از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

وقتی سنگ قبر حرف می زند

Epitaph

بر سر هر گوری که بروید نام و تاریخ تولد و فوت صاحب آن جایگاه را بر سنگ گور می بینید. اگر این نوشته چیزی فراتر از اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای ی صاحب قبر باشد و مثلا جمله ای خردمندانه ، نکته ای نغز یا شعری باشد آن نوشته را " اپیتاف" می گویند .

سنت جمله نویسی بر مزار در ایران بیشتر متعلق به مشاهیر است و افراد عادی کمتر به فکر گذاشتن جمله یادگاری بر قبر خود برای بازدیدکنندگان از مزارشان هستند اما در مغرب زمین این جملات که یا وصیت خود درگذشته یا سلیقه و انتخاب دوستان و خانواده ی او بر سنگ حک می شود برای همه مرسوم است . و حتی نوشتن چنین جملات به خودی خود یک " نوع ادبی" محسوب می شود و علی رغم انتظار ما اصلا در قید و بند جدی و حکیمانه بودن هم نیست بلکه گاهی افراد بر سنگ مزارشان جملاتی طنز هم می نویسند . یکی از مشهور ترین جملات طنز روی گور ها این است :

  1. اینجا  من ( نام فرد) آرمیده ، ببخشید که نمی توانم جلوی پایتان بلند شوم!  

  1. یا
  2. من که گفته بودم مریضم!

حتی بعضی از مشاهیر مغرب زمین هم ترجیح می دهند صورت قبرشان ، صورت بازدیدکنندگان را بخنداند تا آنانرا غمگین کند .

در اینجا چند نمونه از جملات قبور مشاهیر مغرب زمین را می خوانید :

 

چرچیل نخست وزیر مشهور انگلیس در جنگ جهانی :

من برای ملاقات خالقم آماده ام . اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگری است.

 

ویرجینیا ولف  نویسنده (1882-1941):

در برابرت خود را پر می کنم

از فرار نکردن و مصالحه نکردن!

ای مرگ.

 

کارل ماکس فیلسوف (1818-1883):

کارگران زمین همه متحد شوید . فلاسفه تنها جهان را با راه های متعدد تفسیر می کنند اما مهم ان است که جهان را تغییر دهید.

 

ادگار آلن پو  نویسنده و شاعر (1809-1849) :

( مشهور ترین شعر او " کلاغ " نام داشت که کلمه ای مدام در آخر هر بند ان تکرار می شد : " دیگر هرگز")

پرواز

کلاغ دیگر هرگز نگفت

 

آیزاک نیوتن فیزیک دان (1643- 1727)

( این جمله را شاعر انگلیسی الکساندر پوپ برای قبر او نوشت :)

طبیعت و قوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

خدا گفت "بگذار تا نیوتن باشد"و همه روشن شد.

 

کارل گوستاو یونگ روانشناس (1875-1961):

فراخوانده شوی یا نشوی

خدا هست.

 

آلفرد هیچکاک کارگردان (1899-1980):

من اینجا در یک صحنه ام.

 

اسکندر مقدونی :

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان او را کافی نبود.

 

کوپرنیک فیزیک دان (1473-1543):

بایست خورشید، حرکت نکن.

 

امیلی دیکنسون شاعر (1830-1886):

فراخوانده شد.

 

جک لندن نویسنده (1876-1916):

سنگی است که بنا نمی خواست.

 

لودولف ون کولن ریاضیدان تحلیل گر عدد پی :

3.14159265358979323846264338327950288 

  

جمع آوری و ترجمه : مریم امامی - تبیان

برگرفته از تبیان - با اندکی تلخیص   

ظاهرا ادامه دارد ..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد