از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

برای تنفر از صدام این مطلب را حتماً بخوانید

برای تنفر از صدام این مطلب را حتماً بخوانید

کامیون های روسی، پنجاه و هفت تابوت، پنجاه و هفت کودک

 

کامیون های روسی پنجاه و هفت جسد کودک عراقی را که بر اثر شکنجه های وحشیانه قرون وسطایی رژیم بعث چشمانشان از کاسه درآمده و رنگشان بر اثر خون ریزی شدید سفید شده بود، به سوی شهر سلیمانه حمل می کردند.

محاکمه و مجازات صدام، حاکم خون‌ریز بعثی و دیکتاتور وحشی عراق که اکنون با سیل اعترافات خود غربی ها، دیگر ابهامی در نوکری و سرسپردگی او به آمریکا و غرب باقی نمانده است، در حاله ای از اتهام باقی مانده است. او گرگ خون‌ریزی است که کشتار های هزاران نفری، اعدام ها و شکنجه های بی نظیر او در حق ملت عراق و تجاوز وحشیانه او به ایران و کویت جزو اسناد مهم تاریخی است. او کسی است که وحشیانه ترین جنایات جنگی را در حق بشریت مرتکب شده است. او رکورد دار جنایت در زمینه های دیگر نیز هست، او اولین کسی است که در طول تاریخ از سلاح شیمیایی بر علیه شهرهای مسکونی استفاه کرده است. بمباران شهر سردشت و سپس بمباران شیمیایی شهر حلبچه و قتل و عام بیش از 5 هزار شهروند کرد عراقی و هزاران جنایت دیگر در کارنامه ی سیاه او ثبت شده است. 

اما با این پرونده ی قطور خیانت و جنایت در حق بشریت، او از سوی مدعیان غربی حقوق بشر به عنوان اسیر جنگی دستگیر شده است و آمریکایی ها به صراحت اعلام کرده‌اند که او به عنوان اسیر جنگی دستگیر و محاکمه خواهد شد.

واقعه‌یی که در زیر می خوانید یکی از هزاران جنایات کلکسیون وحشی گری های نظام بعثی صدام است که برای تنفر از او و اربابان غربی اش آن را برایتان انتخاب کرده ایم:

کامیون های روسی پنجاه و هفت جسد کودک عراقی را که بر اثر شکنجه های وحشیانه قرون وسطایی رژیم بعث چشمانشان از کاسه درآمده و رنگشان بر اثر خون ریزی شدید سفید شده بود، به سوی شهر سلیمانه حمل می کردند.

این  پنجاه و هفت کودک از جمله 300 تا 500 کودکی بودند که توسط دولت عراق بین ماه های سپتامبر و اکتبر 1985 از شهر کرد نشین سلیمانیه برای بازجویی، دست چین شده بودند و حالا پیکر بی جان آن ها در ازای 150 دینارـ آن هم به عنوان هزینه کفن و دفن به خانواده هایشان تحویل داده می شد.

کودکان از وحشت می لرزیدند و فریاد می زدند. فضای سلول هر لحظه غیر قابل تحمل تر می شد و کف سلول خون آلودتر می گردید

روزنامه ی آبزرور چاپ لندن در روز 15 مارس 1987 با انتشار این مقدمه در گزارش پیرامون کشتار کودکان در عراق بر افشای جنایات رژیم صدام در بازداشت و شکنجه ی کودکان و نوجوانان مناطق کرد نشین این کشور پرداخته است. این گزارش به قلم «هدگا گراهام» نویسنده‌ی این روزنامه به رشته ی تحریر در آمده بود که، در محافل خبری دنیا بازتاب وسیعی به همراه داشت. متن این گزارش را با هم می خوانیم:

*مقام دولت عراق اخیراً پنجاه و هفت جعبه را که توسط کامیون های «رایت» (وسایل نقلیه عظیم الجثه ساخت شوروی) حمل می گردید، به «سلیمانیه» شهر کرد نشین عراق باز گرداندند در هر یک از این جعبه ها جسد یک کودک قرار گرفته بود که چشمانشان از کاسه درآمده  و رنگشان ظاهراً به خاطر خون ریزی شدید سفید شده بود.

اجساد این کودکان به وابستگان شان تحویل داده نشد و آن ها مجبور شدند با دفن آنان در یک گور دست جمعی موافقت نموده و 150 دینار به عنوان هزینه ی کفن و دفن پرداخت کنند.

یکی از اکراد عراقی که در لندن زندگی می کند خبر مرگ پسر دایی خود را طی تلفنی از سوی وابستگانش و دادن این پیام رمز که «سین در مدرسه مردود شده است» دریافت کرد. سین 14 سال داشت.

سازمان عفو بین الملل خواهان یک اقدام عاجل در مورد حادثه مزبور گردید و هفته گذشته نیز در اجلاس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو بیانیه ای را صادر نمود. این 57 کودک از  جمله 300 تا 500 کودکی بودند که توسط دولت عراق بین اواخر سپتامبر تا اواسط اکتبر 1985 از شهر کردنشین سلیمانه برای بازجویی دست چین شده‌اند. بر اثر منابع کردها، بعضی از این کودکان آزاد شدند لیکن هنوز از سرنوشت 350 کودک دیگر خبری در دست نیست.

سازمان عفو بین الملل که در آن موقع درخواست بدون نتیجه ای از دولت عراق در مورد آزادی آن ها به عمل آورده بود، معتقد است که کودکان  مزبور ظاهراً به عنوان گروگان گرفته شده بودند تا وابستگان این افراد، به ویژه «فراریان از خدمت» و «اعضا سازمان های چریکی کرد» خود را تسلیم مقامات عراقی کنند.

سازمان عفو بین الملل اظهار می دارد که گفته می شود بعضی دیگر به عنوان خبر چین بازداشت شده اند تا به عنوان اطلاعاتی از آنان در رابطه با فعالیت های نیروهای چریکی، پیش مرگان و طرفداران آنان و از جمله فعالیت هایی که ممکن است اعضا و یا وابستگان آن ها به عمل آورند، به دست آورد.

پزشکی در همان بیمارستان به مأمورین امنیتی گفته بود که دیگر آن ها را شکنجه ندهند، چون این بار تاب تحمل آن را نخواهند داشت.

سازمان عفو بین الملل هم‌چنین  بعضی از اتهامات را در مورد شکنجه شدن کودکان عنوان کرده است یکی از افرادی که ادعا می کند شاهد عینی این امر بوده و در حال حاضر در اروپا زندگی می کند، خود را به روزنامه «آبزرور» معرفی نمود. او که به جرم داشتن تماس با اتحادیه میهن پرستان کردستان به زندان افتاده بود، اظهار می دارد:

هنگامی که کودکان کرد را که به گمان او بین 12 یا 17 سال داشتند، به زندان آوردند، او در همان زندان به سر می برد.

وی گفت: «برای ما تماس با این کودکان ممنوع شده بود بنابراین ما مجبور بودیم که فقط به تماس با نگاه با این کودکانی که با شقاوت عجیبی با آن ها رفتار می شد، اکتفا کنیم. چندی بعد، مقامات امنیتی 7 زندانی دیگر را به سلول ما آوردند.

خدای من سلول به حدی کوچک بود که فقط چند تا بچه می توانستند روی زمین نشسته یا جابه‌جا شوند. سلول بسیار سرد و بدون فرش و پنجره بود.

«هر ساعت مأمورین امنیتی در سلول را باز می کردند و سه یا چهار زندانی ـ چه مرد یا کودک ـ را برای شکنجه کردن، با خود می بردند.»

«تحمل چنین وضعی برای جوان تر ها بسیار مشکل بود. آن ها از وحشت می لرزیدند و فریاد می زدند. فضای سلول غیر قابل تحمل تر می شد و کف سلول خون آلودتر می گردید.»

«اوسط شب مأمورین امنیتی آمدند و سه کودک دیگر را با خود بردند. لیکن از آن جایی که با آنان به طور وحشیانه ای رفتار شده بود، این کودکان را به بیمارستان نظامی منتقل کردند. البته روشن بود که مقامات نمی خواستند آنان در چنین وضعیتی بمیرند. یکی از آنان به ما گفت: «پزشکی در همان بیمارستان به مأمورین امنیتی گفته بود که دیگر آن ها را شکنجه ندهند، چون این بار تاب تحمل آن را نخواهند داشت.»

«بعضی از کودکان تلاش می کردند که روی زمین بخوابند، کودکی در بیمارستان روی زمین دراز کشیده بود؛ به تصور ما خوابیده بود ولی بقیه ی کودکان می دانستند که او مرده است.»(1)

 

منبع:

1. اطلاعات جبهه ـ 19/2/ 1366 ـ ص15  

 

قبلا هم گفتم  

 آدم باید خیلی ساده باشه باور کنه اونی که اعدام شد صدام بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد