از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

تو رفته ای و من هنوز باورم نمی شود

تو رفته ای و من هنوز باورم نمی شود 

و هر چه می کنم که از تو بگذرم ؛ نمی شود!


نمی شود! چطور بی تو سر کنم؟! خودت بگو! 

دگر دوام می شود بیاورم؟ نمی شود ...


نگو خدا نخواست! هی نگو که قسمت این نبود! 

من این بهانه ها و حرف ها سرم نمی شود!


جنون به حال من دچار می شود بدون تو! 

بد است حالم آنقَدر ، که بدترم نمی شود! 

 


تمام شهر خواستند بشنوم که رفته ای 

تمام شهر! بشنوید! من کَر َم ! نمی شود!  

 

پرتو باژنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد