-
آی از دست بهار دلگیرم...
یکشنبه 2 فروردینماه سال 1394 09:02
آی از دست ِبهــار دلگیـرم تقـدیر ِآمـدنت بسـته ی اوست هی سـال پشـت سـال میرود بهـار دیدنت هنوز آرزوست... نیلوفر ثانی
-
آخرین روزهای اسفند
چهارشنبه 20 اسفندماه سال 1393 16:53
آخرین روزهای اسفند است از سر شاخ این برهنه چنار مرغکی با ترنمی بیدار می زند نغمه ، نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه های بهار ؟ " محمدرضا شفیعی کدکنی "
-
من میدانم اندوه چیست
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 17:47
من میدانم اندوه چیست .. زیرا که رفتنِ تو را به چشم دیده ام ...! لاله صبوری
-
تمام خاطره های بی تو ..
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 17:41
به تمام خاطرههایِ بی تو باید گفت: به سلامت ، خدا نگهدار...!!! . . یاشار تهرانی
-
روزهای آخر اسفند ...
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 17:36
در روزهای آخر اسفند کوچ بنفشههای مهاجر، زیباست. در نیمروز روشن اسفند، وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد، در اطلس شمیم بهاران، با خاک و ریشه - میهن سیّارشان – از جعبههای کوچک و چوبی در گوشهی خیابان میآورند: جوی هزار زمزمه در من، میجوشد: ای کاش... ای کاش، آدمی وطنش را مثل بنفشهها (در جعبههای خاک) یک روز...
-
می دانی ، فلانی جان !
سهشنبه 5 اسفندماه سال 1393 16:42
می دانی ، فلانی جان ! زندگی شاید همین باشد یک فریبِ ساده ی کوچک آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست من که باور کرده ام ، باید همین باشد ... «اخوان ثالث»
-
نا مسلمان اینقدر با موی خود بازی نکن
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1393 10:15
با شما تنها نشستن در کناری خوب نیست یا چنین آسان به من دل میسپاری ! خوب نیست نا مسلمان اینقدر با موی خود بازی نکن دکترم گفته برایم بی قراری خوب نیست طبق باورهای دینی با شما بودن بد است ! این تعامل های نا مشروع ٰ آری خوب نیست گریه هم گاهی برای چشم هایت لازم است مثل ابری منقلب باشی ٰ نباری ! خوب نیست دل شکستن در کنار...
-
چرا تو را هم ندارم ..
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1393 10:43
من که جز تو ، کسی را ندارم .. ولی چرا تو را هم ندارم .. عباس معروفی
-
بهانه گیر شده ای..
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1393 10:38
بهانه گیر شده ای، حتما کسی بهتر از من تو را سُروده است... کامران رسول زاده
-
اگرچه صبـر دیگر عزیز نیـست...
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1393 10:36
ایسـتاده ام مـگر شـاید اعتـماد نبض ِعشـق را دوباره برگردانـد اگرچه صبـر دیگر عزیز نیـست... نیلوفر ثانی
-
غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1393 10:28
غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود منکه پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود . همدمی ما بین آدمها اگر مییافتم آه من در سینهام یک عمر زندانی نبود . دوستان رو به رو و دشمنان پشت سر هرچه بود آیین این مردم مسلمانی نبود . خار چشم این و آن گردیدن از گردنکشیست دسترنج کاجها غیر از پشیمانی نبود . چشم کافرکیش را با وحدت ابرو چه...
-
چه فرقی می کند اصلا؟
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1393 18:13
چهارده فوریه باشد یا بیست و نه بهمن، ولنتاین یا سپندارمزگان، زمستان باشد یا تابستان، چه فرقی می کند اصلا؟ برای ابراز علاقه، بهانه لازم نیست... هر روز، هر لحظه؛ بی بهانه دوستت دارم... بی هیچ حرفی حتی، چشمانم مرا لو می دهد... خواستم بگویم خوشحالم ، از بودنت... همین بودنت برای شاد بودنم کافی ست، خرس عروسکی بخری یا قلب...
-
از این شکسته دل چرا، کسی خبر نمیکند؟
جمعه 24 بهمنماه سال 1393 23:26
از این شکسته دل چرا، کسی خبر نمیکند؟ شب سیاه بیکسی، چرا سحر نمیکند؟ نه عاشق مسافری، نه ماندهره مهاجری! به شهر خستهی دلم، چرا سفر نمیکند چو زورق شکستهای، به موج غم نشستهای دگر ز ما شکستگان، کسی خبر نمیکند!! به روی دیدگان من، خدای من که بسته در؟ مگر به دیدگان تر، کسی نظر نمیکند؟ به شهر صبر و خستگی، سرای...
-
اگراز یاد تو یادی نکنم......میشکنم
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 21:00
من در این خلوت خاموش سکوت اگراز یاد تو یادی نکنم......میشکنم سهراب سپهری
-
تو باشی ...
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 16:24
تو باشی، باران باشد، یک کوچهی بیانتها باشد به دنیا میگویم: خداحافظ... "یغما گلرویی"
-
دیوانه ..
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 16:20
دیوانه دلت که گیر باشد، مثل من تمام خیابانهای شهر را پیاده راه میروی.. "امیر وجود"
-
هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1393 21:58
مثل گیسویی که باد ، آن را پریشان می کند هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست، باش! موج را برخورد صخره کی پشیمان می کند؟! مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت کِش است هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می کند اشک می فهمد...
-
قول می دهم تا بهار بمیرم...
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1393 21:53
قول می دهم تا بهار بمیرم ---------------- دوستم داشته باش تنها تا بهار تنها تا آخر این برف سنگین تنها تا زیر کرسی سرد مادر بزرگ .................... من گرمی دستان تو را کم دارم ودلم می لرزد از سرمای شبهایی که تو نیستی در واژه های شعرسردم من دلم برای برگهای پار که زیر لگد ها ی بازیگوش به فراموشی زمستان رفتند تنگ می شود...
-
غم که می آید در و دیوار، شاعر می شود
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1393 17:20
غم که می آید در و دیوار، شاعر می شود در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی خط کش و نقاله و پرگار، شاعر می شود تا چه حد این حرفها را می توانی حس کنی؟ حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می شود تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم از تو تا دورم دلم انگار شاعر می شود باز می پرسی: چه طور این گونه شاعر شد...
-
شده هرگز دلت مال کسی باشد که دیگر نیست ؟
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1393 17:19
شده هرگز دلت مال کسی باشد که دیگر نیست ؟ نگاهت سخت دنبال کسی باشد که دیگر نیست ؟ برایت اتفاق افتاده در یک کافهی ابری ته فنجان تو فال کسی باشد که دیگر نیست ؟ خوش و بش کردهای با سایهی دیوار وقتی که دلت جویای احوال کسی باشد که دیگر نیست ؟ چه خواهی کرد اگر هر بار گوشی را که برداری نصیبت بوق اشغال کسی باشد که دیگر نیست...
-
نامهربانِ من !
سهشنبه 21 بهمنماه سال 1393 08:21
با اینکه رفتهای... تو ، هنوز یک دنیا شعری ، نامهربانِ من ...!!! . . . . . . یاشار تهرانی
-
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
جمعه 17 بهمنماه سال 1393 18:03
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم برآی...
-
ساده می گذری..
پنجشنبه 9 بهمنماه سال 1393 11:20
ساده می گذری از منی که به پیچیده ترین شکل ممکن گرفتار تو ام... ! ؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 بهمنماه سال 1393 21:08
آن لحظه که بی تو سر آید ، مرا مباد ... " فریدون مشیری "
-
اگر تو نبودی ، عشق هم نبود..
چهارشنبه 8 بهمنماه سال 1393 21:06
اگر تو نبودی ، عشق هم نبود همین طور اصراری برای زندگی اگر تو نبودی ، زمین یک زیر سیگاری گلی بود جایی برای خاموش کردن بی حوصله گی ها . اگر تو نبودی ، من کاملا بیکار بودم هیچ کاری در این دنیا ندارم جز دوست داشتن تو . " رسول یونان "
-
خود نتوانستیم با هم مهربان باشیم
چهارشنبه 8 بهمنماه سال 1393 21:03
افسوس که ما می خواستیم زمین را آماده ی مهربانی کنیم خود نتوانستیم با هم مهربان باشیم اما شما که پس از ما می آیید اگر بدانجا رسیدید که انسان ، یاور انسان باشد ... از ما به بزرگواری یاد کنید . " برتولت برشت "
-
افسوس
دوشنبه 6 بهمنماه سال 1393 15:30
افسوس ؛ که از " تو و من " در این دیار هرگز " ما " زاده نخواهد شد ! سعید آزاد
-
هر نسیمی که نصیب ، از گل و باران ببرد
دوشنبه 6 بهمنماه سال 1393 15:26
هر نسیمی که نصیب ، از گل و باران ببرد می تواند خبر از مصر ، به کنعان ببرد آه از عشق ، که یک مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده ، به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از ، دختر یک خان ببرد ماهرویی ، دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد ، زیره به کرمان ببرد دودلم ، اینکه بیاید من معمولی را سر...
-
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
جمعه 3 بهمنماه سال 1393 20:53
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست سربسته ماند بغض گره خورده در دلم آن گریه های عقده گشا در گلو شکست ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد ای وای ، های های عزا در گلو شکست آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود خوابم پرید و خاطره ها در گلو...
-
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
دوشنبه 29 دیماه سال 1393 21:26
قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم فکر این را که تو باشی و نباشی نکنم فکر این را که تو هر روز بیایی سر ظهر روی گلدان دلم آب بپاشی نکنم! حوض این خاطره را گرچه پر از گِل شده است قول دادم به خودم بعد تو کاشی نکنم! من پر از زخم جگرسوزم و باید بروم که تو را اینهمه درگیر حواشی نکنم □ امشب افسوس نشد بر سر قولم باشم نشد از فاصله...