از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

مادران - شعر مشیری

مادران 

 

 

نیمه شب،

 از نالة مرغی که در ژرفای ظلمت

                                       بال و پر می‌زد

                                                     زجا جستم

نالة آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد

لحظه‌ای در بهت بنشستم

نالة آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد

 

ماه غمگین

ابر سنگین

خانه در غربت

نالة آن مرغ  زخمی همچنان از دور می‌آمد

لحظه‌هایی شهر سرشار از صدای نالة مرغان زخمی شد

اوج این موسیقی غمناک، در افلاک می‌پیچید!

 

مانده بوده سخت در حیرت که آیا هیچ‌کاری می‌توانستم؟

 

آسمان، هستی، خدا، شب، برگ‌ها چیزی

                                                 نمی‌گفتند

آه در هر خانه این شهر،

مادران با گریه می‌خفتند،

دانستم!

نظرات 2 + ارسال نظر
gomnam دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.bia2shook.blogfa.com

با سلام
جای قلم توانای شما در تالار گفتگو و سایت ما خالیه
اگه افتخار دهید ومدیر یکی از قسمت های سایت ما شوید ممنون می شوم
مطمئن باشید مدیر می شوید نه کاربر..
حالا روش ثبت نام:
ابتدا به وبلاگ www.bia2shook.blogfa.com بروید ودر بالای صفحه در قسمت ثبت نام کلیک کنید وبعد سایت اصلی ما بالا می آید وشما در قسمت ثبت نام اسم خود وتالار خود را انتخاب می کنید و کار خود را به عنوان مدیر ادامه می دهید. متشکرم
2.راه دوم به سایت www.bia2shook.irbb.irمراجعه کنید وکار های بالا را از آنجا ادامه دهید
3. اگر علاقه به همکاری ندارید وطالب تبادل لینک هستید به ما خبر دهید(www.bia2shook.blogfa.com) اول ما شمارو با نام خودتون لینک می کنیم وبعد شما مارا با نام بیا تو شک لینک کنید
ولی من منتظر مدیریت لایقی مثل شما هستم. به امید همکاری...

بهنام(بیکار بودمامدم وبلاگ زدم) سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ http://baran3.blogsky.com

خوشحالم که با وبلاگ با محتوای شما آشنا شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد