از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

چه باید کـــرد پا در بند دوری هــــای بعد از تـــو

چه باید کـــرد پا در بند دوری هــــای بعد از تـــو

نشستن چشم در چشم صبوری های بعد از تو

چرا در قهـــــوه خانه چشـــــم ها اینقدر تاریک اند

چه غمگین است قلیان ها و قوری های بعد از تو

شبیه جــــاده ی یک روستــــای نیمه متروکـــم

که آشفته است خوابش از عبوری های بعد از تو

غمت با آن چنان سوزی نشسته در صدای شب

که خون می بارد انگشت چگوری های بعد از تو

به نان و نور و داغاداغ آن تن می خورم سوگند

که افتاد از دهان طعـــم تنــوری های بعد از تو

اگـــر من زودتر رفتـــم بهشت اصلاً نمی خواهم

نه حوری های قبل از تو نه حوری های بعد از تو

بیا از گوشه ی چشمم بچین اشک و دعایم کن

دعا کن دورباشد چشـــم شوری های بعد از تو 

 

آرش شفاعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد