از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

فرازی از مناجات امام حسین(ع) در دعای عرفه

 فرازی از مناجات امام حسین(ع) در دعای عرفه  

 

بار خدایا! این من ام که به تو دل سپرده ام و به پروردگاری تو گواهی می دهم با اعتراف به این حقیقت: بی تردید تو مرا پروردگاری و بازگشت من به سوی تو خواهد بود.
بی آن که خودم را در آن صحنه ی آفرینش حضوری باشد، یا در فرآیند پیدایش ام، هیچ سهمی!
هم آفرینش را آغازگری، هم باز آفرینی!
با زلال ایمان ام،
با رمز عزم و باورهای بی تردیدم،
با رمز و رازهای درون ام،
با موج های پیوسته فروغ دیده ام،


با رازهای کتیبه پیشانی و رموز سرنوشت ام،
با گوشت و خون، با پوست و مو، با استخوان و مغز، با خواب و بیداری،
سرانجام با حرکت های رکوع و سجودم!
بار خدایا! مرا از درون بی نیازی بخش، دل ام را سرشار یقین کن، کار و کارنامه ام را با اخلاص بیارای، چشم ام را فروغ بخش، هر اندام ام را رمز بهره وری ام ساز، شنوایی و بینایی ام را تا واپسین دم از من مگیر؛ چنان که آن دو میراث برم باشند!
بار خدایا! هر رنج را از من بزدای، بر زشتی ام پرده افکن، لغزش ام را بیامرز
از هراس های سهمگین این جهان و رنج های جهان پسین ام برهان و مرا بسنده باش!
بار خدایا! مرا از آنچه می ترسم، تو خود بسنده باش! در برابر آن چه برایم هراس انگیز است، بیمه ام کن!
مرا با گناهانم بی آبرو مکن و مخواه که با افشای زشتی های درون ام رسوا شوم. و مرا جز به خودت به دیگری وا مگذار! رشته سرنوشت ام را تویی که در دست داری!
از این غربت و تنهایی و آوارگی ام، به پیش گاه تو راز دل می گویم! و نیز از این فاجعه که: امروز همان کسی که با مشیت ات زمامدار من است، مرا با نگاه تحقیر می نگرد!
ای که از گناهان بزرگ با بردباری می گذری!
ای که با فزون بخشی نعمت ها را فراگیر می سازی!
ای که با بزرگواری کفه پاداش را سنگین می کنی!
ای که در اوج سختی مرا پشتوانه ای!
ای که در هنگامه تنهایی ام یار و همدمی!
ای که به گاه پریشانی رنج به دادم می رسی!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد