از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

نیایش فرانچسکوی قدیس

نیایش فرانچسکوی قدیس 

  

خدای من، ملال های زندگی ام را برای تو باز گفته ام
تو شمار اشک های فرو ریخته مرا می دانی
من در معرض بی مهری ام و در گزند کنایات
من صبح و شام به درگاه تو شکوه سر داده ام ‏
تا استغاثه ام به تو واصل شود
به دعاهایم گوش سپار


تسلی دهنده ای را می جویم و آن را نمی یابم
ی درنگ به یاری ام شتاب
پروردگارا، ای خداوند ناجی من
به درگاه خدایی که مرا از آسمان مدد رساند و رهایی ام بخشد
ای جاه و جلال من ‏
و ای نوای چنگ و چغانه ام
عشق تو به گستره عالمی ماند
مرا از کین خصم وارهان
مرا هیچ مامنی نمانده است
و هیچ یاریگری
بیگانه ای شده ام از برای برادرانم‏
و ناشناسی از برای فرزندان مادرم
آنان به تمسخر من، گرد آمده اند ‏
تازیانه شان بر من فرود آمده است و من اما چشم فروبسته ام
کسانی که بی دلیل از من تنفر دارند
به یاری ام شتاب ‏
پروردگارا! ای خداوند ناجی من
پروردگارا! مرا اسبابی ساز برای صلح خودت‏
تا هر کجا که نفرت است، عشق
و هر کجا که ناسزاست، عفو
و هر کجا که نفاق است، وحدت
و هر کجا که باطل است، حق
و هر کجا که یاس است، امید
و هر کجا که ظلمت است، نور
و هر کجا که اندوه است، سرور آورم.‏
پروردگارا! چنان کن که هرگز تسلی نیابم جز در تسلی دادن
و فهم نشوم جز در ادراک کردن
و محبوب واقع نشوم جز در دوست داشتن
که در دهش است که دستگیر شوند
و در نسیان است که می یابند
و در عفو است که بخشیده می شوند
و در مردن است که حیات جاودان یابند.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://shirinsuz.blogfa.com

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد