از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

نیایش

در ظلمانی ترین شب دنیا  

گونه های خشکیده ام را در شبنم دیدگانم مرطوب می کند  

 مهر سکوت لبانم را در آستانه هق هق گلویم می گشایم 

 چه سوزی دارد نوای طبل تنهایی  

 خدایا 

 به سوز آه سینه ام و باران دیدگانم 

 دستهای تنهای مرا بگیر 

 که 

 جز تو همدمی برای روزهای پاییزی ندارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد