از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

نیایش رابعه ادویه

ای معشوق جان ها، هیچکس را چون تو ندارم،
بنابر این امروز بر این گناهکار رحم فرمای،
گناهکاری که به سوی تو آمده است،
ای منتهای امید و سکون و شعف من،
قلب من نمی تواند کسی جز تو را دوست داشته باشد.


بار خدایا دنیا و آخرت در کار من کن تا از دنیا لقمه ای سازم و در دهان سگی اندازم و از آخرت لقمه ای ‏سازم و در دهان جهودی نهم، هر دو حجاب از مقصود هستند.‏
خدایا شب فرو شده و روز فرا رسیده است. چقدر مشتاقم بدانم که آیا صلات مرا پذیرفته ای یا آن را رد ‏نموده ای؟
پس الهی مرا بدین مژده تسلی ده که تنها دهنده من تویی. تو مرا حیات داده و مواظبت نموده ای و عزت ‏هم از آن توست. اگر هم بخواهی که مرا از درت برانی، به خاطر محبتی که از تو در سینه دارم، هرگز آنجا را ‏ترک نخواهم کرد.‏

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد