از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

رفتی ولی کجا ؟

 

رفتی ولی کجا؟ که به دل جا گرفته ای
دل جای توست گرچه دل از ما گرفته ای
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
آن دل که از منش به تمنا گرفته ای
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران

دانی کز آب دیدهء من پا گرفته ای؟
بگذار تا ببینمش اکنون که می رود
ای اشک از چه راه تماشا گرفته ای؟
خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند
اکنون که روی سینهء او جا گرفته ای
گفتی صبور باش به هجرانم چگونه؟
آخر تو صبر از این دل شیدا گرفته ای 

 

شاعر ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد