از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

داستان یک میلیارد دلاری که دو سال پیش گم شد

داستان یک میلیارد دلاری که دو سال پیش گم شد

عبدالرضا رحمانی فضلی رئیس دیوان محاسبات گزارش داده علاوه بر گم شدن یک میلیارد دلار در سال ۱۳۸۵، دولت در این سال دو هزار مورد انحراف از قوانین بودجه نیز داشته است.

آقای رحمانی فضلی به خبرگزاری مهر گفته است: طرح موضوعاتی دال بر استفاده سیاسی از داده های فنی و حرفه ای دیوان محاسبات از طرف گروه ها و افراد مختلف جفا به دیوان و فعالیت های آن است.

ادامه مطلب ...

راهنمای پرداخت اینترنتی بانکها

پرداخت اینترنتی چیست؟پرداخت اینترنتی به پرداختن پول از طریق اینترنت، در قبال دریافت کالا یا خدمات اطلاق می شود به طوری که این پرداخت بدون نیاز به حضور فیزیکی در بانک یا فروشگاه و از طریق اینترنت انجام شود. در واقع خریدار با استفاده از کارت بانکی خود می تواند از اینترنت خرید کند و پول آن را همان موقع پرداخت نماید.


ادامه مطلب ...

گلدکوئیست ،رویای پولدار شدن

گلدکوئیست ،رویای پولدار شدن


گلد کوئیست یا معادل فارسی آن که همان جستجو کردن طلا نام دارد شرکتی است که برای اولین بار در سال 1998 در یلیپین به وجود آمد.هرچند این شرکت درانگلستان به ثبت رسید اما کمی بعدبه هنگ کنگ نقل مکان کرد و اینک دفتر مرکزی آن در در برج مرکزی پلانزا قرار دارد ..گلدکوئیست با توجه به شهرتی که در ایران دارد.در رسته های مختلف اقدام به فعالیت میکند.منجمله تورهای مسافرتی ،دوره های آموزشی،و از همه مهمتر سکه و محصولات طلایی.
شرکت های هرمی خصوصا گلدکوئیست حدود دو سال و اندی است که وارد ایران شده.و به گمراه کردن بخشی از مردم خصوصا قشر جوان کرده است.و حتی باعث شده که تعداد بسیار زیادی از جوانان از کار و درس خود دست کشیده و به سوی این گونه شرکتها روی آورند.نمونه بارز آن در در بسیاری از دانشگاهای تهران و شهرستانها می توان یافت که متاسفانه آمار آنها  علیرقم اینکه این گونه شرکت ها از طرف دولت  غیر قانونی  معرفی شده اند در حال افزایشند.و روز به روز شاهد انصراف بسیاری از دانشجویان از دانشگاهها هستیم .جدای از نفوذ این گونه شرکتها در دانشگاهها و بین دانشجویان  شاهد نفوذ افراد گلدکوئیستی در روستا ها هستیم که با سخنان فریبنده و جالب مردم ساده روستایی را گول زده و پولی دریافت کرده وبه قول خودشان زیر مجمو عه خود را تکمیل کرده،و آن روستایی به این امید است که با پرداخت این مبلغ می تواند به مال و منالی  برسد.زهی خیال باطل ،! نمی داند در باتلاقی خود را گرفتار کرده که به قول معروف  نه راه پس دارد و نه راه پیش .
خصلت های اجتماعی ،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی گلدکوئیست
گلدکوئیست یک طبقه جامعوی بی هویت را ایجاد می کند.در روند اقتصادی منتج از جهت گیری کلان نگر.در این کمپانی ،چوپانها مستخدمین رستورانها  می توانند در مدت کوتاهی به بورژواهای گردن کلفتی مبدل شوند.که با ولع هر چه تمامتر همه چیز را می بلعند.و جامعه را به سوی تنازع بقا سوق می دهند.اگر یک روشنفکر یا یک نویسنده خود دید که در چنین پروسه خفت باری  (گدایی و التماس به دیگران برای خرید یک سکه در کنار تحمیق کردن فرد)شرکت کند،باید از فردا فرودستان و لمپن هایی را نظاره کند.که با اتومبیل آخرین مدل ویراژ میدهند.و خود کنار خیابان منتظرتاکسی له له بزند.اگر چنین جامعه ای تکوین بپذیرد باید به صراحت گفت که به یک باغ وحش انسانی بیشتر است یا یک جامعه انسانی.
از لحاظ فرهنگی بسط چنین نگرش اقتصادی بی شک عدم هر فرهنگی را فرا خواهد خواند.فرهنگ در این صورت حتی بدل به فرهنگ مادی نمی شود .بلکه بی فرهنگی و بی هنجاری و در یک کلام یک جامعه آنومیک نمود تام می یابد.
معرکه گلدکوئیست آخرین حربه ای است که کمپرادوریسم و بورژوازی سنتی ایران رو کرده است.کمپرادرویسم به فراست دریافته است که تقلای اقتصادی در کنج دکا نهان مور و محقر به سر آمده و در عصر فن آوری و تکنولوژی باید ردای کهنه تاجر مسلکی را به دور افکند.و کت و شلوار شد.اما در پس این ظاهر فریبنده هنوز روند ارتجاعی دلال مسلکی به وضوح عیان است.
از لحاظ سیاسی نیز خطرات گسترش دلال بازی گلدکوئیست به وضوح قابل رویت است.اگر در اروپا کاپیتالیسم و بورژوازی باعث بسط طبقه متوسط شد.و به تبع آن روند های سیاسی دموکراتیک نشو و نما یافت و اگر در اروپا بورژوازی پیام آور آزادی سیاسی و حاکمیت دموکراتیک و مردم سالار شد.گسترش این معرکه اقتصادی نه تنها به نمود یافتن طبقه متوسط در جامعه ایران نمی انجامد.بلکه نوکیسگان و پرولتر های بورژوا زده ای را به وجود خواهد آورد .که اولین قاتلان دموکراسی و آزادی سیاسی خواهند بود.اگر در اروپا بورژواها پیام آور آزادی شدندوبورزوازی منحط دست پرورده گلدکوئیست طلایه دار توتالیتاریسم و استبداد سیاسی و جامعوی خواهد شد.بورژوا های دست پرورده گلدکوئیست هیچ گاه مبارزان را آزادی و طلب کنندگان دموکراسی نبوده اند.بلکه قبل از بورژوا شدن غایت تلاش ذهنی آنان ترسیم جامعه ای بوده که بتوان در آن هر کاری که دلشان خواست بکند.
و در مجموع می توان گفت که برخی از مهمترین پیامدهای گلدکوئیست برای مردم و کشور عبارتند از
1-خروج ارز از کشور.
در این سرمایه گذاری پول و سرمایه مردم از چرخه اقتصاد کشور خارج و به حساب شرکتهای خارجی واریز می شود.و هیچ کالای با ارزش اقتصادی ملی وارد کشور نمی شود.
2- حرام بودن این گونه فعالیتها
این شرکتها در اوایل فعالیتشان در ایران به سراغ چند تن از مراجع محترم تقلید رفته و با توضیحات ناقص درمورد نحوه کارشان فتوا گرفته اند.در حال حاضر بیشتر مراجع محترم تقلید بازاریابی شبکه ای را حرام می دانند.
3-اشاعه فحشا و بی بند وباری
چون در این روش کار ،اعضا می بایستی با جذب افراد به شبکه وقت زیادی را صرف کنند. و با دیگر اعضا در ارتباط باشند.و همچنین در جلسات توجیهی به صورت مختلط شرکت می کنند.این ارتباطها باعث بروز مشکلات اخلاقی  فراوانی برای اعضا این شبکه ها شده است.به طوری که در چند ماه گذشته صدها شکایت از سوی خانواده این افراد در دادگاه مطرح شد.
