از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

استاد شهریار

محمدحسین شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ - ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی دارد. از شعرهای معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدربابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد. روز وفات این شاعر در ایران روز ملی شعر نام‌گذاری شده‌است.[۱]

 زندگی

شهریار به سال ۱۲۸۵ در تبریز متولد شد.دوران طفولیت خود را در روستای مادری قایش قورشاق و روستای پدری خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. و به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. بعدها دانشگاه تبریز وی را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدرباباً در شوروی به ۹۰ درصد زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده‌است.

در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی هستند.


شهریار پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ایران، شعرهایی در مدح رژیم جمهوری اسلامی و روحانیون تندرو نظیر روح الله خمینی و سید علی خامنه‌ای و نیز علی اکبر هاشمی رفسنجانی و بسیجیان وابسته به رژیم (انتشار پس از مرگ شهریار) سرود.

شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری و اعتیاد به مواد مخدر در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.

عشق و شعر

فته می‌شود، شهریار سال آخر رشته پزشکی بود که عاشق دختری شد.[نیازمند منبع] پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این که فقط یک سال به پایان دوره ۷ ساله رشته پزشکی مانده بود ترک تحصیل کرد. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و همراه شوهرش به عیادت محمد در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار در بیمارستان شعری را که دو بیت آن در زیر آمده‌است، در بستر می‌سراید. این شعر بعد‌ها با صدای غلامحسین بنان به صورت آواز خوانده شد.

  • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
  • بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا...
  • نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
  • دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود به صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های زیادی را می‌سراید. وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمه ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی، جز آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه حیدربابایه سلام، سروده شده به سال ۱۳۳۳، از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود.

 شعرها و کتاب‌ها

  • حیدر بابایه سلام، شعر ترکی
  • کلیات محمد حسین شهریار، مجموعه اشعار به زبان فارسی

درباره شهریار

 منابع

  1. http://server30.irna.com/01/news/view/line-10/8506266611104607.htm
  • زاهدی، لطف‌الله، «بیوگرافی استاد شهریار»، ۱۳۳۷، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۵۱ تا ۶۸.
  • زهری، علی، «به جای مقدمه»، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۳۷ تا ۴۰.
  • مرتضوی، منوچهر، «مقدمه»، تیر ۱۳۴۷، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص ۲۳ تا ۳۲.


پیوند به بیرون

قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم قسمت چهارم قسمت پنجم قسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم قسمت هشتم قسمت نهم قسمت دهم قسمت یازدهم

برگرفته از http://fa.wikipedia.org

نوروز و تقویم بین المللی

دوستان، عزیران، بازدید کنندگان محترم:

لطفاً همگی با هم به این تارنما رفته و آنرا امضا کنیم، تا این مهم را به انجام برسانیم.
 

درخواستی است از دبیر کل سازمان ملل متحد که نوروز را به رسمیت شناخته و آنرا در تقویم بین المللی قرار دهد. فرهنگسرا یقین دارد که ما می توانیم این امر مهم را به انجام برسانیم و یادگاری برای آیندگان و وارثان ایران (فرزندانمان) بگذاریم. همانطور که مردانی همچون فردوسی زبان فارسی را تا ابد زنده نگاه داشتند.

http://www.PetitionOnline.com/Norouz/

 

Dear Friends ,

Please do your part......and forward to your friends & family.....we need worldwide signatures.

http://www.PetitionOnline.com/Norouz

با تشکر از سایت http://www.farhangsara.com

نژاد پرستی یا تبعیض نژادی

نژادپرستی

● شکل گیری روحیه نژادپرستی

انسان به جهت پاره‏ای وابستگی‏ها؛ از قبیل سرزمین، خون، نژاد و مانند آن، خود را از دیگران جدا می‏شمرد و به قومی خاص، احساس وابستگی می‏کند و توجه خود را به تأمین منافع ملّی، حتی اگر مستلزم زیان دیگران هم باشد، معطوف می‏گرداند.
تبعیض نژادی مرتبه‏های گوناگونی دارد؛ علاقه‏مندی به سرزمین و ملیّت و قوم و تبعیض گرایی افراطی چند مرتبه آن است. نظام‏هایی چون نازیسم در آلمان، فاشیسم در ایتالیا و صهیونیسم در فلسطین اشتغالی و... که بر اساس اعتقاد به برتری نژادی و حق سیادت بر دیگران تشکیل می‏شوند، از پدیده‏های شوم تبعیض نژاد هستند.


● نژادپرستی و میهن پرستی

 میهن‏دوستی، یا حبّ‏الوطن و دوستی اقوام، خویشان و خانواده، نه فقط در اسلام مذموم نیست، بلکه بدان سفارش نیز شده‏است. اما ملّی‏گرایی، گاه به معنی «القومیه» یعنی گرایش شدید به نژادپرستی است. در این‏باره، دانش‏مندان علوم اجتماعی بر این باورند که وطن‏دوستی با وطن‏پرستی متفاوت است. وطن‏پرستی بیراهه است، ولی وطن‏دوستی، زمینه‏ساز و مشوّق توسعه‏یافتگی است. اصل کلی در کشورهای توسعه یافته علاقه شدید عموم مردم به تاریخ، آداب، رسوم و محدوده جغرافیایی‏شان است و اساسا در جامعه‏ای که وطن‏دوستی نباشد، برای خدمت، رشد و توسعه‏یافتگی، انگیزه‏ای نخواهدبود. از این‏رو، باید میان وطن‏دوستی که امری مطلوب است، با وطن‏پرستی که مورد نکوهش واقع شده، تفاوت گذاشت.

● نژادپرستی از دیدگاه امام سجاد (ع)
مراد از نژادپرستی آن است که شخص، حزب، گروه و یا قبیله، معیار حق و باطل قرار بگیرد. دوستی با اقوام را نمی‏توان مصداق نژادپرستی دانست و کمک به آنان نیز از این محدود خارج است. از امام زین‏العابدین علیه‏السلام سؤال شد که مراد از تعصّب و نژادپرستی چیست؟ امام علیه‏السلام در جواب فرمودند: «اگر کسی بدی‏های قوم و ملت خویش را بهتر از خوبی‏های دیگران بداند، گرفتار تعصّب شده است؛ بنابراین، به جهت وجود این حالت، مسؤولیت دارد، اما محبّت به اقوام و خویشاوندان را عصبیّت نمی‏گویند، بلکه اگر آنان را در کارهای ظالمانه یاری کند، تعصّب ورزیده است.»
 ● شیطان اولین نژادپرست
شیطان نخستین کس است که روحیه استکبار و تعصّب در او پدیدار شد و بر آدم علیه‏السلام فخر فروخت و تکبّر ورزید و بر اثر همین فخر و طغیان، در برابر امر خداوند سبحان نفرین شده و رانده شده از رحمت الهی گردید. «همه فرشتگان به امر خداوند در مقابل آدم علیه‏السلام سجده کردند، مگر ابلیس که تکبر نمود و از کافران شد» و گفت: «مرا از آتش نورانی و آدم را از خاک ظلمانی و کدر آفریدی.» چنان که حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «شیطان را غیرت جاهلیت عارض شد. پس افتخار کرد بر آدم، به خلقت خودش و تعصّب نشان داد، به جهت اصل و ریشه‏اش. پس این دشمن خدا پیشوای متعصّبان و پیشرو متکبران است.» شیطان اساس و بنیان عصبیت و برتری نژادی را بنا نهاد. بدین جهت، هر کس که به ریشه و نژاد خویش فخر بفروشد، از یاران شیطان و از پیروان اوست.
 ● راهکار مبارزه با تبعیض نژادی
 آتش قوم گرایی و تبعیض نژادی، فقط با اجرای افکار دانش مندان، صدور اطلاعیه‏های جهانی حقوق بشر و قطعنامه‏های بین المللی خاموش نمی‏شود، بلکه بر اساس واقعیت‏ها و الگوهای تاریخی، راه نجات بشر از آسیب‏های نژادپرستی، زنده ساختن مفاهیم اخلاقی، ارزشی و انسانی است و راه مبارزه با تبعیض، احیای هویت اصل انسانی و فطری، در قالب دین و خدا باوری است.

● اختلافهای ظاهری در نظر اسلام
موضع اسلام در برابر اختلاف‏های ظاهری که در جامعه‏های انسانی به چشم می‏خورد، بسیار آموزنده است. اسلام این موضوع را همان گونه می‏نگرد که به سایر جلوه‏های متنوّع پدیده‏های طبیعی می‏نگرد. در قرآن مجید، دگرگونی و اختلاف در زبان و رنگ، دلیل بر هستی خدا یاد شده است؛ بی‏آن‏که به یک زبان و یا یک رنگ، ویژگی و امتیاز ببخشد، آن‏ها را از پدیده‏های بسیاری شمرده که می‏بایست در آن‏ها دقت و تأمل نمود. در قرآن مجید آمده است: «دیگر از نشانه‏های او آفرینش آسمان‏ها و زمین و دگرگونی زبان‏ها و رنگ‏هاست. در این همانا برای آنان که دانایند، نشانه‏هاست.» اسلام دنیای انسان‏ها را آن‏گونه می‏نگرد که گویا باغی بزرگ با گل‏هایی رنگارنگ است.

● پیامبر (ص) در برابر نژادپرستان قریش
بزرگان قریش اصل مساوات را که پیامبر به رعایت آن همت گماشته بود، نمی‏پذیرفتند و به ایشان می‏گفتند: علت این‏که در مجلس‏های تو حضور نمی‏یابیم، این است که افرادی چون بلال حبشی، سلمان فارسی، صهیب رومی و غیر آنان از بردگان در آن مجلس‏ها حضور دارند. آنان را از کنارت بران تا با تو هم نشین شویم، ولی پیامبر این درخواست را نپذیرفت. آنان طرح دیگری را بیان کردند، چنان که گفتند روزی را برای آنان و روزی را برای ما اختصاص بده. آیه نازل شد: «آنانی را که صبح و شام خدا را می‏خوانند و قصدشان فقط خداست، از خود مران که نه چیزی از حساب آنان بر تو و نه چیزی از حساب تو بر آنان است. پس تو اگر آن خدا پرستان را از خود برانی، از ستم کاران خواهی بود.» با نزول این آیه، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به این خواست آنان نیز تن نداد.

نژاد پرستی

نژادپرستی

نژادپرستی تفکر برتر دانستن یک نژاد بر نژاد(های) دیگر است.

در کتاب «فرهنگ سیاسی» داریوش آشوری برای نژادپرستی تحت نام «نژادگرایی» چنین تعریفی آورده شده:

نژادگرایی نظریه‌ای است که میان نژاد و پدیده‌های غیر زیست شناسی مانند دین، آداب، زبان و... رابطه ایجاد کرده برخی نژادها را برتر از دیگر نژاد‌های بشری می‌شمارد. در این نظریه برتری نژادی مستقل از شرایط محیطی و اجتماعی رشد افراد عمل کرده و دست تقدیر برخی نژادهای بشر را برتر و برخی دیگر را کهتر گردانیده‌است.
ریشه‌های نژادپرستی در عصر جدید به نظریات کنت دوگوبینو نویسنده فرانسوی می‌رسد که آن را در ۱۸۵۳ منتشر نمود. در قرن بیستم بزرگ‌ترین حامی نژادگرایی هاستن استوارت چیمبرلین نویسنده آلمانی انگلیسی تبار بود.
معروف ترین دولت‌های نژادپرست سده بیستم حکومت نازی رایش سوم در آلمان، حکومت فاشیست ایتالیا و آپارتاید آفریقای جنوبی به شمار می‌روند.


 جُستارهای وابسته

 منابع

نژاد پرستی یعنی چه؟

این مقوله در کل دوجنبه دارد:

1.اینکه ما به نژاد ملیت قومیت مذهب یا هر مسئله مختص یک گروه خواص تعصبی

غیر منطقی وافراطی داشته باشیم

2.اینکه ما نژادهای ملتها مذاهب ادیان و.....................را کمتر از خود فرض کنیم

وبا انها برای چیزی که هستند حالتب که با ان بدنیا امدند یا عقیده وتفکری که دارند

مخالفت کنیم

که هردو وجه این مسئله باعث می شود که ما برادر بودن خود را بر اساس  انسانیت فراموش کنیم

اینکه ما دنیای خود را محدود ومحدود تر کنیم

این تنها نتایج نژاد پرستی نیست

تاریخ خونین نژاد پرستان پرده ی نفرت انگیزی است که از حافظه تاریخ حذف نمی شود

هادی جون دوست داریم

قهرمانی هادی ساعی در مسابقات المپیک  مبارک باد

هادی ساعی

رکورد مدال

هادی ساعی
هادی ساعی

شرکت‌کنندهٔ کشور پرچم ایران ایران
تکواندوی مردان
بازی‌های المپیک

طلا

پکن ۲۰۰۸

۸۰ ک‌گ

طلا

آتن ۲۰۰۴

۶۸ ک‌گ

برنز

سیدنی ۲۰۰۰

۶۸ ک‌گ

مسابقات جهانی

طلا

ادمونتون ۱۹۹۹

۷۲ ک‌گ

طلا

مادرید ۲۰۰۵

۷۲ ک‌گ

نقره

گارمیش-پارتنکیرچن ۲۰۰۳

۷۲ ک‌گ

برنز

پکن ۲۰۰۷

۷۲ ک‌گ

بازی‌های آسیایی

طلا

بوسان ۲۰۰۲

۷۲ ک‌گ

برنز

دوحه ۲۰۰۶

۷۲ ک‌گ

مسابقات آسیایی

طلا

بانگکوک ۲۰۰۶

۷۲ ک‌گ

نقره

امان ۲۰۰۲

۷۲ ک‌گ

هادی ساعی بنه‌کهل قهرمان تکواندو جهان و المپیک است.

هادی ساعی خرداد ماه ۱۳۵۵ در شهر ری به دنیا آمد. تمرین تکواندو را از ۷ سالگی آغاز کرد و از رده سنی نوجوانان تاکنون به طور مستمر در تیم ملی تکواندو ایران حضور داشته‌است. ساعی برنده مدال طلای المپیک آتن و مدال برنز المپیک سیدنی در دسته ۶۸ کیلوگرم است که اولین مدال‌ و مدال طلای ایران در ورزشی غیر از کشتی و وزنه برداری در المپیک بودند.

خواهر هادی، مهروز ساعی نیز برنده مدال برنز بازیهای آسیایی دوحه، عضو تیم ملی تکواندو بانوان و یکی از معروفترین ورزشکاران زن ایران است.

او توانست در بازی‌های المپیک پکن تنها مدال طلا ایران را کسب کند و با کسب این مدال به پرافتخارترین ورزشکار ایران در تاریخ بازیهای المپیک بشود.

عناوین

  • مدال نقره قهرمانی ارتش‌های جهان ۱۹۹۵
  • مدال برنز در قهرمانی ارتش‌های جهان کرواسی ۱۹۹۶
  • مدال طلا در بازیهای غرب آسیا ۱۹۹۷
  • مدال طلا در جام جهانی آلمان ۱۹۹۸
  • مدال طلا در قهرمانی جهان کانادا ۱۹۹۹
  • مدال طلا در انتخابی المپیک سیدنی ۱۹۹۹
  • مدال طلا در جام جهانی فرانسه ۲۰۰۰
  • مدال برنز در المپیک سیدنی ۲۰۰۰
  • مدال طلا در جام جهانی ویتنام ۲۰۰۱
  • مدال طلا در قهرمانی آسیا و اقیانوسیه ۲۰۰۲
  • مدال طلا در جام جهانی ژاپن ۲۰۰۲
  • مدال طلا در بازیهای آسیایی بوسان ۲۰۰۲
  • مدال نقره در قهرمانی جهان آلمان ۲۰۰۳
  • مدال طلا در انتخابی المپیک آتن ۲۰۰۴
  • مدال طلا در المپیک آتن ۲۰۰۴
  • مدال طلا در جام جهانی مادرید ۲۰۰۵
  • مدال طلا در قهرمانی آسیا تایلند ۲۰۰۶
  • مدال برنز در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ دوحه
  • مدال برنز در قهرمانی جهان پکن ۲۰۰۷
  • مدال طلا در المپیک پکن ۲۰۰۸

فعالیتهای سیاسی و اجتماعی

هادی ساعی در دی ماه سال هشتادودو پس از وقوع زلزله بم برای کمک به زلزله زدگان مدال‌های خود را حراج کرد.

ساعی در سال هشتادوپنج در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد.او در لیست ائتلاف اصلاح طلبان قرار داشت، به مقام پنجم انتخابات رسید و به شورای شهر تهران راه یافت. این در حالی بود که او در زمان انتخابات برای شرکت در بازیهای آسیایی در دوحه به‌سر می‌برد. چند روز بعد او در جشن شب یلدا در نشریه چلچراغ جایزه شجاعت را که از طرف خوانندگان این هفته‌نامه دریافت کرده بود به سید محمد خاتمی اهدا کرد.


 جستارهای وابسته


 منابع

  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Saei»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸)


 پیوند به بیرون

برگرفته از http://fa.wikipedia.org

خاطرات بدل صدام و جنایت های صدام

خاطرات بدل صدام و جنایت های صدام


دختر شایسته عراق


هر سال به شیوهء کشورهای اروپایی، در میان کارمندان دولت، مسابقه‏ای برای انتخاب ملکهء زیبایی ترتیب داده می‏‎شد. یک سال، فائزه دختر جوانی که واقعن زیبا بود، ملکهء زیبایی شد. وقتی صدام او را در صفحهء تلویزیون مشاهده کرد، شیفته‏اش شد و دستور داد او را به حضورش آورند، البته به شیوه‏ای که لطمه‏ای به منزلت رئیس وارد نشود. یکی از محافظان او رفت و یک ساعت بیشتر نگذشت که آن دختر بینوا را به حضور صدام آوردند. فائزه با دیدن صدام بر خود می‏لرزید؛ اما صدام او را آرامش داد و گفت: «شما میهمان من هستید.»

دختر جوان وقتی از نیت پلید صدام آگاه شد، شروع به گریه کرد؛ اما صدام او را رها نکرد. بعد از مدتی که کارش با این دختر تمام شد، او را به «کامل حنا» سپرد. کامل حنا می‏دانست منظور رئیس چیست. نیمه شب، فائزه را در یک خیابان خلوت بغداد رها کردند، سپس یکی از محافظان صدام با اتومبیل او را زیر گرفته و جسدش را له کرد و بعد هم جسد بی‏جان او را در وسط خیابان رها کردند.


انتقام قصر ویران شده

سال 1991 بود. بر بلندی‏‎های قصر صدام که توسط حملات هوایی متحدین ویران شده بود ایستاده بودیم. صدام به قصر ویران شده و اسباب و وسائل و اتومبیلهایی که همگی از نوع مرسدس بنز بودند، نگاه می‎کرد. خشم و غضب در چهرهء عبوس‏اش آشکار بود. همگی سران رژیم نظیر روکان تکریتی، شبیب تکریتی، صدام کامل، حسین کامل و . . . نیز ایستاده بودیم. قبل از آنکه صدام کلامی بر زبان آورد، محافظانش فهمیدند که رهبر بزرگ اعراب! چه می‏خواهد. به سرعت دست به کار شدند تا خواستهء رهبر بزرگ را برآورده سازند. حدود 30 نفر از انقلابیون شیعه را از زندان آوردند و آنها را به صف کردند. صدام نگاهی به این افراد انداخت. آنگاه با اسلحهء اتوماتیک کوچک خود، پی در پی به سمت آنها تیراندازی کرد و آنها را درو نمود. تعدادی از مأموران صدام، جنازه‏‎ها را از صحنه بیرون بردند و تعداد دیگری، کفشهای رهبر بزرگ! را که قطره‏های خون به آن پاشیده شده بود، پاک کردند.

آتش خشم صدام همچنان زبانه می‏کشید. محافظان با سرعت رفتند و 30 نفر دیگر را آوردند. با این عده نیز همان گونه رفتار شد. صدام می‏کشت؛ بدون اینکه حرفی بزند. با این مقدار خون هم سیراب نشد. این بار انقلابیون کرد را آوردند. حدود 50 نفر با لباسهای و قیافهء کردی؛ مقاوم و قهرمان. یکی از آنها آب دهان به صورت صدام انداخت. صدام او را از بقیه جدا کرد. با سرعت دیوانه‎واری بقیه را کشت. باز جنازه‎ها را بردند. آنگاه نگاهی به چهرهء آن قهرمان کرد که آب دهان به صورتش انداخته بود کرد. آن قهرمان کرد بار دیگر آب دهان انداخت. صدام دیوانه شده بود. بنزین خواست. به محافظانش دستور داد که این مرد را مجبور به نوشیدن بنزین کنند. سپس گلوله‏ای به شکم این مرد شلیک کرد. زبانه‎‏های آتش، سرتا پای این قهرمان کرد را فرا گرفتند. صدام با تأمل به این منظره نگاه می‎کرد. آنگاه خندهء بلندی سر داد. سپس سرش را بالا گرفت و گفت: «خیانتکارها، مزدوران ایران و اسرائیل.»


دیدار با شیوخ

یکی از روزهای جنگ با ایران، یکی از شیوخ خلیج فارس (قطر) از عراق دیدار کرد. من در فرودگاه از او به جای صدام استقبال کرد. طبق معمول نفهمید که صدام بدلی هستم. هنگامی که عازم استقبال از این شخص بودم، صدام به من گفت که به گرمی از وی استقبال نکنم و کمی از خود ناراحتی بروز دهم. طبق دستور عمل کردم و بعد از آن، در روز دوّم، صدام در یک جلسهء رسمی با او دیدار کرد. اعضای هیأت دولت همراه او و تعدادی از وزرای عراقی در جلسه حضور داشتند. من نیز با قیافهء ناشناخته حاضر بودم. صدام به آن شیخ گفت: «ما در مقابل مجوسان (ایرانی‏ها) از شما دفاع می‏کنیم و هر روز جوانان ما کشته می‎شوند، آنگاه شما در خواب خوش هستید.»

