از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم-شعر

ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم

 

 

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم

ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم

ترا ای کهن پیر جاوید برنا

ترا دوست دارم اگر دوست دارم

ترا ای کهن گرانمایه دیرینه ایران

ترا ای گرامی گهر دوست دارم

ترا ای کهن زاد بوم بزرگان

بزرگ آفرین نامور دوست دارم 

  

     هنروار اندیشه ات رخشد و من 

هم اندیشه ات هم هنر دوست دارم  

اگر قول افسانه یا متن تاریخ

وگر نقد و نقل سیر دوست دارم

اگر خامه تیشه ست و خط نقر در سنگ

بر اوراق کوه و کمر دوست دارم

وگر ظبط دفتر ز مشکین مرکب

نئین خامه یا کلک پر دوست دارم

گمان های تو چون یقین می ستایم

عیان های تو چون خبر دوست دارم 

هم ارمزد و هم ایزدانت پرستم  

هم فره و فروهر دوست دارم

بجان پاک پیغمبر باستانت

که پیری است روشن نگر دوست دارم 

گرانمایه زردشت را من فزونتر

ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم

بشر بهتر از او ندید و نبیند

من آن بهترین از بشر دوست دارم 

سه نیکش بهین رهنمای جهان ست

مفیدی چنین مختصر دوست دارم

ابر مرد ایرانئی راهبر بود

من ایرانی راهبر دوست دارم

نه کشت و نه دستور کشتن به کس داد

ازینروش هم معتبر دوست دارم

من آن راستین پیر را گرچه رفته ست

از افسانه آن سوی تر دوست دارم

....

همه کشتزارانت از دیم و فاراب

همه دشت و در جوی و جر دوست دارم

کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل

همه بوم وبر خشک و تر دوست دارم

....

تو در اوج بودی به معنا و صورت

من آن اوج قدر و خطر دوست دارم

دگر باره برشو به اوج معانی

که ت این تازه رنگ و صور دوست دارم

نه شرقی نه غربی نه تازی شدن را

برای تو ای بوم و بر دوست دارم

جهان تا جهان است پیروز باشی 

برومند و بیدار و بهروز باشی 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد