت رفتن بر جان ما سلام کن،
الهی اگر از نعمت گویم حرز کردنست و اگر نگویم طوق در گردن است.
الهی میدانی که ناتوانم، پس از بلا برهانم.
الهی نیستی همه را مصیبت است و مرا غنیمت است.
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاریست
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ _ گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم :
ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است
در نبندیم به روی سخن زنده تقدیر که از پشت چپرهای صدا , می شنویم.
بیوگرافی آمیتا باچان
آمیتا باچان بازیگر موفق و محبوب هندی است که در کنار بازیگری در زمینه تهیهکنندگی نیز فعالیت میکند. او هنرپیشگی را درسال 1969 با فیلم «سات هندوستانی» آغاز کرده و این حرفه را تا به امروز ادامه داده است. او یکی از بهترین بازیگران سینمای هند و یکی از گرانقیمتترین ستارگان در این زمینه میباشد. او در سال 1984 دستی نیز در سیاست داشت و به عنوان نماینده پارلمان هند انتخاب شد ولی در سال 1987 این سمت را کنار گذاشت.
ادامه مطلب ...
در سومین شماره ماهنامه زندگی مثبت که در اسفند 86 منتشر شده است، دکتر شهرام یزدانی نتایج برخی از آخرین مطالعات محققان را درباره عشق بیان کرده است. او از پژوهشهایی میگوید که ثابت میکنند شور عشق (یا همان عشق رمانتیک) احساسی موقت، زودگذر و غیرقابل اعتماد است؛ و نیز نتایج تحقیق محققانی را نشانمان میدهد که خواستهاند بفهمند چه چیزی ضامن بقای یک زندگی زناشویی است.
شور عشق، استارت یا سوخت
شور عشق،
ادامه مطلب ...بیایید یاد بگیریمکه:
چگونـه تشکـر کنیـم ؟
تشکر باید از صمیم قلب باشد.
تشکر را به صراحت و با لحن رسا بیان کنید.
به هنگام تشکر، اسم طرف را بگوئید.
به چشمان طرف مقابل نگاه کنید.( اما خیره نشوید!)
همیشه به فکر قدردانی و تشکر از دیگران باشید.
ادامه مطلب ...هشت دلیل ناکامی ایران در المپیک پکن اعلام شد - طنز
در پی کسب نتایج ضعیف کاروان ورزشی ایران در المپیک 2008 پکن، کمیته محرمانه ای، طی نشستی با حضور مسوولان ارشد ورزش کشور، به بررسی علل این مساله پرداخته و گزارش نهایی خود را تنظیم کرده است.
این گزارش، هنوز منتشر نشده ولی خبرنگار عصرایران، نسخه ای از آن را به دست آورده است که حاوی واقعیت های شگفت انگیزی است.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
طلاق فرآیند دیوانسالاری دولتی یا انتقام جویی جوانی؟
در سیستم سنتی، خانواده ها گسترده بودند و سازش میان زوجین از طریق بزرگان طایفه صورت می گرفت چرا که در گذشته تعلقات خانوادگی محور سازش زوجین بود و اقوام دلسوز یکدیگر به حساب می آمدند و خود زوجین هم افرادی را انتخاب می کردند که هم تقوا داشته باشند و هم دلسوز باشند و این تنها از طریق اعتمادی که خودشان پیدا کرده بودند ایجاد می شد اما
ادامه مطلب ...الهی گر زارم در تو زاریدنم خوشست ور نازم به تو نازیدن خوشست . الهی شاد بدانم که بر درگاه تو میزارم بر امید انک روزی در میدان فضل به تو نازم . تو من واپذیری و من واتو پردازم . یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب اندازم
ادامه مطلب ...روزی که امیرکبیر گریست
سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود
ادامه مطلب ...
بنا به تحقیقی جدید، احتمال این که بین استفاده بیش از اندازه از تلفن های موبایل و ابتلا به بیماری سرطان غدد بزاقی ارتباطی وجود داشته باشد، زیاد است.
محققان اسرائیلی برای انجام تحقیق خود دو گروه سالم و مبتلا به سرطان را تحت مطالعه قرار دادند و متوجه شدند احتمال ابتلا به سرطان غدد بزاقی در کسانی که روزانه برای ساعت های متمادی از تلفن موبایل استفاده می کنند و به ویژه آن را در کنار یک گوش ثابت قرار می دهند، پنجاه درصد افزایش می یابد.
نتیجه این تحقیق در مجله آمریکایی "اپیدمولوژی" منتشر شده است.
تفاوت عشق و هوس!!
۱) عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات میمیرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق،
زبان کردی یکی از زبانهای شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی است که در سرزمین کردستان به آن گفتگو میشود. جمعیتهای پراکنده کرد همچنین در جمهوری آذربایجان، ارمنستان، شمال خراسان و در مناطقی از استان گیلان یعنی لوشان و چمخاله و لنگرود نیز زندگی میکنند.
شاخههای اصلی زبان کردی عبارتند از[1]:
دشت
در نوازش های باد ،
در گل لبخند دهقانان شاد ،
درسرود نرم رود ،
خون گرم زندگی جوشیده بود .
نوشخند مهر آب ،
آبشار آفتاب ،
در صفای دشت من کوشیده بود .
تغدیه در ماه مبارک رمضان
چگونه صبح با نشاط داشته باشیم ؟
آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که صبح را بیشتر از دیگر قسمت های روز دوست دارند حتی اگر شب قبل تا دیروقت بیدار مانده باشید ! استرس و اضطراب سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند. بنابراین نکته مهم در این بین آغاز کردن صبحی بانشاط و شاداب برای جبران خستگی شب گذشته است. باید با آرامش ساعات اولیه را بگذرانید تا علاوه بر جسمی سالم، بهترین استفاده را از روز پیش رو بکنید، اما رمز آغاز یک صبح شاداب چیست متخصصان علم پزشکی معتقدند با انجام چند کار کوچک می توان سلامت جسم و روح و داشتن روزی شاد را تأمین کرد. بهتر است پرده کرکره اتاق خود را به حالت نیمه باز بگذارید.
ادامه مطلب ...خدای من ! مرا دریاب
با نام تو شروع می کنم ... و تو را عاشقانه می خوانم ...
آری تو را ! ..
تو که نهایت عشقی !
تو که نهایت مهری !
خدای مهربان من ...
فضیلت رمضان : مجموعه از احادیث نبوی صل الله و علیه و سلم
رسول الله (ص) در دههء اخیر رمضان اعتکاف نموده و می فرمود : شب قدر را در دههء اخیر رمضان جستجو کنید.
از عایشه (رض) روایت شده که گفت : گفتیم یا رسول الله (ص) اگر دانستم شب قدر کدام است در آن چه بگویم؟ فرمود بگو « اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنی » بار خدایا تو در گذرنده ای و گذشت را دوست داری پس از من در گذر.
ادامه مطلب ...حلول ماه رمضان ،ماه میهمانی خدا بر همه روزه داران مبارکباد.
ماه رمضان ماه خداوند،ماه نزول قرآن و از شریف ترین ماههای سال است. رسول خدا در یکی از خطبه های خود در باره فضیلت ماه مبارک رمضان فرموده:
«ای بندگان خدا !ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به س.ی شما روی آورده؛ماهی که نزد خداون یهترین ماهها است؛روزهایش بهترین روزهاوتمام لحظاتش بهترین لحظات است.برمیهمانی خدا فراخوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید.در این ماه،نفس های شماتسبیح،خواب شما عبادت،عملهایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیتی درست و دلی پاکیزه،پروردگارتان را بخواهید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوتئ قرآن توفیق دهد.بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عزیز محروم گردد.با گرسنگی وتشنگی در این ماه ،به یاد قیامت باشید»
آنگاه پیامبر اکرم وظیفه روزه داران را بر شمرد و از صدقه به فقیران،احترام به سالخوردگان،ترحم به کودکان،صله ارحام ، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام ، مهربانی به یتیمانو نیز نماز،توبه،صلوات،تلاوت قرآن وفضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
بنی آدم اعضای یک پیکرند | که در آفرینش ز یک گوهرند |
چو عضوی به درد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار |
تو کز محنت دیگران بی غمی | نشاید که نامت نهند آدمی |
مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النّاسَ جَمیعًا. (مائده: 32)
هر کس، فردی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.
مَثَلُ الْمُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ: اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَر وَ الْحُمّی.
مَثَل مؤمنان در دوستی و ابراز رحمت و عاطفه به یکدیگر، مثل پیکر است. هر گاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر، با بیخوابی و تب، با آن عضو همدردی میکنند.
اگر از ترکستان تا به در شام، کسی را خاری در انگشت شود، آن از آنِ من است. همچنین [اگر] از ترک تا شام، کسی را قدم در سنگ آید، زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است... . کاشکی حساب همه خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید. کاشکی عقوبت همه خلق مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید.
هیچ تقوایی وجود ندارد که هدفش یا محتوایش، تنها خوشبختی و آسایش یک فرد باشد. ما همه اعضای خاندان بزرگ بشری هستیم. ممکن است که بشریت هزاران اتاق را اشغال کرده باشد، ولی همه آنها به یکدیگر مربوط است.
درخشانترین تنپوشت را دیگری بافته است؛ گواراترین خوراکت همان است که بر میز دیگری میخوری؛ آسودهترین بسترت در خانه دیگری است. حال مرا بگو چگونه میتوانی خویش را از آن دیگر شخص جدا دانی؟
نوع بشر چنان به صورت یک خانواده درآمده است که ما نمیتوانیم سعادت خود را جز از راه تأمین سعادت دیگران تأمین کنیم. اگر میخواهیدخود خوشبخت باشید، باید راضی شوید به اینکه دیگران را نیز خوشبخت ببینید.
نه افغانیم و نی ترک و تتاریم | چمن زادیم و از یک شاخساریم |
تمییز رنگ وبو بر ما حرام است | که ما پرورده یک نوبهاریم |
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است | عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد |
پیوسته است سلسله موجها به همخود را شکسته هر که دل ما شکسته است
ز رفتن دگران خوشدلی، از این غافلکه موجها همه با یکدگر در آغوشند
11. سیدعلی صیدی تهرانی:
دلم به دوستی عالَمی گرفتار است | به کار هر که شکستی رسد، به کار من است |
منبع :مجله طوبی
خدا همین نزدیکیست
وقتی چشمان خسته ات را بر روی تمام دورنگی ها و بی محبتی ها می بندی، وقتی دست های خالی ات را نگاه می کنی، زمانی که برای یاری کردن دست دراز می کردی و اکنون کسی نیست تا نهال سبز امید را به تو هدیه دهد، وقتی آنقدر گریه می کنی که دیگر اشکی منتظر جاری شدن از چشمانت نیست، وقتی دنبال آغوشی پر از محبت می گردی، وقتی دلت برای قشنگی فرشته ها و زیبایی خنده هایشان و جذابیت چشمان پری تنگ شده و ندایی درون قلبت برخاسته، مطمئن باش که بخشنده تر و مهربان تر از خدا نخواهی یافت. به سویش برو. او با آغوش باز منتظر توست.
چرا از مرگ می ترسید ؟ از اشعار فریدون مشیری |
ترکی آذربایجانی
زبان ترکی آذربایجانی (به ترکی آذربایجانی: Azərbaycan türkcəsi و یا Azərbaycan dili) زبان گفتاری اهالی در منطقه آذربایجان ایران و سایر مناطق آذرینشین ایران و زبان رسمی جمهوری آذربایجان است. ترکی آذربایجانی به عنوان زبان گفتاری همچنین در نواحی شرقی ترکیه و جنوب گرجستان و داغستان رایج است. در دهههای اخیر آذربایجانیهای بسیاری به شهرهای بزرگ روسیه، اروپا، امریکا و کانادا مهاجرت کرده و جوامع قابل توجهی را در این کشورها تشکیل میدهند
مایکل فلپس پرده از راز موفقیت هایش برداشت
مایکل فلپس پسر طلایی بازیهای المپیک ۲۰۰۸پکن به خاطر کسب هشت مدال طلا در این بازیها به یک ستاره ورزشی در جهان تبدیل شد اما کمتر کسی میداند که هدف واقعی او از یاد گرفتن شنا، قهرمانی نبوده است.
نشریه The Sunبه نقل از وی نوشت، مادرش او را مجبور کرد شنا یاد بگیرد تا غرق نشود.
فلپس که قهرمان محبوبش مایکل جردن اسطوره آمریکایی بسکتبال است، با اشاره به اینکه همه چیز از دعواهای دوران کودکی شروع شد، گفت: بچهها عادت داشتند مرا اذیت کنند اما همین امر مرا به انسان بهتری تبدیل کرد.
فوق ستاره شنای آمریکا افزود: روزهایی بود که در اتوبوس مدرسه بچهها کلاه بیس بال مرا از پنجره بیرون میانداختند. جالب است چون همان کسانی که این کارها را میکردند حال سعی میکنند که با من دوست شوند اما پاسخ من به آنها نه است.
به گفته فلپس، شک و تردید معلم هایش به او، دلیل دیگری شد که او برای ثابت کردن دل و جراتش، بیشتر و بیشتر تلاش کند.
وی اظهار داشت: یکی از معلم هایم در مدرسه متوسطه که نامش را به خاطر ندارم گفت که من هرگز موفق نخواهم شد. با شنیدن این حرف تصمیم گرفتم بیشتر تلاش کنم تا به او ثابت کنم اشتباه میکند. رسیدن به چیزی که قبلا هیچکس موفق به انجام آن نشده بود، آرزویی بود که به حقیقت پیوست.
فلپس ادامه داد: شنا به من کمک کرد به اختلال کم توجهی که به خاطر بیش فعالی داشتم چیره شوم. نمیتوانستم آرام یکجا بنشینم و تمرکز نداشتم. شنا در آب و در یک خط به من کمک کرد بیشتر تمرکز کنم و بدون توجه به این بیماری رشد کنم.
حوادث زندگی را سخت نگیریم
عوامل متعددی در شکل گیری خلقیات همه انسان ها از جمله ایرانی ها مؤثرند که مهم ترین آن ها «خودمان» هستیم.
هر یک از ما نقش تعیین کننده ای در سرنوشتمان داریم و با افکار و کردار و رفتارمان نه تنها شخصیت خود را شکل می دهیم، بلکه تصویر حال و آینده خود را بر بوم تاریخ نقش می بندیم. از خود بپرسیم که جزو کدام دسته از افراد هستیم؟ کسانی که تسلیم حوادث می شوند؟ یا کسانی که از حوادث مختلفی که در زندگیشان به وجود می آید، ایجاد فرصت می کنند؟
آیا وقتی حادثه ناخوشایندی برای شما اتفاق افتد، سریعا به دنبال چاره می افتید؟ یا این که ناامید و دلسرد و پریشان، تسلیم شده، زمین و زمان را عامل پیش آمدن آن می دانید؟ مثلا چرا فکر می کنیم در محیط کار، فردی موفق نیستیم و درآمد مکفی کسب نمی کنیم؟ چرا می پنداریم همیشه با تشویش و اضطراب روبه رو هستیم؟
چرا گمان می کنیم شادی و شور را کمتر تجربه می کنیم؟ و ده ها چراهای دیگری که می توان در ابعاد خرد و کلان مطرح کرد.
مطمئناً برای پاسخگوئی به تمامی «چراها» باید ابتدا خلقیات خود را کنکاش کرده، به چگونگی احساس و دیدمان به محیط پیرامونی نظر افکنیم. اجازه دهید که به موضوع مورد مطالعه که همان چگونگی برخورد با حوادث بود، برگردیم. آیا ما به استقبال حوادث می رویم یا از آن گریزان و هراسناکیم؟ آیا تاکنون این گونه اندیشیده ایم هر حادثه ای که در زندگی ما رخ می دهد، دلیل و حکمتی دارد؟ شاید خیر و صلاح ما در آن بوده است. شاید منفعتی که از آن در آینده خواهیم دید، به مراتب بیشتر از نقصانی باشد که امروز فکر می کنیم با آن
رو به رو شده ایم. شاید آن حادثه بتواند به ارتقاء و بلوغ فکری ما کمک کرده، ما را مقاوم تر کند. شاید آن حادثه به ما کمک کرده از آن طریق بتوانیم اطرافیان و فضای پیرامون خود را بهتر بشناسیم. شاید اگر آن حادثه اتفاق نمی افتاد، حوادث ناگوارتری که مقابله با آن ها به مراتب سخت تر می نمود، رخ می داد.
بنابراین اگر نگاهمان به حوادثی که در زندگی با آن ها روبه رو می شویم این گونه باشد، آنگاه درخواهیم یافت که حوادث، بخشی جداناشدنی از زندگی تک تک ما را تشکیل می دهند؛ و اصلا زندگی بدون این گونه حوادث، سرد و بی روح و خشک و خسته کننده خواهد بود. تمامی لحظات لذت بخشی که در زندگی ما پدیدار شده و ما از آن ها مسرور و شادمان می شویم؛ تمامی زیبایی هایی که در اطراف خود مشاهده کرده و از داشتن و دیدنشان لذت می بریم، بدون حوادثی که آن ها را ناگوار فرض می کنیم، بی معنی می شوند.
ما می توانیم در زمانی که با حادثه ای روبه رو می شویم، با تولید انرژی مثبت، آن را به یک فرصت قابل استفاده تبدیل کنیم. فرصتی که امکان پیدائی آن در غیر این صورت، برایمان ممکن نخواهد بود. پس همان طور که ملاحظه می کنید، بستگی دارد چگونه به مسائل نگاه می کنیم و به تولید چه انرژی ای مبادرت می ورزیم.
می توانیم در مقابل هر حادثه ای حالت تدافعی گرفته، از آن گریزان شده، نالان و مضطرب و پریشان شویم یا به استقبال حوادث رفته و آن ها را تبدیل به فرصتی شیرین و خاطره انگیز کنیم. آری؛ خلقیات ما این گونه ساخته می شوند که تماما به «خودمان» بستگی دارد. اطمینان داشته باشیم که با کمی صبر و ممارست، موفق خواهیم شد از تلخ ترین حوادث، شیرین ترین فرصت ها را بیافرینیم
روزنامه کیهان
سامی یوسف
بیوگرافی کامل
سامی یوسف (sami yusuf) در ماه جولای ۱۹۸۰ از خانواده ای ایرانی آذری الاصل بدنیا آمد. اما او به همراه خانواده اش به انگلستان رفت و در آنجا نوجوانی و جوانی اش را سپری کرد. و ساکن لندن شد . او که از همان ابتدا به موسیقی علاقه داشت در ۱۸ سالگی به مدرسه موسیقی لندن Royal Academi of Music رفت و در آنجا با تحصیلات آکادمیک موسیقی آشنا شد. او تا کنون ۲ آلبوم روانه بازار کرده به نامهای : ( المعلم ) و (امت من ) و اولین کنسرت موسیقی اش را در مصر برپاکرد که بعد از استقبال وسیع از آن برنامه به کشورهای زیادی از جمله آلمان ترکیه هند و... برای اجرای برنامه دعوت شده ...
آموزش موسیقی را از سن کم توسط پدر ـ که موسیقیدان، نوازنده و شاعری مشهور بود ـ آغاز نمود و پس ازتسلط بر چند ساز، موسیقی را به صورت آکادمیک ابتدا در دانشگاه منچستر و سپس در معتبرترین مؤسسات موسیقی لندن و پس از دریافت بورس تحصیلی در 18 سالگی تحت نظر مشهورترین موسیقیدانهای «مدرسه سلطنتی موسیقی لندن» فرا گرفته است. گرچه سامی از سه سالگی در لندن بزرگ شده اما ریشههای شرقیاش (او در یک خانواده ایرانی آذربایجانی الاصل به دنیا آمده است) در ساخت ملودیها، آهنگها و نماهنگهایش کاملاً مؤثر بوده است. هوش سرشار سامی و فهم عمیق او در تئوری موسیقی و نوازندگی، زمینهای شد تا بتواند فرهنگهای مختلف موسیقی کلاسیک غربی تا موسیقی مقامی خاورمیانه اعم از عربی و ایرانی و صوفی)، ترکی، آوازهای فارسی، آذری، هندی و پاکستانی و حتی ملودیهای افغانی را یاد بگیرد.
این جوان 26 ساله انگلیسی، در 23 سالگی (2003) آلبوم اول زیبایش، «المعلم» را به بازارهای جهانی عرضه کرد که شکلی مدرنتر و بسیار جذاب تر از همان تواشیح خودمان است به زبانهای انگلیسی و عربی. اهل فن میگویند که این آلبوم، انقلابی در اناشید انگلیسی بوده است. بعد از کت استیونس (یوسف اسلام)، خواننده مسلمان بریتانیایی، حالا نوبت به سامی یوسف رسیده است که آوازهای اسلامیاش به صدر جدول فروش آلبومهای اروپا و آمریکا برسد؛ فراموش نکنید که موسیقی پاپ در این کشورها برای خودش بروبیایی دارد. بسیاری به محض اینکه صدای مسحورکنندهاش را شنیدند به خریدن آلبومهایش روی آوردند تا جایی که تعداد فروش آن در روز اول به طور متوسط به 40 نسخه در هر فروشگاه رسید. یکی از معتبرترین روزنامههای اروپا در خصوص آلبوم او نوشته است «آثار این هنرمند به قدری زیباست که قلبها را تسخیر میکند». در کشورهای عربی البته استقبال نسبتاً بیشتری نسبت به آلبوم سامی یوسف شد. درست همزمان با حلول ماه مبارک رمضان در یکی از کشورهای عربی تعداد فروش متوسط آلبوم وی در هر فروشگاه به۷۵۰ نسخه رسید. سامی توانست در مدت یک سال تحول عظیمی در عالم موسیقی و سرود دینی ایجاد کند. اولین آلبومش جزو پرفروشترینهای خاورمیانه و اروپا شد. نماهنگ «المعلم» به مدت 21 هفته در مصر و 12 هفته در ترکیه در صدر جدول آلبومهای پر فروش بوده است.
در سال 2005 آلبوم عالیاش «امت من» را، در میان استقبال بی نظیر مردم، با مضامینی و اشعاری قوی و غالباً اجتماعی، آرمانگرایانه، معترض و عدالتخواهانه منتشر نمود. همین ویژگی است که سامی یوسف را از بسیاری از خوانندههای مسلمان جهان ـ که متأسفانه تنها از اسلام یک دین سکولار شبهه مسیحی (مسیحیت تحریف شده منظور است) و نعوذ با… خدا و پیامبر را یک چهره لیبرال معرفی میکنند ـ متمایز میکند. اگر به نام آلبوم آخر ـ که آهنگ آغازینش در ابتدا ذکر شده بود ـ یا به نام مؤسسه سامی یوسف «Awakeing» (به معنای بیداری) نیز دقت کنیم، شاید مفهوم «بیداری اسلامی» در ذهنمان تداعی شود. ملودی محلی کشورهای گوناگون، انواع سبکهای موسیقایی و شش زبان که در این آلبوم از آنها استفاده شده است، شاهدی دیگر بر این مدعاست.
سامی یوسف تاکنون بیش از ۳۰ کشور در دنیا کنسرت موسیقی برگزار کرده است . از استانبول ترکیه تا کازابلانکای مراکش از ایالات متحده امریکا تا آلمان و بزرگترین کنسرت وی در فشن ترکیه بود که بیش از 200000 نفر شرکت کرده بودند. سامی یوسف اواخر سال ۲۰۰۷ نیز کنسرتی را برای حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده دارفور منطقه ای جنگ زده در سودان برگزار کرد، این کنسرت در ورزشگاه تاریخی ویمبلی لندن برگزار شد که بیش از ۲ ملیون یورو برای مردمان دارفور جمع آوری شد.
مجله ایندیپندت لقب "Sami Yusuf is the biggest name in Muslim Music - anywhere" ، (بزرگترین نام موسیقی در هر جای جهان اسلام ) و مجله تایمز لقب "Islam's biggest Rock Star" (بزرگترین ستاره موسیقی اسلام )را به سامی یوسف دادند.
>> آشنایی با آلبومهای سامی یوسف
او تا به حال با آمیختن موسیقی اصیل شرقی با نواهای کلاسیک غربی و اشعاری که اکثرا در وصف پیامبر اسلام و دین اسلام است مخاطبین بسیاری را جذب کرده و از ویژگی های دیگر کار های او این است که هم به زبان انگلیسی و هم عربی کارهایش را می خواند .
برگرفته از http://www.samiyusufmusic.blogfa.com/
سرو چمان1 من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که: »این سیاه کج گوش به من نمی کند»2
تا دل هرزه گرد من رفت به چین3 زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوش کشیده4 است از آن گوش به من نمی کند
با همه عطف دامنت5 آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی کند
چون ز نسیم می شود زلف بنفشه پر شکن
وه که دلم چه یاد از آن عهد شکن نمی کند
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند
کشته ی غمزه ی تو شد حافظ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر کرا درد سخن نمی کند.6
پانوشت:
1- چمان: از چمیدن، خرامیدن، سرو چمان: استعاره از معشوق بلند قامت که حرکات موزون دارد.
2- معنی بیت: دیروز از زلف او گله ای کردم و با شوخی و ریشخند گفت که: «این سیاه کج(استعاره از زلف) به حرف من گوش نمی کند.»
3- چین: پیچ و تاب زلف« ایهام به کشور چین که از ایران دور بوده است. چین زلف: اضافه ی تشبیهی، زلفی که مثل کشور چین دور است و جایگاه مشک است.
4- گوش کشیده: صفت کمان به این حالت است که برای تیراندازی آماده باشد.
5- عطف دامن: فرود دامن، سجاف دامن که به آن عطر می زده اند و در شکاف آن مشک و عنبر می ریخته اند
6- درد سخن نمی کند: سخن در او اثر نمی کند، درد این کار را ندارد.
عوارض تزریقات وریدی
اینفیلتراسیون
نشت مایع یا دارو را به خارج از فضای داخل سیاهرگ - به بافتهای نرم اطراف - اینفیلتراسیون می گویند. عموماً به علت جاگذاری نامناسب نیدل یا آنژیوکت در فضای خارج لومن رگ به وجود می آید. از نظر بالینی با تورم بافت نرم اطراف محل تزریق، مشخص می شود. همچنین پوست، سرد، سفت، و رنگ پریده می شود. اگر مایع نشت یافته اندک باشد، عواقب کمی را به دنبال دارد، اما داروهای خاصی هستند که ولو به میزان بسیار اندک، برای بافتهای نرم اطراف صدمه زا خواهند بود.
هماتوم
هماتوم حالتی است که در اثر نشت خون از رگ به بافت های نرم اطراف به وجود می آید. اگر آنژیوکت بیش از یک دیواره از یک رگ را پاره کند؛ و یا در صورتی که پس از در آوردن آنژیوکت روی محل ورود آنژیوکت فشار وارد نشود این حالت ایجاد می شود. هماتوم با فشار مستقیم قابل کنترل بوده و پس از یک دوره دو هفته ای خود به خود برطرف می شود.
آمبولی هوا
آمبولی هوا در اثر ورود مقادیر زیاد هوا به داخل سیاهرگ بیمار از طریق ست سرم به وجود می آید. تیوب های ست سرم در حدود 13 سی سی هوا را در خود نگه می دارند؛ هر بیمار می تواند عموماً تا 1cc/kg هوا را تحمل کند. بچه های کوچک در معرض خطر بیشتری قرار دارند. آمبولی هوا به آسانی با هواگیری ست های سرم قابل پیشگیری است. خوشبختانته این عارضه بسیار نادر است.
فلبیت و ترومبوفلبیت
فلبیت و تروبوفلبیت شیوع بالایی دارند. فلبیت التهاب دیواره رگ است که در اثر pH ماده دارویی تجویز شده به وجود می آید. اما ترومبوفلبیت، التهابی است که در اثر ترومبوز ایجاد می شود. هر دو این عوارض در رگهای پشت دست، نسبت به رگهای آنتی کوبیتال، شایع ترند. این عوارض مشخصاً در بیماران بستری در بیمارستان که یک آنژیوکت برای چند روز در جای خود باقی می ماند به وجود می آیند. در بیمارستان ها معمولاً از آنژیوکت برای تزریق استفاده می شود که این وسیله در مقایسه با نیدل های فلزی خطر فلبیت را افزایش می دهند. چون نیدل های فلزی برای اندوتلیوم عروق حساسیت زایی کمتری دارند. ( نیدل ها معمولاً در تزریقات کوتاه مدت سیاهرگی، - کمتر از سه ساعت - استفاده می شوند؛ در حالیکه آنژیوکت ها زمان بیشتری در جا می مانند.) ماده تزریق شده نیز به خودی خود می تواند فلبیت ایجاد کند و برای پوست محرک باشد. بیماران سالمند نیز استعداد بیشتری برای ابتلا به فلبیت دارند.
تزریق خارج از رگ
تزریق خارج رگ یک دارو ممکن است منجر به درد، تاخیر در جذب، و یا صدمه بافتی شود (در صورتی که pH ماده تزریق شده بسیار پایین یا بسیار بالا باشد). چنانچه حجم تزریق شده زیاد بوده، و پوست برآمده شده و ایسکمیک به نظر برسد؛ باید پروکایین1% در ناحیه مورد نظر تزریق شود. پروکایین یک گشاد کننده عروقی است. این دارو هم خونرسانی به ناحیه و هم تخلیه سیاهرگی را افزایش داده و باعث بیرون راندن دارو از بافت می گردد.
تزریق داخل سرخرگی
تزریق داخل سرخرگی، به ندرت اتفاق می افتد، اما بسیار خطرناک تر است. بهترین اقدام پیشگیری و مطمئن شدن از ورود نیدل به داخل سرخرگ به هنگام رگ گیری است. به یاد داشته باشید که سیاهرگ ها نسبت به سرخرگ ها سطحی ترند. چنانچه موقع رگ گیری وارد سرخرگ بشوید، پمپاژ خون روشن را به درون آنژیوکت خواهید دید. این حالت زمان وارد شدن به سیاهرگ دیده نمی شود. تزریق داخل سرخرگ معمولاً باعث اسپاسم سرخرگ شده و نهایتاً به علت گانگرن، سبب از دست رفتن عضو می گردد.
در موارد تزریق داخل سرخرگ، تشخیص وضعیت اهمیت فوق العاده ای دارد. رنگ پوست و پر شدن مجدد مویرگی را مورد مشاهده قرار داده و نبض رادیال را لمس کنید. پر شدن مجدد مویرگی (زمان لازم برای بازگشت رنگ قرمز به نوک انگشتان پس از فشار دادن آن) انعکاسی از خونرسانی به بافت است. اگر زمان پر شدن مجدد مویرگی کاهش یافته باشد؛ می توان گفت که خونرسانی به اندام نیز کاهش یافته است.
درمان: در موارد تزریق درون سرخرگ، داروها بیش از سرم ها مشکل سازند.نیدل را درون سرخرگ رها کرده و به آرامی در حدود 10 سی سی پروکایین 1% را از آن طریق تزریق کنید. پروکایین یک داروی گشاد کننده عروقی است. این دارو اندکی خاصیت اسیدی دارد ( pH = 5) و لذا با داروهای قلیایی اگر به تازگی مصرف شده باشند، تداخل ایجاد می کند. در ادامه درمان بیمار باید در بیمارستان بستری شده و اغلب به یک بلاک کننده سمپاتیکی احتیاج خواهد داشت. Endarterectomy و هپارینه کردن نیز ممکن است جهت جلوگیری از عوارض بعدی لازم باشد.
منبع : پرستار حقگو
گفتوگو با دکتر ملکمنصور اقصی، متخصص بیماریهای زنان و زایمان و نازایی
نخستین نوزاد انتخاب جنسیتشده با روش تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی (PGD) در کشورمان پسری است که بهتازگی تولد یکسالگیاش را جشن گرفته است. دکتر ملکمنصور اقصی، متخصص بیماریهای زنان و زایمان، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و عضو گروه عمل لقاح خارج رحمی (IVF) بیمارستان مهر تهران، علت تأخیر در اعلام خبر موفقیت پژوهشگران ایرانی در تشخیص ژنتیکی جنسیت جنینهای انتقالی به روش لقاح خارج رحمی را اطمینان از سلامت کامل نوزاد بیان میکند. هماکنون نوزادان دختر و پسر دیگری هم متولد شدهاند که با استفاده از این روش جنسیت آنها انتخاب شده. چند مادر هم در انتظار تولد فرزندان با جنسیت انتخابی هستند. اما برخلاف انتظارِ اغلب خانوادهها، این روش که حدود دو سال است در برخی از کشورهای پیشرفته استفاده میشود برای تحقق خواستة والدین در داشتن فرزند دختر یا پسر نیست و عمدتاً با هدف انتخاب جنسیت فرزندان زوجهایی مورد استفاده قرار میگیرد که در معرض ابتلا به بیماریهای ژنتیکی وابسته به جنس نظیر هموفیلی هستند. چرا نمیتوان از این روش برای تعیین جنسیت فرزند استفاده کرد؟ از لحاظ اخلاقی درست است که والدین جنسیت فرزندشان را خودشان تعیین کنند؟ تعیین جنسیت نوزادانی که متولد میشوند اِعمال نوعی تبعیض جنسی در جامعه نخواهد بود؟ دکتر اقصی موفقیت در این روش را حاصل تلاش گروه عمل لقاح خارج رحمی بیمارستان مهر تهران میداند، شاملِ دو متخصص دیگر بیماریهای زنان و زایمان (دکتر مهرا کتابی و دکتر شهرزاد انصاری)، یک متخصص جنینشناسی (لیلا باجلان)، و یک متخصص ژنتیک (دکتر سعیدرضا غفاری). دکتر اقصی در این گفتوگو به سؤالات مطرح در زمینة تولد فرزندان با جنسیت منتخب پاسخ داده است.
* آقای دکتر، منظور از انتخاب جنسیت فرزند چیست و چه اهمیتی دارد که والدین جنسیت فرزندشان را خودشان انتخاب کنند؟
○ بهطور طبیعی تخمکها همیشه یک کروموزوم X دارند؛ اما اسپرمها بعضی دارای کروموزوم X و برخی دارای کروموزوم Yاند. اگر یک اسپرم حاوی کروموزوم X با یک تخمک ترکیب شود، جنینی بهوجود میآید با دو کروموزوم X یعنی کودک دختر است و اگر یک اسپرم حاوی کروموزوم y با تخمک ترکیب شود، کودک دارای الگوی کروموزومی XY، یعنی پسر خواهد بود. در واقع کروموزوم جنسی تخمکها همیشه X است و این اسپرمها هستند که ممکن است X یا Y داشته باشند. در حالت طبیعی، در حدود 49 درصد کودکان دختر و 51 درصدشان پسر میشوند. از قرنها پیش این بحث مطرح بوده است که آیا میتوان جنسیت کودک را انتخاب کرد. در گذشته و حال معمولاً هدف از این انتخاب جنسیت کودک تمایل والدین به فرزند پسر یا دختر بوده است. مثلاً خانوادهای چند فرزند پسر داشته است و ترجیح میداده دختر داشته باشد یا برعکس. اما در قرن بیستم میلادی انتخاب جنسیت فرزند ابعاد دیگری یافت. دیگر مسئله فقط ترجیح دادن جنسیتی خاص از سوی پدر و مادر نبود. برخی از بیماریهای ژنتیکی وابسته به جنساند یعنی فقط یک جنس به این بیماریهای مبتلا میشود. مثلاً بیماری هموفیلی یا بیماری تحلیل عضلانی دوشِن. در خانوادهای میبینیم که دو پسر وجود دارد که هر دو به بیماری دوشن مبتلایند. آنها به فلج پیشرونده دچار میشوند و در نوجوانی میمیرند. در این خانواده اگر فرزند سوم هم پسر شود، به وضعیت سایر فرزندان دچار میشود. بنابراین تنها راه داشتن فرزند سالم برای این خانواده آن است که دختر باشد.
* انتخاب جنسیت فرزند به روش علمی اولین بار چگونه انجام شد؟
○ اولین بار خانم کرن و رابرت وینستون برای چند زوجی که فرزندان مبتلا به دوشن داشتند، طی عمل لقاح خارج رحمی، جنسیت جنینها را تعیین کردند. این شروع ماجرا بود. بهتدریج تعیین جنسیت جنین ابعاد دیگری پیدا کرد و موضوع از تعیین کروموزومهای جنسی فراتر رفت. متخصصان میتوانستند یکی از سلولهای جنین را جدا کنند، بعد هستة آن سلول را خارج و کروموزومها و ژنهایش را بررسی و مطالعه کنند. در نتیجه علم جدیدی پایهگذاری شد به نام تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی. بنابراین یک موضوع سادة انتخاب جنسیت ابعاد وسیعی پیدا کرد.
* چه روشهایی برای تعیین جنسیت جنین استفاده میشود؟
○ بیش از یک روش برای تعیین جنسیت جنین وجود ندارد. این تصور قدیمی عامه که اگر فلان کار را انجام دهند فرزندشان دختر یا پسر میشود، درست نیست. خانم پروفسور ساندرا کارسون مطلعات زیادی در این زمینه انجام داده است. او چند سال قبل رئیس انجمن نازایی امریکا بود و براساس مطالعاتش، توصیههایی که بسیاری از مردم به آنها عمل میکنند مثل فلان غذا را خوردن، فلان زمان آمیزش کردن، یا با فلان ماده بدن را شستوشو دادن در جنسیت جنین تأثیری ندارد. تنها روشی که برای این کار وجود دارد، تشکیل جنینها و انتقال جنینهای با جنسیت منتخب از بین آنها به داخل رحم است. با این روش، جنسیت جنین قطعی است. اما احتمال موفقیت بارداری موضوع دیگری است، مانند سایر موارد لقاح خارج رحمی.
*یعنی با تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی، شانس موفقیت باروری تغییر میکند؟
○ اخیراً در مجلة پزشکی نیوانگلند، که شاید معتبرترین نشریة پزشکی جهان باشد، مقالهای در این زمینه منتشر شد. در مطالعهای در 500 نفر از زنان با سن بالا که قصد بچهدار شدن داشتند، تشخیص ژنتیکی انجام شده بود تا ببینند که آیا اینها از نظر کروموزومی مشکلی دارند یا خیر. مشاهده شده بود زمانی که سلول از جنین برداشت میشود، درصد زیادی از جنینها خراب میشوند و در نتیجه باروری درصد کمی از این زنان موفقیتآمیز است. یک هفته بعد، پروفسور ژاک کوهن در نیوجرسی امریکا، یکی از شاخصترین افراد در تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی، نقد تندی علیه این مقاله نوشت. وی ادعا کرد که در تحقیق مذکور افرادی که این تشخیص انجام داده بودند تجربة کافی برای این کار را نداشتند و نباید اینهمه جنین از بین برود.
* بنابراین، تنها روش علمی مورد تأیید برای تعیین جنسیت جنین تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی است و هیچ روش سنتی دیگری وجود ندارد؟
○ بله، کاملاً درست است.
* پس این آرزوی پدر و مادرها که بتوانند خودشان جنسیت فرزندشان را تعیین کنند هنوز هم محقق نشده است؟
○ متأسفانه ذهنیتی که بسیاری از مردم ما از تعیین جنسیت دارند غیرعلمی است. فکر میکنند علم به جایی رسیده است که بتوانند بهسهولت همة ویژگیهای فرزندشان را تعیین کنند. جنسیت، رنگ چشم و… یعنی بتوانند بچهشان را خودشان طراحی کنند. البته درحالحاضر تمام این دستکاریها ممکن است، ولی اصلاً کار آسانی نیست و جنبة تفننی هم ندارد. روشهایی که برای این منظور بهکار میرود بسیار پرهزینه و حسابشده است.
* یعنی همه نمیتوانند از این روش استفاده کنند؟
○ البته ما تعیین جنسیت جنین را برای همه انجام نمیدهیم. خانوادهای به ما مراجعه کردند که سه دختر و یک پسر داشتند. پسر جوان آنها در اثر تصادف فوت کرده بود و زندگی این خانواده داشت از هم میپاشید. پدر و مادر خانواده با مرگ فرزند تعادل روحیشان را کاملاً از دست داده بودند. ما با آنها صحبت کردیم که بالاخره سه بچة دیگر هم دارند. اما پدر و مادر فکر میکردند که همة مشکلاتشان با تولد یک پسر برطرف میشود. ما جنین پسری را از میان جنینهای تشکیلشده انتخاب کردیم و در رحم گذاشتیم. اما فرض کنید که زن و مرد تازهازدواجکردهای بیایند و فرزند پسر یا دختر بخواهند. برای آنها تعیین جنسیت جنین را انجام نمیدهیم.
* تعیین جنسیت جنین قبل از تولد چه جنبههای اخلاقی مثبت و منفی دارد؟
○ اخیراً خانم پروفسور ساندراپارسون در کنگرهای دربارة جنبههای اخلاقی تعیین جنسیت سخنرانی کرد. در بخشی که مربوط به پیشگیری از ابتلا به بیماریها میشود، جای هیچگونه تردیدی نیست و همه موافقاند که باید از این روش استفاده شود. اما فرض کنید که زوجی یک پسر دارد و حالا میخواهد فرزند دومش دختر باشد. فرزند بعدی را به دنیا میآورد که باز هم پسر است، فرزند سوم و چهارم هم پسر است. در چنین مواردی تا چه اندازه میتوان از روش تعیین جنسیت سود جست؟ دو بحث وجود دارد. اول آنکه انسان حق انتخاب دارد. علم پزشکی روشهایی را جلو بیمار میگذارد و او میتواند انتخاب کند. مثلاً برای به دنیا آوردن بچه میتوان سزارین کرد یا زایمان طبیعی. امروزه این حق را برای بیمار قائل میشوند که بتواند روش درمانی، بیمارستان یا پزشک معالج خود را انتخاب کند. البته ابعاد اخلاقی انتخاب جنسیت فرزند در مقابل مباحثی مانند تخمک اهدایی، رحم اهدایی، جنین اهدایی، انجماد جنینی، پیوند اعضا، سلولهای بنیادی یا مرگ مغزی بسیار کوچکتر است، یعنی تصمیمگیری در موردش نسبتاً سادهتر است. بحث دوم، امکان استفاده از شیوة تعیین جنسیت برای کمک به تنظیم خانواده در برخی جوامع است. درحالحاضر که تعیین جنسیت جنین به روش تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی چندان آسان نیست، جایگاه مقبولی در تنظیم خانواده ندارد. ولی در آینده ممکن است این روش بهراحتی انجام شود.
* چه قوانینی برای آن وجود دارند؟
○ ببینید، قوانینی که درحالحاضر برای لقاح خارج رحمی در امریکا و اروپا وجود دارد کاملاً متفاوتاند. در آلمان، انجماد جنین ممنوع است، اما در فرانسه نه. در ایتالیا، از چند سال گذشته، اهدای تخمک و جنین و استفاده از رحم اجارهای ممنوع شده است و قوانین سختی برای آن وجود دارد، حال آنکه در 60 کشور این کار مجاز است. در مقالهای خواندم که در ژاپن انتقال تخمک یا جنین به زنان یائسة بدون شوهر ممنوع است. اما در سایتهای خبری دیدم که اولین زن ژاپنی بدون شوهر در 60 سالگی با جنین اهدایی باردار شده است. او برای این منظور به امریکا رفته است. هر کشوری قوانین جامعهاش را با شرایط بومیاش تعیین میکند.
* در کشور ما، قانون مشخصی برای تعیین جنسیت جنین وجود دارد؟
○ خیر، البته بحث حقوقی این مسئله بسیار آسانتر از موضوعاتی نظیر جنین اهدایی است. در این مورد زن و مردی که قصد دارند جنسیت فرزندشان را تعیین کنند و میشود این کار را برایشان انجام داد کاملاً مشخص و محدودند. به عبارتی دیگر، تعداد افرادی که برای تعیین جنسیت به ما مراجعه میکنند زیاد نیستند. در مقایسه، تعداد زنانی که با سن بالای 50 سال برای باردار شدن مراجعه میکنند خیلی بیشتر است. در ایران هیچ محدودیت سنی در این مورد نداریم. برای تعداد جنینهایی که باید به داخل رحم منتقل شوند هم محدودیتی نداریم، درحالیکه در تمام کشورها محدودیتهای قانونی وجود دارد زیرا بارداریهای چندقلویی پرعارضهاند. در زمینة استفاده از سلولهای بنیادی انسانی و کاربرد آنها در انسان زنده هم در بسیاری از کشورها ممنوعیت وجود دارد. اما ما محدودیتی از این بابت نداریم و شاید قضیة تعیین جنسیت جنین از نظر قانونی در اولویت آخر باشد.
*در کشور ما، در همة مراکزی که عمل لقاح خارج رحمی انجام میشود، تعیین جنسیت جنین امکانپذیر است؟
○ دقیقاً اطلاع ندارم، ولی فکر میکنم همة مراکز بتوانند این کار را انجام دهند. روند کار بهطور خلاصه آن است که ما برای تعیین جنسیت جنین با روش لقاح آزمایشگاهی جنینهایی را درست میکنیم. هستة یکی از سلولهای جنین را جدا میکنیم و میفرستیم برای متخصص ژنتیک. متخصص ژنتیک با امکاناتی که دارد میتواند کروموزومهای آن هسته را ببیند؛ مثلاً میتواند کروموزوم 21 را ببیند که آیا بهجای دو تا، سه تا نشده است که اگر سه تا باشد، سندروم داون مطرح است و جنین را از بین میبرد. متخصص ژنتیک میتواند کروموزومهای جنسی را ببیند و تشخیص دهد که جنین دختر است یا پسر. حتی این متخصص ژنها را میبیند. در بیمارستان مهر تهران، میتوانیم کروموزومهای 16، 18، 21 و کروموزمهای جنسی را ببینیم. در مورد کروموزومهای دیگر، باید دستگاههای لازم خریداری شوند. درحالحاضر، در جهان مطالعه بر روی 16 کروموزوم اصلی انجام میشود. توجه داشته باشید که این کار باید بسیار سریع انجام شود و فقط حدود 24 ساعت برای آن وقت هست، نمیتوان جنین را روزها بیرون از رحم نگه داشت. البته فقط یک جنین هم نیست. برای هر زوج، متخصص ژنتیک باید در عرض 24 ساعت 16 زوج کروموزوم هستة هفت سلول را بررسی و اعلام کند که کدام جنین خوب است و کدام جنین بد. این کار باید خیلی سریع انجام شود. فکر میکنم فقط چهار، پنج مرکز در دنیا با چنین توان و قدرتی وجود داشته باشد. البته پیشرفت بسیار سریع است.
*چه آیندهای را برای روش ژنتیکی پیش از لانهگزینی پیشبینی میکنید؟
○ فکر میکنم که در پنج سال آینده اتفاقات عجیبی در این زمینه خواهد افتاد. ارزش این روش در این نیست که بگوید جنین پسر است یا دختر، بلکه اهمیتش آن است که بتوانیم یک سلول را از جنین جدا کنیم، هستهاش را بیرون بیاوریم، کروموزومهایش را ببینیم. بعد جنین را بگذاریم در رحم و بچة سالم به دنیا بیاید.
*زوجهایی که برای بچهدار شدن به مراکز شما مراجعه میکنند تا چه اندازه تمایل دارند که خودشان جنسیت فرزندشان را تعیین کنند؟
○ خیلی از زوجها چنین تمایلی دارند. البته ما برای آنها توضیح میدهیم که برای زوجی که اصلاً بچهای ندارند بیمعنی است که چنین درخواستی داشته باشند، چون ممکن است جنینهایی در حین تعیین جنسیت از بین بروند. اما فرض کنید که با خوردن یک قرص میتوانستیم جنسیت جنین را تعیین کنیم. در این صورت، مسلماً برخورد ما هم متفاوت بود. اگر روش موجود در آینده سادهتر شود، مطمئناً درخواست برای آن هم بیشتر خواهد شد. اما درحالحاضر وقتی که پیچیدگیهای این کار را برای زوجها توضیح میدهیم، دیگر علاقهای به آن نشان نمیدهند.
* تعیین جنسیت جنین چقدر هزینهبر است؟
○ بهطورکلی هزینة لقاح خارج رحمی در امریکا ده برابر ایران است. هزینة جهانی این عمل در حدود 10 هزار دلار، 5 هزار یورو یا 3 هزار پوند است. هر چقدر عملیاتی که در این ضمن انجام میشود پیچیدهتر باشد، هزینه بالاتر میرود. استفاده از روش تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی در خارج از ایران مبلغی در حدود 5 تا 10 هزار دلار به مبلغ گفتهشده اضافه میکند، اما در ایران باز هم نسبت یک به ده است.
*به زوجهایی که به تعیین جنسیت فرزندشان علاقهمندند چه توصیهای دارید؟
○ توصیه میکنم که تصور درستی دربارة تعیین جنسیت جنین داشته باشند. هدف اصلی در استفاده از روش تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی مطالعة کروموزومهای جنین با هدف تولد فرزندی سالم است و درحالحاضر آنقدر ساده و سهلالوصول نشده است که زوجها بتوانند بهراحتی بگویند دختر میخواهند یا پسر.■
منبع zanan.co.ir
ای کاش روزی بیاد که همه ما به این واقعیت برسیم که فرزند باید صالح و سالم باشه . دیگه پسر یا دختر بودنش مهم نیست .
اما زحمات پزشکان که برای پیشرفت علم پزشکیه جای تقدیر داره
افلاطون که یکی از بزرگترین فلاسفه جهان به شمار می رود، در آتن در سال 428 ق. م، در یک خانواده متشخص آتنی متولد شد. نام اصلی او« آریستو کلس» بود و نام افلاطون، بعد ها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.
او در یک خانواده اشرافی بزرگ شد. دوره جوانی او همراه بود با دوره درخشندگی فرهنگ آتنی و در همان دوران، در سن بیست سالگی با سقراط ملاقات کرد و شاگرد او شد. بستگانش اصرار داشتند که او به حرفه خانوادگی خود یعنی سیاست بپردازد، اما وقتی محاکمه و مرگ استادش را به دست سیاستمداران مشاهده کرد، سیاست را رها کرد. او در محاکمه سقراط حاضر بود و اتفاقات آن را در آثار خود ثبت کرده است.پس از مرگ استاد، افلاطون آتن را ترک و به مناطق مختلفی نظیر مگارا و سیسیل سفر کرد که خطرات بزرگی هم برایش در بر داشت؛ تا جایی که اسیر شد و حتی در معرض مرگ قرار گرفت؛ اما سرانجام آزاد شد و به آتن باز گشت.
وی در بازگشت به آتن در سال 388 ق.م، « آکاد می» خود را با هدف ترویج و تشویق بی طرفانه علم، در این شهر بنا کرد. آکادمی افلاطون را به حق می توان نخستین دانشگاه اروپایی نامید، زیرا در آنجا مطالعات و تحقیقات محدود به فلسفه محض نبود، بلکه رشته های وسیعی از علوم دیگر مانند ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را نیز در بر می گرفت. جوانان از شهر های دور و نزدیک به آن جا می آمدند و علوم مختلف را فرا می گرفتند. یکی از همین جوانان، ارسطو بود که بعدها در زمره بزرگ ترین فلاسفه جهان قرار گرفت. افلاطون علاوه بر سرپرستی آکادمی و رهبری مطالعات، خود به تدریس نیز می پرداخت و شاگردانش از درس های او یادداشت بر می داشتند.
بسیاری از آثاری که از او باقی مانده، حاصل این درسهاست. شهرت و اعتبار افلاطون به عنوان یک فیلسوف بزرگ و آگاه، سبب شد تا حاکم سیراکوز از او دعوت کند تا برای تربیت جانشینش به آن جا برود. این سفر به علت حوادثی که پیش آمد، برای افلاطون جز رنج و دشواری در پی نداشت و او به آتن بازگشت. وی بعدها سفر دیگری هم به سیراکوز داشت که آن هم بی نتیجه بود. او از سال 360 ق.م که پایان سفر سومش بود، تا آخر عمر به فعالیت های علمی و فلسفی خود ادامه داد و در سال 348 ق.م درگذشت. افلاطون پایه گذار و در واقع طلایه دار بسیاری از مباحث عمیق فلسفی است. یکی از متفکران قرن بیستم می گوید: تمام تاریخ فلسفه تا به امروز، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. او در فلسفه که تا آن زمان حول حقیقت واقعی اشیاء می گشت افق های تازه ای گشود و برای اولین بار مباحث گسترده معرفت شناسی را مطرح کرد. او حکیمی الهی بود و حقیقت چیز ها را ورای ماده و محسوسات و جزئیات می جست و بر همین اساس بود که نظریه خاص خود موسوم به نظریه مثل را طرح نمود. تفکرات وی، مسیر فلسفه را تعیین کرد و شاگرد بزرگش ارسطو در بستر نظریات او بود که حرکت فلسفی اش را آغاز نمود. از افلاطون آثار بسیار بر جای مانده است که شامل همه موضوعات مهم فلسفه و علوم انسانی می شود؛ مانند فیزیک، سیاست، اخلاق، منطق، زیبایی شناسی و غیره… .
آثار افلاطون همه در شمار بهترین آثار فلسفی تاریخ هستند. از آن ها می توان به رساله های: تیمائوس، تئتتوس، مهمانی، فیدون و پارمنید س اشاره کرد. مهم ترین ومشهور ترین اثر او جمهوری نام دارد که جزو ده کتاب برتر تاریخ محسوب می شود. مسئله عمده ای که افلاطون با آن روبرو بود، این بود که آیا جهانی که انسان در پیرامون خود درک می کند، واقعیت دارد یا ندارد؟ اگر واقعیت دارد، چرا متغییر است و ثابت نیست؟ و اگر واقعیت ندارد، پس آنچه هست، چیست؟ او می دید که همه چیز در حال تغییر و تحول است و حقیقت، چیزی است که همواره ثابت است و اصولا ما به چیزی که مدام در حال دگرگونی باشد، واقعیت نمی گوییم. در واقع او در پی کشف رابطه میان دو امر در اشیا و موجودات بود:میان ثبات موجودات و میان دگرگونی موجودات و جهان. مانند فلاسفه پیش از سقراط، افلاطون عقیده داشت که تمام طبیعت در حال حرکت و تغییر است. تمام چیزها از ماده ساخته شده اند و در اثر زمان دچار فرسایش می شوند.اما چیزهایی هم هستند که جاودانه و تغییر ناپذیرند. آنها قالب ها یا صورت های موجوداتند.مثلا تمام انسان ها به وجود می آیند و می میرند، اما یک چیزی هست که همه انسان ها به طور مشترک دارند، چیزی که سبب می شود آنها را انسان بدانیم. آن چیز، الگو، قالب و یا همان صورت انسان است.
این صورتها، جاودانه و تغییر ناپذیرند و در واقع الگوهایی غیر مادی هستند که تمام چیزها از روی آنها ساخته شده است. تمام انسان ها صورت انسان و تمام فیل ها صورت، یعنی قالب و ساختار فیل را دارند. افلاطون به این نتیجه رسید که در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. وی این حقیقت را عالم مثال( عالم این صورت ها ) خواند.در این عالم، صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت وجود دارند. حقائق و واقعیات عالم که جاودان و دگرگونی ناپذیرند، تنها این صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم(یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقائق نیست. وجود حقیقی متعلق به مثال ها است و عالم طبیعت فقط نمود آنها است. تمام امور عالم چه مادی مانند حیوانات و جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و تمام فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند که نمونه کامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند. در نظر افلاطون، ما قادر نیستیم از چیزی که پیوسته در حال تغییر است، شناخت حقیقی پیدا کنیم.
جهان طبیعت پیوسته در حال تغییر است و شناخت حقیقی نمی تواند به آن تعلق بگیرد. در مورد عالم ظاهر، یعنی عالم محسوسات، فقط می توان با حدس و گمان حرف زد. بلکه شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی شناختی است که عقل به دست دهد و عقل نیز فقط با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سروکار دارد. بدین ترتیب در نظر افلاطون، حقیقت به دو بخش تقسیم می گردد:جهان محسوسات که شناخت ما از آن از راه کابرد حواس و بنابراین ناقص است. در این جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت در این جهان، هیچ چیز هستی و بود ندارد؛ بلکه این جهان، جهان نمودها و شدن هااست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد.
بخش دیگر، عالم مثال است که فقط با عقل می توان از آن شناخت کامل و حقیقی به دست آورد و این عالم را نمی توان با حواس ادراک نمود. به گفته وی و بر همین اساس، انسان نیز موجودی دوگانه است. مابد نی داریم که به جهان محسوسات پیوند خورده و متغیر است، ولی ما روح فنا ناپذیری نیز داریم که چون مادی نیست، می تواند به عالم مثال وارد شود. افلاطون معتقد بود روح پیش از آنکه در جسم حلول کند، در عالم مثال وجود داشته و مثل یعنی حقایق را درک کرده است. اما همین که به این دنیا آمد و در بدن انسان حلول کرد، همه مثالها را از یاد می برد.
با این حال، خاطره ای مبهم از آن ها را داراست، طوری که وقتی در جهان طبیعت با موجودات مختلف و شکل ها و صورتهای آنها روبرو می شود، به یاد عالم مثال و صورتهای آن می افتد و همین امر در روح، حسرت بازگشت به جهان اصلی را بر می انگیزد. بدین معنا علم و شناخت حقیقی انسان، چیزی جز یاد آوری نیست؛ یادآوری صورتهای جاودانه و حقائق اصلی عالم. افلاطون در عین حال می گوید که انسانها نمی خواهند روح خود را آزاد کنند تا به عالم مثال باز گردد. اکثر مردم به محسوسات یعنی سایه های حقایق چسبیده اند و به دنبال خود حقایق نیستند.وی این وضعیت را در مثال و داستان مشهور خویش، معروف به تمثیل غار نشان داده است. فلسفه افلاطون یک فلسفه منجم است که در اخلاق و هنر و سیاست و دیگر حیطه های فلسفه به طور گسترده ای وارد می شود.آراء او در زمینه های مختلف فلسفی، تاثیرات شگرفی بر فلسفه و فرهنگ بشری تا به امروز گذاشته است.
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
گفتم : اگر وقت داشته باشید .
خدا لبخند زد
وقت من ابدی است .
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
خدا پاسخ داد ...
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
این که با نگرانی نسب به آینده فکر میکنند .
زمان حال فراموش شان می شود .
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .
این که که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
بعد پرسیدم ...
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آدم ها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟
خدا دوباره با لخند پاسخ داد .
یاد بگیرن که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
اما می توان محبوب دیگران شد .
یاد بگیرن که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .
یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .
یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .
و یاد بگیرن که من اینجا هستم .
همیشه ...
عزتالله انتظامی | |
---|---|
![]() عزتالله انتظامی در موزه سینما | |
تولد | ۳۱ خرداد ۱۳۰۳ تهران |
سالهای فعالیت | ۱۳۲۸ - حال |
فرزندان | مجید انتظامی |
صفحه در دادگان فیلمها | |
صفحه در وبگاه سوره |
عزتالله انتظامی متولد ۱۳۰۳ تهران بازیگر پر سابقهٔ تئاتر و سینمای ایران است.داریوش مهرجویی کارگردان گاو (۱۳۴۸) استعداد انتظامی را کشف کرد و پروراند. بازی های او در دیگر آثار مهرجویی همچون آقای هالو، دایره مینا، پستچی، اجاره نشین ها، هامون ،بانو باعث بروز توانایی های بسیار او شد. انتظامی علاوه بر نقش آفرینی در آثار مهرجویی، در فیلمهای کارگردانان دیگری چون علی حاتمی و محسن مخملباف نیز بازی کرد.
مسعود کیمیایی از حضور انتظامی در آخرین اثرش «حکم» به عنوان افتخاری بزرگ یاد کرد.
برگرفته از
پرواز با خورشید
بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز از اشعار فریدون مشیری |