از آن موهای وحشی خواستم دیوانه بازی را
از آن لبهای سرخت جرأت پیمانه بازی را
شبیه موی تــو بر شــانه میریزم و میدانم
که باز آغاز خواهم کرد فردا شانه بازی را
به زیر روسری خوابانده ای صد فتنه ی زیبا
به همراه هزاران عـــاشق پروانـــه بازی را
کنار حوض خانه ، کودکانه تجـــربه کردیم
من و تو با مکعبهای کوچک خانه بازی را
و حالا بـی تو آواره ترین دیوانه ی شهرم
در این زنجیر باید سر کنم دیوانه بازی را
ایمان فرستاده