از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

تو را نادیدن ما غم نباشد -شعر سعدی

تو را نادیدن ما غم نباشدمن از دست تو در عالم نهم رویعجب گر در چمن برپای خیزیمبادا در جهان دلتنگ روییمن اول روز دانستم که این عهدکه دانستم که هرگز سازگاریمکن یارا دلم مجروح مگذاربیا تا جان شیرین در تو ریزمنخواهم بی تو یک دم زندگانینظر گویند سعدی با که داریحدیث دوست با دشمن نگویمکه در خیلت به از ما کم نباشدولیکن چون تو در عالم نباشدکه سرو راست پیشت خم نباشدکه رویت بیند و خرم نباشدکه با من می​کنی محکم نباشدپری را با بنی آدم نباشدکه هیچم در جهان مرهم نباشدکه بخل و دوستی با هم نباشدکه طیب عیش بی همدم نباشدکه غم با یار گفتن غم نباشدکه هرگز مدعی محرم نباشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد