از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

دو چشمت از عسل لبریز و لب‌هایت شکر دارد

دو چشمت از عسل لبریز و لب‌هایت شکر دارد
 

بیــــا، هرچند مـــی‌گــویند: شیرینـــی ضرر دارد

 

زدم دل را بـــه حافظ ، دیدم او امشب برای من -
 

"لبش می‌بوسم و در می‌کشم می" در نظر دارد

 

پریشان است و افسون و هوس در چشم او جمع است
 

پـــــری‌ رو از پـــــریده‌ رنگ ، آخــــر کِــــی خبـــــــــر دارد؟

 

اگر چه مثل نرگس نیست چشمش سخت بیمار است
 

کـمر چـــون مــــو ندارد او ، ولـــــی مــــو تـــا کمــر دارد

 

لبش شیرین و حرفش تلخ و چشمش مست و قلبش سنگ
 

درشت  و  نــــرم  را  آمیـــخته  با  خیــــــــــــــر  و  شــر  دارد

 

بــــه یـــاد اولین بیت از کتــــابِ خواجــــه افتادم
 

شروع عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد

 

صباغ زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد