از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

ببخش سهراب

تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت

با کدام عمر دراز؟

نوح اگرکشتی ساخت عمر خود را گذراند

با تبر روز وشبش بردرختان افتاد

سالیان طول کشید

عاقبت اما ساخت…

پس بگو ای سهراب شعر نوخواهم ساخت

بی خیال قایق…

یا که میگفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد…

این سخن یعنی چه؟

باشقایق باشی… زندگی خواهی کرد؟

ورنه این شعر و سخن یک خیال پوچ است…

پس اگرمیگفتی تا شقایق هست حسرتی باید خورد جمله زیباتر بود

توببخشم سهراب که اگر در شعرت نکته ای آوردم انتقادی کردم…

بخدا دلگیرم ازتمام دنیا…

از خیال و رویا…

بخدا دلگیرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد