از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

میرزا کوچک خان

میرزا کوچک خان

تنهاترین رهبر

محمد رضا سفاک امانی

شاگرد ((استاد سرا))

در سال 1298 ق . در خانه میرزا بزرگ ، در محله ((استاد سرای )) رشت فرزندی دیده به جهان گشود که نامش را ((یونس )) نهادند.(1435)

یونس پس از آنکه خواندن و نوشتن را فرا گرفت ، در سنین نوجوانی یا جوانی وارد حوزه علمیه رشت شد و به فراگیری علوم اسلامی اشتغال ورزید. یونس سالیانی در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد و مدرسه جامع رشت به یادگیری ادبیات عرب ، منطق ، فقه و اصول پرداخت .(1436)و مدتی در یکی از حجره طبقه اول مدرسه نایب الصدر، واقع در بازار زرکشان سکونت داشت .(1437)((تحصیلات مقدماتی را تا تاریخ 1312 ق . در مدارس رشت فرا گرفته ، از آن پس به تحصیلات عالیه از صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و مختصری از اصول و فقه شروع نمود.))(1438)

او در سال 1322 ق . در عالی ترین درس دوره سطح حوزه علمیه ، کفایه الاصول شرکت کرد. استادش آیه الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بری (1294 - 1357 ق .) مجتهد فرزانه صومعه سرا، جزو جوانترین مجتهدان گیلانی بود که در 28 سالگی به اجتهاد رسیده بود. وی که شاگرد آخوند خراسانی بود،(1439)تحت تاثیر افکار انقلابی استادش رهبری روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه به عهده داشت . یونس نیز تحت تاثیر افکار استادش از ابتدای نهضت مشروطه ، به خیل مشروطه طلبان پیوست .

شاگرد استاد سرا سالیانی نیز در حوزه های علمیه قزوین و تهران به فراگیری علوم اسلامی اشتغال ورزید. می توان حدس زد که وی در ماجرای فتح تهران در انقلاب مشروطه (1326 ق ) در حوزه علمیه قزوین مشغول تحصیل بوده و همراه سپاه مشروطه طلبان گیلانی که برای فتح تهران حرکت کرده بودند، مدتی در پی فتح قزوین در این شهر مانده است .

یونس مدتی در مدرسه صالحیه قزوین(1440)و مدتی نیز در مدرسه محمودیه تهران(1441)ادامه تحصیل داد. با توجه به اینکه وی دوره سطح را قبل از انقلاب مشروطه فرا گرفته بود، می توان حدس زد که سالیانی نیز در حوزه های علمیه قزوین و تهران ، در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد. تحصیل او در حوزه علمیه تهران به احتمال زیاد پس از فتح تهران (1327 ق ) یا پس از تعطیلی مجلس و اشغال ایران توسط روسیه به دنبال اولتیماتوم - که وی مدتی به تهران تبعید شده بود - (1330 ق ) بوده است . بنابراین گمان می رود وی ده سال ، (1324 - 1334 ق .) در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد.

یونس در شکم ماهی

بیداد پادشاهان قاجاریه و بی کفایتی آنان موجب شده بود تا مردم در اندیشه قیام بر آیند. ستمهای شاهزادگان که بیشتر آنها فرمانروایی استانی از کشور را در دست داشتند، عیاشیهای شاه و سفرهای پر مخارج او به فرنگ که ثمره اش استقراض خارجی و به یغما رفتن منابع طبیعی و افزایش ‍ مالیاتهای سنگین و کمر شکن و... بود، سبب برپایی انقلاب مشروطه به رهبری روحانیت شد.

مردم رشت از ابتدای انقلاب مشروطه قیام کردند. روحانیون رشت در این قیام حضوری چشمگیر داشتند. در آن زمان آیه الله سید عبدالوهاب ضیاء بری نایب رئیسی انجمن ایالتی گیلان بود.(1442)و یونس طلبه ای جوان بود که از ابتدای انقلاب مشروطه در رشت حضوری فعال داشت . وی برای طلبه ها سخنرانی می کرد و آنها را به انقلاب دعوت می نمود. حتی گفته شده است که وی به طلبه ها آموزش نظامی می داد.

گیلان در جنبش مشروطیت بسیار پر تلاش بود. آیه الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بری رهبری روحانیون رشت را در این نهضت عظیم بر عهده داشت .

نخستین مجلس شورای ملی ایران در هیجدهم شعبان 1324 ق تشکیل شد. اما در سپیده دم 24 جمادی الاولی 1326 ق . به دستور محمد علی شاه به توپ بسته شد.

رهبران مشروطه در تهران ، از جمله آیه الله سید عبدالله بهبهانی و آیه الله سید محمد طباطبایی دستگیر شدند. بسیاری از روحانیون مشروطه خواه تبعید یا زندانی شدند و برخی نیز به شهادت رسیدند. بدین سان استبداد سغیر شکل گرفت . مراجع تقلید نجف فتوا به بازگرداندن مشروطه دادند.

گیلان نیز خود را برای سرکوب استبداد آماده می ساخت . مشروطه خواهان گیلان در محرم 1326 ق . با ترور سردار افخم (حاکم گیلان ) رشت را تصرف کرده ، کنترل ادارات و سربازخانه ها را به دست گرفتند.

مشروطه طلبان گیلان برای فتح تهران به سوی قزوین حرکت کردند. پیشتازان به فرماندی یونس در بین راه منجیل تا قزوین بارها با قوای دولت درگیر شدند . خط شکنان مشروطه طلب به رهبری وی توانستند تا قزوین پیش روند. در قزوین با رسیدن نیروهای کمکی ، جنگ سختی در گرفت . یونس در جنگلهای قزوین رشادت شایانی از خود نشان داد. سرانجام دروازه قزوین گشوده شد و مشروطه طلبان آماده حرکت به سوی تهران شدند.

سران مشروطه گیلان یونس را در پی دلاوریهای درخشانش در فتح قزوین به عضویت کمیسیون جنگ انجمن ایالتی گیلان و به ریاست مجاهدین گیلان منصوب کردند. یونس در فتح تهران نیز فرماندهی شماری از رزمندگان را به عهده داشت . رزمندگان گیلانی به رهبری او در کرج و علی شاه عوض (شهریار) با سربازان حکومت مرکزی به جنگ برخاستند. در پی نبردهای سهمگین ، مشروطه طلبان گیلان پیروز شدند و در این هنگامه سپاه مشروطه طلب اصفهان نیز به نزدیک شهر تهران رسیدند. سرانجام مشروطه طلبان گیلان و اصفهان در 25 جمادی الاخر 1327 ق . تهران را تصرف کرده ، به استبداد خاتمه دادند و محمد علی شاه که به روسیه گریخته بود، از سلطنت خلع و پسرش احمد میرزا به سلطنت رسید.(1443)

یونس از خلافهای برخی از سران مشروطه طلب آزرده بود. وی بدین علت پس از فتح قزوین به نشان اعتراض به رشت بازگشت (1444)متاسفانه روشنفکران غربزده و فراماسون ، فئودالها و خانها در میان سران و رهبران مشروطه در تهران ، اصفهان و گیلان نفوذ کرده بودند. ترور بیش از ده مجتهد طرفدار مشروطه مشروعه در رشت ، قزوین ، تهران و... گویای دستهای پنهان در رهبری مشروطه است .

فاتحان تهران در نخستین اقدام خود آیه الله شیخ فضل الله نوری را اعدام کردند. میرزا کریم خان رشتی که ریاست کمیته ستار رشت را بر عهده داشت و در زمره رهبران مشروطه گیلان بود، جاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس بود. سپهدار تنکابنی ، فئودال معروف ، ریاست نظامی مشروطه خواهان گیلانی را در فتح تهران در دست داشت . یپرم خان ارمنی ، قاتل شیخ فضل الله نوری نیز در سپاه مشروطه طلبان گیلان مسئولیت داشت .

مجلس دوم شورای ملی در اول ذیقعده 1327 ق . افتتاح شد. مجلس دوم نیز توانست قوانینی وضع کند تا ساختار اداری کشور بهبود یابد. مراجع تقلید نجف با ارسال پیامها درصدد هدایت انقلاب بر آمدند و از سویی محمد علی شاه با کمک روسها و صدها نیروی مسلح ، گمش تپه گرگان را اشغال کرده ، برای فتح تهران آماده شد. یونس همراه شماری از مشروطه خواهان گیلان در گمش تپه به نبرد با شورشیان پرداخت . وی در این نبرد زخمی و اسیر شد. به دستور محمد علی شاه قرار شد وی را طعمه ماهیان کنند. اما خداوند او را نجات داد.

یونس در داخل قایقی که او را به وسط دریا می برد تا طعمه مرگ کند آیه (و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ...) می خواند. همان آیه ای که موجب رهایی حضرت یونس پیامبر از شکم ماهی شده بود.

مجلس در ماههای آخر سال 1328 ق . تصویب کرد که ایران از آمریکا مستشار مالی استخدام نماید. آمریکا در آن عصر هنوز چهره ای استعماری نداشت . مورگان شوستر آمریکایی به مدت سه سال به ریاست خزانه داری کل کشور گماشته شد. اصلاحات مالی وی موجب شد تا روسیه به دولت ایران هشدار دهد که اگر دولت ایران وی را اخراج ننماید و تعهد ندهد که فقط از روسیه و انگلیس مستشار خارجی استخدام نماید، تهران را اشغال خواهد کرد.

مردم و مجلس به مخالفت با خواسته روسیه برخاستند. سربازان روسی با اشغال انزلی و رشت به دولت ایران هشدار اکید دادند که اگر در مدت 48 ساعت پیشنهاد آنان را قبول نکند، تهران را اشغال خواهند کرد. مجلس ‍ شورای ملی به مخالفت با خواسته روسیه پرداخت . شهید شیخ محمد خیابانی و شهید سید حسن مدرس با سخنرانیهای پر شور نمایندگان را به مخالفت با پیشنهاد روسها بر انگیختند.

مردم تهران ، تبریز و رشت به رهبری روحانیون قیام کرده و علیه این هشدار تو خالی بپا خاستند. آخوند خراسانی فتوای جهاد صادر کرد و همراه صدها نفر از طلاب و استادان حوزه علمیه نجف برای دفاع از ایران آماده حرکت شدند. مرگ مشکوک آخوند خراسانی در سپیده دم چهارشنبه 21 ذیحجه 1329 ق . (روزی که قرار بود برای دفاع از ایران در برابر روسها به ایران بیایند) موجب تاخیر حرکت سپاه مشروطه طلب نجف شد. روحانیون ایرانی مقیم نجف چند روز پس از فوت آخوند، به کربلا آمده ، آماده حرکت به سوی ایران شدند. اما تلگراف دولت ایران مبنی بر پذیرفتن اولتیماتوم به همه چیز پایان بخشید.

مجلس شورای ملی تعطیل شد و صدها تن از رهبران مشروطه به دستور روسها زندانی و تبعید شدند. یونس نیز جزو تبعید شدگان بود. وی به یزد تبعید شد اما در بین راه ، در قم به همراه شماری از تبعید شدگان هفت ماه درنگ اجباری کرد و پس از آن به تهران تبعید شد.

سربازان روسی در انزلی ، رشت و تبریز به کشتار مردم پرداختند. به دستور روسها، آیه الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بری به پنج سال تبعید به خارج از کشور محکوم شد.

شیخ الاسلام لنگرودی در رشت و ثقه الاسلام در تبریز، در محرم 1330 ق . به دار آویخته شدند.(1445)

روسها و انگلیسیها بر اساس قرارداد 1907 م . ایران را بین خود تقسیم کردند. شمال ایران تا تهران در اشغال روسها بود. و پس از جنگ جهانی اول در سال 1323 ق . انگلیسیها در سال 1333 ق . با اشغال بوشهر، به سوی شیراز پیشروی کرده مناطق جنوبی و مرکزی ایران را تحت سلطه خود گرفتند.

یونس در سالهای 1330 - 1333 ق . به دستور روسها در تبعید بود و حق برگشت به زادگاهش را نداشت . وی در سال 1333 ق . مخفیانه به رشت بازگشت . حجه الاسلام سید محمود روحانی ، داماد آیه الله ملا محمد خمامی با وساطت نزد کنسولگری روسیه در رشت نظر مساعد آنان را بر جواز اقامت یونس در رشت جلب کرد، البته به این شرط که وی در فعالیتهای سیاسی دخالتی نداشته باشد.(1446)

میرزا کوچک

یونس به میرزا کوچک مشهور بود. پردش میرزا بزرگ نام داشت و به همین علت خاطر او را میرزا کوچک می خواندند. میرزا پس از بازگشت از تبعید، در اندیشه قیامی فراگیر بود. احمد شاه هنوز به سن قانونی نرسیده بود و نایب السلطنه به جای او حکومت می کرد. نایب السلطنه ، نخست وزیر و بسیاری از وزیران و امرای حکومت ، فراماسون و نوکر انگلیس بودند. فرمانروایان گیلان نیز تنها در اندیشه خوشگذرانی بودند و سربازان روسی که در پی اولتیماتوم ، شمال ایران را اشغال کرده بودند، هنوز در این منطقه جای داشتند.

میرزا درصدد بود با گردآوری مجتهدان گیلانی در یک مبارزه با اشغالگران خارجی و دولت مستبد همه گیلانیان را به قیام فرا خواند. بدین منظور هیات اتحاد اسلام را تشکیل داد. همه اعضای این هیات روحانی بودند. آیه الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء بری ریاست اتحاد اسلام را بر عهده داشت .(1447)بدین سان هسته اولیه نهضت جنگل در سال 1333 ق ، در نرگستان (1448)شکل گرفت .(1449)هیات اتحاد اسلام مرامنامه ای در نه 9 ماده تصویب کرد که بر اساس آن حکومت باید در دست نمایندگان مردم باشد. مرامنامه دارای 34 ماده حقوقی ، مدنی ، انتخابات ، کشاورزی ، مالیاتها، آموزش و پرورش ، بهداشت و... بود.(1450)

میرزا کوچک با مشورت دکتر حشمت که در لاهیجان طبابت می کرد، تصمیم گرفت پایگاهی در انبوه جنگلهای گیلان برای آغاز عملیات نظامی علیه روسها تاسیس کند. در ابتدا اعضای نهضت جنگل به صد نفر نمی رسیدند. سلاح آنان عبارت بود از داس ، تبر، اسلحه های شکاری و تعدادی از اسلحه های قدیمی یادگار مانده از نبردهای مشروطه . اندک اندک جنگلیها با شبیخون به سربازخانه های روسی در گیلان ، به تفنگ و مهمات بیشتری مجهز شدند.

دولت ایران تحت فشار روسها به سرکوبی نهضت جنگل پرداخت . روسها نیز با توپخانه و سربازان تا دندان مسلح به نبرد با جنگلیها پرداختند. جنگلیها در تلاش برای بیرون راندن اشغالگران روسی از کشور، در نبردهای سهمگینی به دشمن تلفات وارد ساختند. شمار دشمن بیش از تعداد جنگلیها بود و اسلحه و مهمات آنها هم به مراتب بیشتر. اما ایمان و شجاعت جنگلیها سبب شد تا آنها در درگیریها پیروز باشند. دولت مرکزی با اطلاعیه های فراوان مردم را از پیوستن به جنگلیها و کمک به آنها بر حذر داشت . روسها نیز به وسیله اعلامیه ها به مردم گیلان اخطار کردند که از پشتیبانی جنگلیها بپرهیزند.

نخستین نبرد سنگین جنگلیها با قوای دولتی در 26 محرم 1335 ق . در کسما شکل گرفت . جنگلیها دشمن را تار و مار ساختند.

روسها پس از شکست قوای دولت ایران ، تصمیم گرفتند خود علیه جنگلیها وارد کارزار شوند. سیصد قزاق روسی به همراه پنجاه قزاق ایرانی با اسلحه و مهمات فراوان در ماکلوان با جنگلیها درگیر شدند. در این نبرد نیز جنگلیها پیروز شدند.

روسها و دولت مرکزی ایران پس از شکست در برابر جنگلیها با تجهیز قوای خویش با چهار هزار قزاق و توپخانه روسها و هفتصد قزاق ایرانی به محاصر جنگلیها پرداختند.

جنگلیها در این نبرد تن به شکست داده ، عقب نشینی کردند.(1451)

کسما مرکز گردهمایی جنگلیها شد و گوراب زرمخ پایگاه نظامی آنها بود. روز به روز بر شمار داوطلبان عضویت به نهضت جنگل افزوده می شد.

ارتش روسیه در سال 1917 م . در جنگ با آلمان شکست سنگینی را متحمل شد. انقلاب کمونیستی در روسیه پدید آمد. اما هنوز برخی از ژنرالهای تزاری در برابر انقلاب سرخ مقاومت می کردند. انگلیس در جنگ جهانی با روسیه جزو گروه متفقین بود. انگلیسیها از سوی عراق ، به سمت جنوب ایران پیشروی کرد. و تا همدان پیش آمده بودند. پس از مدتی توانستند قزوین را هم فتح نمایند آنها درصدد بودند به حمایت از ژنرالهای تزاری ، با ارتش روسیه که در شمال ایران بود، به باکو بروند. دولت انگلستان به نهضت جنگل پیغام داد که در صورت اجازه عبور ارتش انگلیس از گیلان به روسیه ، بریتانیا حکومت میرزا کوچک را در گیلان به رسمیت خواهد شناخت . پاسخ میرزا منفی بود. میرزا حاضر نبود برای رسیدن به هدف مقدس خود دست یاری به سوی استعمار پیر انگلیس دراز کند.(1452)

ژنرال دنسترویل ، فرمانده قوای انگلیس در ایران که تا قزوین پیش آمده بودند، با هیات اتحاد اسلام به گفتگو پرداخت . اما نتیجه ای نداشت . بیچراخوف ، فرمانده قوای روسی در گیلان با انگلیسیها همدست شد و درصدد اعزام نیروهایش با باکو برای قلع و قمع انقلاب کمونیستی گردید. در پل منجیل سهمگین ترین نبرد نهضت جنگل بین جنگلیها از یک طرف و روسها و انگلیسیها از سوی دیگر شکل گرفت .

تعداد نفرات و تجهیزات آنها به مراتب فزون تر از جنگلیها بود. سرانجام دشمن پیروز شد و جنگلیها با دادن تلفات سنگین عقب نشینی کردند.(1453)

انگلیسیها و روسها پس از پیروزی در جنگ منجیل ، به سوی انزلی به راه افتادند و توانستند رشت ، مرکز استان گیلان را اشغال کنند. هواپیماهای انگلیسی هر روز مواضع جنگلیها را در فومن و صومعه سرا بمباران می کردند.

جنگلیها در شوال 1336 ق . به زرادخانه انگلیسیها در رشت که در جاده چمار سرا - پسیخان واقع شده بود شبیخون زدند. اما انگلیسیها با کمک هواپیماها، توپخانه و اسلحه های سنگین توانستند آنان را به عقب نشینی وادار کنند. جنگلیها هر روز، تقریبا در یک حمله چریکی به انگلیسیها و روسها به آنان ضرباتی وارد می ساختند.

انگلیسیها برای اینکه هر چه سریع تر به روسیه بروند، خواستار مذاکره با هیات اتحاد اسلام و آتش بس شدند. نمایندگان هیات اسلام و انگلیس در 22 مرداد 1298 ش . در ((صفه سر)) رشت با هم به گفتگو نشسته ، اعلام آتش بس نمودند. بر اساس مواد توافقنامه قرار شد که جنگلیها اجازه عبور به نیروهای نظامی انگلیس را بدهند و انگلیسیها هم در امور داخلی ایران و گیلان دخالت نکنند.(1454)

جنگ جهانی اول پایان یافت . انگلیسیها، مغرور از پیروزی بودند. وثوق الدوله ، عامل سر سپرده انگلیسیها به نخست وزیری ایران گماشته می شود. وثوق الدوله برای اجرای مقاصد شوم خود، به نیرنگ متوسل شده ، به میرزا کوچک پیغام صلح می دهد، ولی پس از ناامیدی از جنگلیها تیمور تاش ، را به استانداری گیلان می گمارد تا وی بتواند نهضت جنگل را نابود سازد. تیمور تاش ، جلادترین فرمانروای گیلان به قلع و قمع جنگلیها پرداخت . دهها نفر به جرم کمک مالی به جنگلیها اعدام و صدها نفر زندانی شدند.

روز به روز جنگلیها در وضعیت بدتری قرار می گیرند. قزاقان روسی و ایرانی به پشتیبانی سربازان انگلیسی کوههای گیلان را زیر پای گذاشته تا به قلع و قمع جنگلیها بپردازند.

تسلیم شدن حاج احمد کسمایی (از مشاوران میرزا کوچک و از رهبران نهضت جنگل ) و تسلیم شدن و شهادت دکتر حشمت ، برای میرزا کوچک و نهضت جنگل بسیار کمر شکن بود.

در همین روزنامه جنگل به افشاگری می پردازد و پرده از خیانتهای وثوق الدوله بر می دارد. پس از مدتی ، اعلام خطر روزنامه جنگل بر همگان هویدا می شود. وثوق الدوله با امضای قرارداد 1919 میلادی با انگلیسیها، ایران را به صورت مستعمره بریتانیا قرار می دهد.

روزنامه جنگل (ارگان رسمی نهضت جنگل ) به مخالفت با این قرارداد می پردازد.

شیخ محمد خیابانی و آیه الله سید حسن مدرس در مجلس چهارم شورای ملی به مخالفت با قرارداد می پردازند.

شیخ محمد خیابانی در تبریز علیه قرارداد 1919 م . قیام می کند. مردم به حمایت از او بر می آیند. خیابانی نماینده ای به گیلان می فرستد تا با اتحاد با نهضت جنگل علیه دولت مرکزی همکاری نمایند. نماینده وی با هیات اتحاد اسلام به گفتگو می نشیند و پیام خیابانی را به آنها می رساند. هیات اتحاد اسلام پس از شور و بررسی نظر خود را اعلام می دارند. اما متاسفانه تلاش خیابانی با مرگ ناگهانی و مشکوک نماینده اش در ((زیده )) ناکام می ماند.

آیه الله سید حسن مدرس در استفتایی که در جمادی الثانی 1339 ق . از ایشان می شود، به پشتیبانی از نهضت جنگل می پردازد. در قسمتی از فتوای تاریخی وی آمده است . ((جلوگیری از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدس که به هر مسلمانی لازم . خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند.))(1455)

نهضت جنگل بحرانی ترین وضعیت خود را در طول قیام پشت سرگذارد. جنگلیها از جنگ و بی خانمانی خسته شده بودند. روز به روز از شمار جنگلیها کاسته می شد. در همین هنگام فرمانده قزاقهای روسی در تهران در نامه ای به میرزا کوچک خواستار تسلیم وی می شود. پاسخ دندان شکن میرزا و نثر زیبای او می طلبد که متن نامه فرمانده قزاقخانه و پاسخ میرزا را بیاوریم .

جناب میرزا کوچک خان

از آنجایی که دولت علیه ایران ، شخص مرا که رئیس آتریاد تهران و چند سال است به ایران به درستی و راستی خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ریشه فساد جنگل تعیین فرموده ... هرگاه جناب عالی را در محکمه عدل الهی حاضر نمایند و سوال و جواب شود که آنچه خسارات و تلفات به اهالی بیچاره از بدوالی ختم ، وارد آمده ؛ مسوول درگاه الهی کیست ، گمان می کنم انصاف خواهید داد و شرمنده خواهید شد. بدیهی است انسان کامل برای فایده موهوم راضی بدین مسوولیت بزرگ نمی شود و نیز به من هم این طور دستگیر شده است که با آن صفات عالی شما، برای شخص ‍ خود راضی به اذیت مسلمین بیچاره نخواهید بود. لذا با کمال اطمینان و قول شرف نظامی و خدای یکتا قسم است چنانچه به اردوی قزاق ایران و به من پناهنده شوی و حرف مرا بپذیری ، قول می دهم که وسایلی فراهم داریم که بقیه عمر خود را با کمال احترام و با مشاغل عالی به آسودگی زندگانی نمائی ... محلی را برای ملاقات و حرف آخر معین کنید که در آن محل با شما ملاقات شود تا رفع اشتباهات افواهی شده باشد.

رتمستر کیکاچینکوف - رئیس اتریاد طهران

پاسخ میرزا کوچک :

هو الحق

به تاریخ لیله 22 شهر ذی حجه الحرام 1337 جناب رئیس اتریاد طهران - رتمستر کیکاچینکوف .

دیر آمدی ای نگار سر مست !...

وجدانم به من امر می کند در استخلاص مولد و موطنم که در کف قهاریت اجنبی است ، کوشش کنم شما می فرمایید نظام نظر به حق یا باطل ندارد و مدعیان دولت را هر که و هر چه هست باید قلع و قمع نمود تا دارای منصب و مقام گردد بنده عرض می کنم . تاریخ عالم به ما اجازه می دهد هر دولتی که نتوانست مملکت را از سلطه اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد، وظیفه ملت است که برای خلاصی وطنش قیام کند اما کابینه حاضر می گوید: من به محض استفاده شخصی باید مملکت را در بازار لندن به ثمن بخس ‍ بفروشم . در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی به ممالک اسلامی مسلط شوند، مسلمین باید به مدافعه برخیزند، ولی دولت انگلیس فریاد می کشد که من اسلام و انصاف نمی شناسم ، باید دول ضعیف را اسیر آز و کشته مقاصد مشووم خود سازم ...

با این ادله وجدانم محکوم است در راه سعادت کشورم سعی کنم گو آنکه کروره نفوس و نوامیس و مال ضایع شود، در مقابل جوابی را که موسی به فرعون و محمد به ابوجهل و سایر مقننین و قائدین آزادی و روحانی در محکم عدل الهی می دهند، من هم می دهم .

بنده و همراهانم ، شما و پیروانت در این دو خط مخالف می رویم ، باید دید عقلای عالم به جسد کشته ما می خندند و یا به فاتحیت شما تحسین می کنند؟! فرضا به تمام مراتب فوق احتمال کذب رود، یعنی بنده حقیقه یک فرد جاه طلب نفسانی تصور شده ، به مواعید جناب عالی متمایل گردم ؛ آن وقت عرض می کنم کسانی که تسلیم گردیده و ورقه ممهور دولت را در دست داشته ، همه را به دار آویخته ، حبس کرده و یا تبعید نمودید. بنده را با چه رو بعد از این عملیات باز تکلیف به تسلیم شدن نمایید؟ در خاتمه که در خواس ملاقات کرده بودید عرض می کنم اشخاصی که دارای شرافت قولی نیستند ملاقات کردن با ایشان از قاعده عقل بدر و بیرون است فقط بین ما و شما را باید خداوند حکم فرماید. کوچک جنگلی .(1456)

بامداد روز سه شنبه 28/2/1299 ش . /29 شعبان 1338 ق . ناوهای روسی سواحل بندر انزلی را به توپ می بندند. نیروهای نظامی انگلیس که برای رفتن به روسیه و سرکوبی انقلاب کمونیستی روسیه ، انزلی را اشغال کرده بودند، بسرعت عقب نشینی کرده ، روسیها انزلی را به تصرف در می آورند. عقب نشینی مشکوک انگلیسیها خبر از نقشه از پیش طرح شده روسها و انگلیسیها را می داد. احتمال می رود که انگلیس و شوروی در پی یک توافق پنهانی درصدد اجرای قرارداد 1919 م . بودند.

روسها به نهضت جنگل امید بسته بودند. آنها می خواستند از این آب گل آلود ماهی بگیرند. کمونیستهای روسی به میرزا کوچک پیغام می دهند که حاضرند با آنها همکاری نمایند. پیشنهاد همکاری روسها در هیات اتحاد اسلام ، در کنگره مطرح و توافق می شود که میرزا کوچک از سوی این هیات برای مذاکره با روسها به انزلی برود. میرزا در انزلی با استقبال چشمگیر مردم انزلی رو به رو می شود و سپس به مذاکره با روسها می پردازد.

میرزا کوچک با روسها در موارد زیر به توافق می رسد:

1. تاسیس حکومت جمهوری انقلابی در گیلان

2. عدم مداخله شوروی در ایران

3. عدم اجرای اصول کمونیزم و منوع بودن تبلیغات کمونیستی در گیلان

بامداد روز جمعه ، شانزدهم رمضان 1338 ق . جنگلیها وارد رشت - که انگلیسیها از آنجا عقب نشینی کرده بودند می شوند و حکومت جمهوری را در گیلان اعلام می نمایند.(1457)

تاسیس حکومت جمهوری انقلابی در گیلان ثمره پر بار مبارزات نهضت جنگل است . بر اساس توافق میرزا کوچک و روسها، کمیته ای مرکب از جنگلیها و روسها اعضای کمیته انقلاب را تشکیل می دادند. میرزا کوچک سر کمیسر و کمیسر جنگ این کمیته انتخاب شد.

با کنار رفتن هیات اتحاد اسلام از صحنه رهبری نهضت جنگل ، کمونیستها اندک اندک پستهای کلیدی را در دست می گیرند. احسان الله خان دوستدار و خالو قربان که رهبری نظامی کردهای نهضت جنگل را بر عهده داشتند، دارای افکار کمونیستی بودند. روسها به توافق خود با میرزا کوچک پای بند نبوده ، در رشت به تبلیغات کمونیستی می پرداختند. مردم متدین گیلان که تا پیش از تاسیس جمهوری انقلابی در گیلان با بذل جان ، مال و فرزند از هیچ کوششی در کمک به نهضت جنگل دریغ نداشتند، با دیدن تبلیغات کمونیستی از حمایت از نهضت جنگل دلسرد شدند.

مجتهدان گیلانی که بنیانگذار هیات اتحاد اسلام و رهبران نهضت جنگل ، و از ابتدای نهضت همراه نهضت بودند، به کنج مسجد و حوزه علمیه پناه آورده ، خود را کنار کشیدند. صدها نفر از کمونیستهای روسی به گیلان آمده ، به تبلیغات کمونیستی پرداختند. به دنبال اوج گیری تبلیغات کمونیستی در گیلان و اقدامات خود سرانه روسها و کمونیستهای ایرانی در گیلان ، و طرح نقشه ترور میرزا و دستگیری همفکرانش ، میرزا کوچک در روز جمعه 22 شوال 1388 ق . - 18/4/1299 ش . به نشان اعتراض به فومن رفت و اعلام کرد تا زمانی که جلو اقدامهای کمونیستها گرفته نشود، به رشت بر نخواهد گشت .