میهمان صدام با آزردگی جواب داد: «جناب رئیس، ما چه باید بکنیم؟»

صدام که خشم و غضب تمام وجودش را فرا گرفته بود گفت: «به تو خواهم گفت؛ اما به طور خصوصی.» سپس دستور داد همهء وزرای عراقی و هیأت همراه جلسه را ترک کنند. دستور اجرا شد. صدام و میهمان و چند محافظ باقی ماندند. شخص میهمان با تعجب به صدام نگاه می‎کرد و در جای خودش میخکوب شده بود. حتا نمی‏توانست حرف بزند. صدام گفت: «حالا می‏خواهی به تو بگویم که چه باید انجام دهی؟»

«صباح مرزة» پشت سر صدام ایستاده بود. صدام به او گفت: «صباح، لباسهایش را از تنش بیرون آور.»

میهمان صدام گیج و مبهوت شده بود. گفت: «می‎خواهی چه بکنی؟»

صدام گفت: «کاری که یاد بگیری به بزرگانت احترام بگذاری، ای بزدل ترسو!»

صباح مرزة، برخی از لباسهای او را از تنش بیرون آورد. میهمان شروع به التماس کرد تا اینکه صدام از او درگذشت و قصدش را عملی نکرد. سپس به او گفت: «اما دفعهء بعد، وای بر تو.»

صدام حسین

صدام حسین

صدام حسین عبدالمجید تکریتی (۸ اردیبهشت ۱۳۱۶ - ۹ دی ۱۳۸۵) (۲۸ آوریل ۱۹۳۷ - ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶) از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ (۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳) رئیس‌جمهور سابق و دیکتاتور جنگ‌طلب کشور عراق بود.

وی که یکی از اعضای برجستهٔ حزب بعث عراق محسوب می‌شد. مبانی نظری این حزب بر پان‌عربیسم، نوسازی اقتصادی و سوسیالیسم استوار است.

ادامه مطلب ...

خنده درمانی

خنده درمانی

آیا تاکنون از خود پرسیده ایدکه چند بار در روز از ته دل می خندید؟ آیا آدم خوش خنده و خوشرویی هستید یا گرفته و عبوس و به اصطلاح جدی و مبادی آداب! پژوهشهای گوناگون در زمینه اثرات خندیدن بر جسم و روح بیانگر این واقعیت است که خندیدن سبب از بین رفتن بسیاری از فشارهای روحی و روانی شده و راندمان کاری را در افراد بالا می برد. در کشور هندوستان برای تشویق مردم به اینکه از دل مشغولی های روزانه خود دست برداشته برای لحظه ای هم که شده با "خنده" مشکلات خود را فراموش کنند، دست به ابتکار جالبی زده اند و دوره هایی تحت عنوان "خنده درمانی" تشکیل داده اند این دوره ها با استقبال بسیاری روبه رو شده است. بهره گـیـری از " خنده" برای درمان ناهنجاری های فکـری و عارضـه های جـسمـی، نخستین بار نیست که به مرحله اجرا درمی آید. پیش از این در کشور ژاپن به معجزه خنده پی برده و از آن برای آرامش روح و روان استفاده نموده اند. طی یک برنامه از پیش تعیین شده در کلاس های خنده درمانی برای علاقمندان به آرامش درونی، فواید خنده به طور مبسوط، شرح داده می شود. در این راستا بر این نکته تاکید می شود که بسیاری از ما اکثر وقت خود را در محل کار سپری می نماییم، جایی که بیشترین فشار را از لحاظ کاری متحمل می شویم، بیماری های زیادی مانند "فشار خون"، "نارسایی های قلبی"، "بی خوابی و افسردگی" حاصل فشارهای بیش از اندازه ای هستند که هر کدام از ما روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کنیم، اضطراب و استرس محیط کار و فعالیت ممکن است به وضعیت بدتر مانند اعتیاد به مواد مخدر یا تفریحات غیر سازنده منجر شود. از این رو، تمرین خنده به فواصل زمانی در روز باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز برسد و با آزاد شدن هورمون های انرژی زا در بدن، فرد احساس آرامش بیشتری کند. پس سعی کنید همیشه لبخند بر لبانتان باشد.دست کم پس از هر دو یا سه ساعت کار مداوم یک نفس عمیق کشیده گردن و شانه هایتان را به عقب خم کنید تا به اصطلاح خستگی از تنتان بیرون برود. خنده درمانی سیستم ایمنی بدن را افزایش داده باعث می شود کمتر دچار سرماخوردگی و عطسه شوید همین طور بروز عفونت های حلق و ریه را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. خنده استقامت بدن را در ابتلا به بیماری هایی همچون آسم، برونشیت، سردردهای عصبی و میگرن، و نیز دردهای ناشی از آرتروز، دیسک کمر و ستون فقرات افزایش می دهد. خنده درمانی درحقیقت نوعی تمرکز فکری محسوب می شود که افکارانسان را از دنیای فیزیکی جدا می کند تا جایی که ذهن به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد. تمام کسانی که از این روش استفاده می کنند به خوبی می دانند که هنگام متمرکز ساختن ذهن، همه افکار بد و منفی از قبیل اندیشه های جرم برانگیز، ترس، عصبانیت، حسادت و خود خواهی را می توان از ذهن بیرون کرد و روحیه ای شاد و سرزنده را با تمرین گذشت و فداکاری، احترام به دیگران، دوست داشتن و محبت ورزیدن و از همه مهمتر "بخشش" در وجود خود زنده ساخت. از این رو افراد بایدبیش از هر چیز زوایای شخصیتی خودرا به خوبی بشناسند و جنبه های شوخ طبعی را در وجود خود شناسایی کنند اگر چه این خصیصه در همه اشخاص به یک اندازه موجود نیست. طی فرآیند خنده درمانی به افراد آموزش داده می شود که صرف نظر از مشکلات و گرفتاری هایی که برای هر فردی در زندگی ممکن است پیش بیاید خندیدن و خوشحالی بخش جدایی ناپذیری از زندگی فردی انسان ها محسوب می شود. وقتی ذهن و فکر شما در آرامش کامل باشد قطعاَ راحت تر و آسان تر می توانید تصمیم بگیرید و با آرامش خاطر مشکلات خود را حل کنید. اعضاء کلاس های خنده درمانی ابتدا یکسری فعالیت های جمعی و گروهی را با هم انجام می دهند سپس هرکدام جداگانه همان فعالیت ها را به طور انفرادی و به فواصل زمانی در روز تکرار می کنند. هر فردی دارای استعدادهای بالقوه نامحدودی است که بکر و دست نخورده باقی مانده اند و می باید در مسیر درست و با شناخت صحیح فعالیت یابند. یکی از این راههای شناخت استعدادهای خاموش در وجود انسان خنده درمانی است. یک محقق دانمارکی با الگوگرفتن ازاتاق های "استراحت" و "استعمال دخانیات" در شرکت ها و ادارات پیشنهاد کرد اتاق هایی با نام "اتاق خنده" به این گونه مراکز اضافه شود تا کارمندان بتوانند دست کم 10 الی 15 دقیقه را در آنجا به خندیدن سپری کنند. هر چند این پیشنهاد هنوز عملـی نشده و تنها در حد یک فـرضیه است اما به عقیده وی ایـن تنها راهی است که می تـوان خنده را به محیـط کار نیز انتقـال داد. باشگاههای خنده در کشورهای غربی ماننـد آمریکا و انگلیس که هفته ای یک بار دایر می شوند مفیـد هستند اما کافی نیستند و نیاز افراد را برطرف نمی سـازند چرا که انسان ها برای تامین نیازهای روحی خود به اینکه هر روز بخندند نیاز دارند. یکی از محاسن ایجاد اتاق خنده این است که دیگر نیازی به وقت قبلی نیست و هر کس می تواند در هر زمانی که دلش خواست به آنجا برود و تا دلش می خواهد بخندد. نکته مهم اینجا است که آیا افراد می توانند هر زمان که اراده کنند بی دلیل بخندند و یا باید محرکی آنها را به این عمل وادارد. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از انسان ها نسبت به لطیفه هائی که می شنوند عکس العمل نشان می دهند. اگر لطیفه شیرین و بامزه باشد قطعاَ خنده را بر لبانشان خواهد نشاند. برای اینکه بتوانید خندیدن را تمرین کنید باید با افرادی معاشرت کنید که همیشه شاد و خوشحال هستند، گویی هیچ غم و غصه ای در زندگی نــدارند و اگر هم دارند آن را بروز نمــی دهند. در این گونه کلاس ها توسط تلویزیون و یا ضبط صوت داستان های خنده دار و بامزه به نمایش در می آید تا افراد به خندیدن وادار شوند. خنده را می توان به چند گروه تقسیم بندی کرد. گروه اول همان لبخندهایی هستند که افراد در هر زمان و مکانی می توانند از آنها استفاده کنند. به طور مثال خیلی ها برای اینکه ترس و یا اضطراب خود را پنهان کنند آن را با یک لبخند بروز می دهند و یا لبخندهایی که آدم ها از روی تنبلی، بی تفاوتی و اینکه حوصله حرف زدن ندارند به یکدیگر تحویل می دهند. دسته دوم خنده هایی هستند که در مکان های خاص و با کمی احتیاط انجام می گیرند. مثلاَ در مکان های عمومی خنده بی جا و بی مورد شخصیت آدم ها را زیر سؤال خواهد برد. دسته سوم خنده های بی صدایی است که در دل آدم ها انجام می گیرد. برای مثال دوست شما مطلبی در مورد شخصیت شما به زبان می آورد که به نظر شما اصلاَ واقعیت ندارد و شما در دل به او می خندید و یا موردی را از کسی پنهان کرده اید و در دل به او می خندید که از همه جا بی خبر است. دسته چهارم خنده های کاملاَ دوستانه است، زمانی که از ته دل می خندید و در آن لحظه تنها به چیزی می اندیشید که باعث خندیدن شما شده است. در این حالت تمام اعضاء بدن شما از عضلات سر و صورت گرفته تا دست و حتی قفسه سینه، شما را در خندیدن همراهی می کنند. از این رو از ته دل خندیدن بهترین و مفیدترین نوع خنده است! بنابراین از همین امروز تصمیم بگیرید با لبخند زدن به دیگران و از ته دل خندیدن آرامش را به محیط کار و زندگی خود آورده و زمینه ای مناسب برای رشد خلاقیت ها و دوستیهای پایدار را فراهم کنید.

هفت اصل بیل گیتس

«بیل گیتس»، رئیس «مایکروسافت»، در یک سخنرانی در یکی از دبیرستان‌های آمریکا، خطاب به دانش‌آموزان گفت: «در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش‌آموزان نمی‌آموزند». او هفت اصل مهم را که دانش‌آموزان در دبیرستان فرا نمی‌گیرند، بیان کرد. به گزارش ایسنا، اصول بیل گیتس به این شرح است: اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید. اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار می‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید. اصل سوم: پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوق‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آن‌که بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید. اصل چهارم: اگر فکر می‌کنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد. اصل پنجم: آشپزی در رستوران‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار «یک فرصت» بود. اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید. اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما می‌رسد، ملال‌آور نبودند.

زندگینامه ابن سینا به مناسبت روز پزشک

ابن سینا

بن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۳۵۸-۴۱۶ خورشیدی، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی) پزشک اهل ایران‌زمین، مشهورترین و تاثیر گذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان اسلامی بود.[۱] وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که تعداد زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه‌است. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمین‌های اسلامی می‌داند که یکی از معروف‌ترین‌ها در همهٔ زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.

ادامه مطلب ...

سیزده نکته برای زندگی - گابریل گارسیا مارکز

سیزده نکته برای زندگی - گابریل گارسیا مارکز

1 ـ دوست دارم تورا نه به خاطرشخصیتت بلکه به خاطر شخصیتی که در هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

۲ ـ هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشک های تو نمی شود.

۳ ـ اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست نداشت به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

۴ ـ دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

۵ ـ بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار کسی باشی وبدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

۶ ـ هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحت هستی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو باشد.

۷ ـ تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی.

۸ ـ هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند نگذران.

۹ ـ شاید خدا خواسته که بسیاری افراد نامناسب را بشناسی وسپس شخص مناسب را،به این صورت وقتی او را یافتی بهتر

می توانی شکرگزار باشی.

۱۰ ـ به چیزی که گذشت غم مخور به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.

۱۱ـ همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده دوبار اعتماد نکنی.

۱۲ـ خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از اینکه شخص دیگری را بشناسی و انتظارداشته باشی او تو رابشناسد.

۱۳ـ زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار بهترین چیزها زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری.

شعرکوچه ها از فریدون مشیری

کوچه ها

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید ،عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو به من گفتی :
از این عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم :‌
حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پیش تو؟‌
هرگز نتوانم!
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم،
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم
باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!

اشکی ازشاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید،
یادم آید که از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم؟