4-تشویق به تنبلی و رهایی از کار
این نوع تجارت ها افراد را از فعالیتهای پژوهشی ،تولیدی و سایر فعالیتهای صحیص اقتصادی باز داشته و جوانان جامعه را به جای درس و تحصیل به فعالیتهای کاذب و کسب درآمدهای نامشروع و بدون زحمت سوق میدهد.و این کارها جوانا را با مشکلات فراوانی روبرو خواهد کرد
5-هر عضو باید سر دیگران کلاه بگذارد
در جزوات و سی دی های آموزشی این شبکه ها به وضوح دیده می شودکه به اعضای خود آموزش می دهند که اول به سراغ افرادی بروید.که با شما رابطه داشته باشند.ما نند خانواده دوستان و آشنایان،دوم به آنان بگویید ورود شما به شبکه هیچ سود و زیانی برای ما ندارد و فقط به خاطر پیشرفت و پولدار شدن خودت است. این در حالی است که طبق قوانین این شبکه ها هر کس برای بالا رفتن درهرم باید دیگران را گول بزندو پا بر سر آنها بگذارد تا پس از چندی به سود خود برسد.
6-اعضای این شبکه ها در باتلاق زنجیر ه ای
افرادی که عضو این شبکه ها می شوند.در باتلاقی فرو می روند.که از دو طرف درآن گیر می کنند.که رهایی از آن بسیار مشکل است.از یک طرف پولشان را از دست داده و از طرف دیگر سر دیگران کلاه گذاشته اند.
7-سرنوشت نامعلوم این تجارتها
با کمی فکر و دیدی فراتر از رسیدن به سود شخصی در می یابیم که شاید در ابتدای امر اعطای اولیه به سود های کلانی دست پیدا کنند.ولی زیر گروه ها چه کار باید بکنند.آیا کسی می تواند بگوید عاقبت این تجارتها به کجا ختم می شود.یعنی روزی نخواهد آمد که دیگر فردی برای عضو شدن باقی نماند؟
8-یک کلاه برداری به دقت حساب شده
بامطالعه جزوات آموزشی و تماشای سی دی توجیهی نمایندگان این شرکتها در می یابیم تمامی حرکات و رفتار ها و همچنین نحوه برخورد مبلغین این شرکتها برای جذب افراد جدی به دقت روانشناسی شده است.به وطوری که حتی کلمات و جملات به افراد پرزنت کننده آموزش داده می شود.تا بتوانند حقایق امر را از دید فرد پرزنت شونده دور کرده و فقر او را از لحاظ روانی به سمت مشکلات فراوان مالی  کنونی و همچنین زندگی رویایی آینده سوق دهند.
پس دولتمردان باید اندیشه ای کنند. و با فرهنگ سازی جامعه بستر جامعه را از این گونه دلقک بازی های اقتصادی زدوده و با ایجاد اشتغال و رفع فساد ،تبعیض در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور ،جلوی گسترش شوم و نهادینه شدن این ارتجاع مهلک را بگیرند.و دراین میان رسانه های گروهی خصوصا رسانه صدا و سیما  نقش اصلی را فرهنگ سازی ،و آشنا کردن مردم با این گونه شبکه ها و شناساندن عواقب آن به مردم  را ایفا میکند.با امید به اینکه جلوی این گونه دلقک بازی های اقتصادی با گسترش فرهنگ گرفته شود.نه با بگیرو ببند و زندان کردن و ... چون این گونه تنبیهات انجام شده اما جواب خود را خوب پس نداده است.
برگرفته از www.fasleno.com

جنبه های روانی و عاطفی در تجارت عمو کوئیست

اینجا یک سری از واقعیت ها است که بعد ورود و مدتی فعالیت در گلدکوئست به وجود می آید . و عوض شدن نگاه شما به دوستی ها و تبدیل به دوستی از روی پول و سود مادی و از دست دادن خیلی چیزها  .جنبه های روانی و عاطفی این کار

در اینجا یک سری از واقعیت ها است که بعد ورود و مدتی فعالیت در گلدکوئست به وجود می آید . و عوض شدن نگاه شما به دوستی ها و تبدیل به دوستی از روی پول و سود مادی و از دست دادن خیلی چیزها  .

«علی» می گوید: «زندگی ما کم و کسری نداشت. کارمند بانک هستم و در حد رفاه و آسایش خانواده، زندگی را تأمین کرده ام. برای همسر و پسرم خانه، ماشین و دیگر اسباب و لوازم را فراهم کرده بودم و بیش از 9 سال در کنار هم زندگی خوبی را سپری کرده بودیم. همه چیز خوب بود تا این که «گلدکوئیست» قدم به خانه مان گذاشت. من به دلیل اعتقادات مذهبی مخالف صددرصد کسب درآمد از این راه بودم ولی مثل همیشه همسرم را در انتخاب راه به شرط قاطی نکردن درآمدش با حقوق من آزاد گذاشتم. راهنمای «مریم» در شبکه هرروز او را با وعده و وعیدهای دلفریب بیش از پیش برای به عضویت درآوردن افراد بیشتر و فعالیت مستمرتر و بیشتر تشویق می کرد. طوفان جاه طلبی و زیاده خواهی روح همسرم را برآشفته بود و بالاخره به همه چیز پشت پا زد.»
او با اشاره به این که بارها و بارها با زبان خوش و از سر دلسوزی با همسرش حرف زده و خواستار تجدیدنظر در رفتارش شده بود، می افزاید: «زنی که در کنار من زندگی می کرد دیگر آن همسر سابق نبود که با مهربانی و عطوفت مادری و همسری می کرد. او به دلیل مطالعات هدفمندی که برای حضور و موفقیت در شبکه «گلدکوئیست» و زیرنظر راهنمایش انجام می داد به شدت دچار منیت و خودبزرگ بینی شده بودو خود را محور زندگی می دید. از صبح تا نیمه های شب در جلسات عضوگیری، توجیهی و آموزشی شرکت می کرد و اندیشه ای جز کسب پول بیشتر درسر نداشت. وقتی اعتراض می کردم، می گفت که اینها حقوق اوست و می خواهد با استفاده از آزادی و حقوقش در راه موفقیت که همان کسب پول بیشتر است تلاش کند تا به قدرت برسد. گاهی فکر می کردم ذهن او را شستشو داده اند و بحث کردن هیچ فایده ای ندارد.
دراین میان پسرمان که در کلاس اول ابتدایی درس می خواند و به توجه و رسیدگی ویژه مادر نیاز داشت به حال خود رها شده بود. «مریم» یا در خانه نبود یا این که اگر گاهی در خانه پیدایش می شد با گروهی از اعضای شبکه جلسه های مختلف داشت.»
مرد بزرگوارتر از آن است که همسرش را به عمل غیراخلاقی متهم کند اما می گوید: «ماه های آخر با یکی از همکاران مرد به سفر می رفت و بالاخره هم به راحتی پذیرفت تا برای رسیدن به آرزوهایش 9سال زندگی مشترک و از همه مهم تر آینده فرزندش را ندیده بگیرد.»
او چند لحظه ای سکوت می کند و بعد ادامه می دهد: «می دانم که روزی از کرده خود پشیمان می شود و این دقیقاً همان روزی است که به رویاهایش رسیده است و حجم انباشته هایی از پول را در اختیار دارد. در آن روز به خود می آید و می بیند که جز پول، چیز دیگر ندارد. افسوس آن موقع دیگر خیلی دیر است.»

منبع روزنامه کیهان مورخ 21/3/84
 

وقتی که شما وارد این کار می شوید به شما می گویند که باید شما لیستی از دوستان , آشنایان و نزدیکان خود تهیه کنید .    در درجه اول کسانی که به شما اعتماد دارند قرار دهید و با این کار شما با  استفاده از اعتماد آنها نسبت به خود می توانید شروع به کار کنید و شما می گویید من به این کار اعتماد کرده ام و وارد آن شده ام و تو هم اگر به من اعتماد داری وارد این کار شو - یکی از حربه های جذب مشتری - و در این موقع عده ای به طمع پول  وارد این کار می شوند و عده ای چون این کار از لحاظ شرعی , قانونی و عرفی اشکال دارد وارد این کار نمی شوند و به خاطر اعتقاداتشان (امر به معروف و نهی از منکر) سعی در جلوگیری از گسترش کار خواهند کرد .   در این حالت دودستگی هایی در خانواده به وجود خواهد آمد و در نهایت منجر به دشمنی ها می شود .    این یکی از بدترین ضرر های این کار به ارکان خانواده و جامعه می زند .

در مرحله بعد شما به سراغ دوستان دور خود می روید و  شما به دوستان دوران مدرسه و دانشگاه تلفن زده و این کار را مطرح کنید و طی چند روز آینده مرتبا با هم در تماس باشید و او را هر چه بیشتر به این کار ترغیب کنید و به سمت خود بکشانید بعضی قبول می کنند و بعضی به علت مسائل خانوادگی و مادی وارد نمی شوند و جواب قطعی به شما می دهند که نمی توانند وارد این کار شوند و در ابن موقع است که - طبق عرفی که در کار(به تعریفی برنامه ریزی) وجود باید - شما این نفر را رها کرده و به سراغ نفر بعدی بروید .  حالا به نظر آن دوستتان که یک مدت رابطه ای صمیمی و خوبی با او برقرار کرداید و بعد از شنیدن جواب نــه  او را ترک می کنید  چه احساسی به او دست خواهد ؟ آیا فکر نمی کند که دیگر شما آن دوست دوران قدیم خود نیستید و فقط به خاطر پول به او رجوع کرده اید ؟ آیا دیگر به صورت قبل به شما نگاه خواهد کرد ؟  آیا وقتی دیگر که  به سمت او بروید شما را خواهد شناخت ؟ و صد ها آیا دیگر ...

بعضی می گویند من وقتی وارد این کار شوم به این صورت رفتار نخواهم کرد .  این سیر در طی یک روز  و دو روز رخ نخواهد داد بلکه مدتی به طول خواهد انجامید که شما به این رفتار عادت کنید و وقتی به کاری عادت کنید دیگر ترک آن بسیار سخت خواهد بود .

در گلدکوتست به شما می گویند در عوض از دست دادن دوستان قدیمی شما دوستان زیاد دیگری خواهید یافت .  آیا  فکر می کنید دوستی چند روزه و چند هفته ای که به خاطر کار به وجود می آید  می تواند جای اشخاص دوران بچگی و دوستی های چندین و چند ساله را بگیرد ؟ آیا شما یک روز از این که آن شخص را از دست دادید که بیشتر خاطرات کودکی شما را تشکیل می دهد پشیمان و نادم نخواهید بود ؟  (به عنوان مثال : به یک دختر یا پسر جوان می گویند ازدواج کند و او تمایلی به این کار نشان نمی دهد و می گوید آدم مجرد راحت است و دیگر نباید کولبار سختی ها تحمل کند و او همیشه از این عمل فراری است و وقتی که سن او بالا برود و پیر می شود  خود را تنها و بدون همدم و یار می بیند و در آن موقع است که از این کار خود پشیمان خواهد شد.)  و کسی هم که وارد این کارشده  موقعی متوجه اشتباه خود خواهد شد  که دیگر بشیمانی دیر است .

در این کار شما باید به اعتقاد قلبی برسید که این کار خوبی است و هر چیزی را که در سر راه آن است کنار بزنید تا به موفقیت برسید .  به عنوان مثال کسی را فرض کنید که به شرع و مذهب اعتقاد دارد و به دلایلی گول این کار را می خورد و وارد این کار می شود و بعدها به او میگویند که از لحاظ شرعی حرام است . بعد از شنیدن این خبر چه کار خواهد کرد ؟ اگز بخواهد به آرزوهایش (آرزوهای مادی) برسد باید شرع و مذهب را زیر پا گذاشته و بنا به ناچار از آنها هم بدگویی کند و تمام اعتقادات خود را به دور بریزد تا بتواند در کار موفق شود .     حال حساب کنید که این بلا را سر دوستی که مخالف گلدکوئست است بیاورید.

قسمتی از مطالبی که در اینجا نوشته ام از تجربیات خودم  ( اختلاف  با دوستی که  بر سر همین گلدکوئست و منجر به جدائی  ما  شد ) و مقداری هم از واقعیت های پیرامون خود و محیط جامعه است .