کودتای سرخ در رشت از سوی روسها شکل گرفت . بسیاری از یاران میرزا کوچک دستگیر شدند. هیات دولت انقلابی جدید در رشت تشکیل شد و احسان الله خان به سمت سر کمیسر و خالو قربان به عنوان کمیسر جنگ پیشه وری به عنوان کمیسر کشور انتخاب شد.

کمونیستهای ایرانی درصدد اجرای کمونیسم در ایران و تاسیس جمهوری سوسیالیست در گیلان بودن . کودتا چیان کمونیست در پی دستگیری و کشتن همه همفکران میرزا کوچک بر می آیند و کودتا گران در جنگلهای گیلان به جنگ با یاران میرزا کوچک می پردازند.

میرزا کوچک در نامه هایی به رهبران کمونیستها در شوروی ، جنایتهای کمونیستهای ایرانی در گیلان و شرح کودتای آنها را بازگو می نماید. در یکی از این نامه ها که در تاریخ 15 ذیقعده 1338 ق . نوشته شده ، آمده است :

((مع الاسف تصوراتمان به عکس نتیجه داد. هنوز اطراف گیلان را قشون شاه پرست و عناصر مستبد احاطه دارند و هنوز قشون انگلیس از حدود گیلان خارج نشده و مسائل حیاتی بین ما و شما حل نگردیده است و با این احوال شما در رشت و انزلی به اختلاف ، حتی به منازعه شروع نموده اید...

اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد به تمام احرار و سوسیالیستهای دنیا حالی کنیم که وعده های شما همه اش پوچ و عاری از صحت و صداقت اند. به نام سوسیالیزم اعمالی را مرتکب شده اید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایه داری انگلیس است ...))(1458)

کودتاگران در رشت ، انزلی و دیگر شهرها و روستاهای گیلان به یاران میرزا کوچک یورش می برند و بسیاری از آنها را شهید، زخمی و اسیر می کنند. در شهرها و روستاهای گیلان به غارت اموال مردم می پردازند و تمامی ادارات رشت و انزلی را تصرف می کنند. دولت مرکزی از اختلاف در نهضت جنگل استفاده می برد و با تمام قوا به سوی رشت به پیش می تازد و موفق می شود در 30/4/1299 ش . (دو هفته پس از کودتای سرخ ) رشت را از تصرف کودتا چیان آزاد سازد. کودتا گران با پشتیبانی روسها موفق به تصرف دوباره رشت می شوند.

چهار ماه ، میرزا در جنگل به سر می برد. در طول این مدت وی با نامه های فراوان به رهبران کمونیستها در شوروی ، فرستاده آنها را از اعمال روسها در گیلان با اطلاع می سازد.

کودتا گران در آبان 1299 ش . پیام آشتی برای میرزا کوچک می فرستند. میرزا در پاسخ نامه آنها چنین می نویسد:

((... بدون اطلاع کمیته و شورای انقلاب ، قشون از روسیه وارد شد. تبلیغات کمونیستی آغاز و متعاقبش دخالتها و اذیتها و پس از کودتای شب چهارم ذیقعهد 39 (13) و گرفتن زمام امور در دست و تصرف اموال مردم و تعرض ‍ به ...

مرا خائن ، بد عهد، بی وفا و دزد خواندید و راضی نشدید در بیغوله ها و زوایای جنگل آسوده و بی طرف بمانم ، به تعقیبمان آمدید.

دو ماه زمام انقلاب را به معیت یکدیگر به طور ملایمت در دست داشتیم . منجیل تا لوشان فتح شدند. از طرف دیلمان ، قزوین در تهدید بود. گیلانیان با میل و رغبت کمک فکری و مالی می کردند. از تمام نقاط مملکت ندای مساعدت بلند بود. قرارداد معروف موقوف الاجراء و شاه ایران در مقام تغییر پایتخت از طهران به اصفهان بر آمد. انگلیسیها از قزوین شروع به عقب نشینی کردند. به همان حال اگر باقی مانده بودیم ، فتح مرکز (تهران ) امکان پذیر می گشت .

اکنون سه ماه و نیم است که زمام انقلاب در دست شماهاس . گیلان وسیع و پر نعمت به صورتی در آمده که از تهیه معاشش عاجز است و شما نیز از یک شهر گدا، مخارج بلدیه را به زحمت تهیه می کنید. اگر نظر دقتی به خارج از محوطه رشت بیفکنید، می بینید که هزاران نفر از ترس غارت و کشته شدن و ننگ ناموس در جاده های قزوین و جنگلهای گیلان آواره اند و چقدرشان نفله شده و مرده اند در نتیجه این اوضاع ، انگلیسیها که از قزوین در حال عقب نشینی بودند، تا رستم آباد جلو آمدند. شاه ایران به عوض تغییر پایتخت به تجهیز قوا پرداخت . تعرض را شروع نمود. پس از دوبار عقب نشینی تا انزلی ، مجددا رشت را تصرف ، اما هنوز نتوانسته اید تا رستم آباد پیشروی نمایید. شعله آزادی تبریز در نتیجه این مخالفتها خاموش شد...

نام سوسیالیست و بلشویک به حدی منفور شده که کسی حتی در خواب میل ندارد آن را بشنود... حاجی شیخ محمد حسن و میرزا عبدالحسین خان را در انزلی دستگیر کردید... شیخ عبدالله خان در رشت شهید شد...

من اگر چه در گوشه جنگل منزوی ام ، لیکن از اوضاع جهان بی اطلاع نیستم و یک نمونه اش را که در کشور ما روی داده است ، برای استحضارتان می نویسم : انگلیسیها پیشنهاداتی به دولت ایران داده و جنگ با بلشویکها را به عهده گرفته اند. پیشنهادات مزبور از این قرارند:

1. امضاء و اجرای قرارداد معروف (قرارداد 1919 م .)

2. تشکیل پارلمانی از وکلایی که در دوره زمامداری وثوق الدوله انتخاب شده بودند.

3. تسلیم قزاقخانه به انگلیسیها و اخراج صاحب منصبان روس . کابینه مشیر الدوله این پیشنهادات را نپذیرفت و استعفا داد. شاه قبول نموده ، سپهدار رشتی را مامور تشکیل کابینه و اجرای پیشنهادات مزبور نمود.(1459)

در سوم اسفند 1299 ش .، قزاقان ایرانی ، به فرماندهی رضاخان از قزوین به تهران حمله برده ، پایتخت را تصرف می کنند. کودتای سوم اسفند را انگلیسیها طرح و رهبری کرده بودند. سید ضیاء که تمایلات شدید انگلیسی داشت ، به نخست وزیری و رضا خان به عنوان سردار سپه انتخاب می شود. احسان الله خان و خالو قربان به فومن می آیند و با میرزا کوچک آشتی می کنند. کمیته جدید انقلاب به ریاست میرزا کوچک در مرداد 1300 ش . تشکیل می شود. در این کمیته روسها هیچ پستی ندارند. قرار می شود کمیته جدید انقلاب ، هفته ای یک بار در روستای ((ملا سرا)) برگزار گردد. میرزا کوچک در فومن به سر می برد و شماری اندک از جنگلیها باقی می مانند. گروهی از آنها شهید، زخمی یا دستگیر شده ، و بسیاری هم رفاه را برگزیده ، دست از جنگ می کشند. خالو قربان و حیدر خان عمو اوغلی در پی توطئه ای دیگر برای کشتن میرزا کوچک و به دست گرفتن قدرت بر می آیند. اما این بار میرزا پیشدستی کرده ، توطئه را در نطفه خفه می کند. بدین سان میرزا کوچک با تعدادی انگشت شمار از یارانش به جنگلهای انبوه گیلان پناه می برد.

رضا خان با تمام قوا در پی سرکوبی نهضت جنگل می آید و رشت را از تصرف کردها بیرون می آورد. خالو قربان خود را به رضا خان تسلیم می کند و به درجه سرهنگی مفتخر می شود. سید جلال چمنی و سید محمد تولمی نیز تسلیم می شوند. اینک رضا خان با همراهی نیروهایی که تار و پود جنگل را می شناسند و سالیانی در کنار میرزا کوچک اند، به دنبال دستگیری میرزا کوچک بر می آید.

پاییز 1300 ش . بسیار زرد و فصل برگ ریزان بود. یاران همه رفته بودند و میرزا تنها مانده بود. تنها تنی چند از یاران وفادارش با او بودند. میرزا در یکی از آخرین نامه هایش به یکی از دوستان می نویسد:

((اتکای من و همراهانم به خداوند دادگری است که در بسیاری از این ممالک حفظم نموده است ... افسوس می خورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعین را نشناخته اند.))

تنهاترین سردار نخستین سال قرن چهاردهم هجری شمسی در سوگ یاران شهیدش چون ابر می گریست . او به یاد آخرین سردار شهیدش شیخ محمد خیابانی اشک می ریخت . میرزا در آذر 1300 ش . به سوی کوههای خلخال به راه افتاد تا بتواند در آنجا دوستان قدیمش را گرد آورد و دوباره قیام را آغاز نماید. اما برف بی امان می بارید. شلاق بادهای سرد کوههای بلند گیلان بر صورت رنج کشیده اش فرود می آمد. سرانجام سردار جنگل در یازدهم آذر 1300 ش . در کوههای گیلوا، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پیکرش در زیر برف و بوران یخ زده بود. ساعتی بعد به دستور خان طالش ‍ سرش را از تن جدا کرده ، به رشت آوردند . خالو قربان ، یار دیروز میرزا سرش را به تهران آورد و به رضا خان تسلیم نمود. سر میرزا را در گورستان حسن آباد تهران دفن کردند. پس از آن ، یکی از یاران میرزا، مخفیانه سرش را به رشت آورد، در کنار پیکرش در ((سلیمان داراب )) رشت به خاک سپرد.(1460)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد