از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

می خواستم ...


می خواستم تولد امسالت نزدیک لایه های تنت باشم

نزدیک مثل هرم نفس هایت نزدیک مثل پیرهنت باشم


میخواستم تولد امسالت بر عکس هر چه قصه و افسانه

شیرین لحظه های شبم باشی فرهاد مست و کوهکنت باشم


میخواستم تولد امسالت بی شعر روبروی تو بنشینم

تو بیت بیت در بغلم باشی من بوسه بوسه بر دهنت باشم

.

.

هرگز مباد بی تو و دور از تو یک لحظه بی تو دوزخ جانسوز است

حتی اگر که مرگ جدامان کرد بگذار لا اقل کفنت باشم


راضیه فرهودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد