از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

بگردم دور تـو، دور نگاهت ، دور باطل ها

بگردم دور تـو، دور نگاهت ، دور باطل ها

مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقل ها

پری رویی، نه... زیباتر، سر زیبایی ات بحث است

بــه طرزی کـــه کـــم آوردند توضیـــح المسائل ها

حسادت می کنم با هرکه دستش لای موهایت...

حسادت می کنم حتی به این موگیر ها، تل ها

مرا از دور میدیدی، خودت را جمع می کردی

بیـــا یک بار دیگــر هم شبیه آن "اوایل ها"...

و من معنــی بعضــی شعر ها را دیــر می فهمم

"که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها"  

 

مرتضی عابدپور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد