...................عشق یعنی : نه شبت چون شب و ، نه روزت روز !
خوب من! عشق همین نیست که میپنداری
دوست دارم که به این وسوسه تن نسپاری
میرسد آخرِ این جاده به تشویش و جنون
بهتر آن است در این راه قدم نگذاری
عشق یعنی : که خودت را به کناری بِنَهی
مثل موج آن طرف خویش قدم برداری
عشق یعنی : نه شبت چون شب و ، نه روزت روز
گامی آن سوتر از این دایره تکراری
یک نفر پیش تر از تو، به من این را آموخت
مثل یک سنگ شوم،با همه دشواری ...
سهیل محمودی