از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

عاشق که شدم بر میگردم

بیا پشت یک میز بنشینیم  

 هر دو مسلح به دفتر و قلم  

 تو اولین لحظه ای را بکِش که مرا دیده ای 

  من عاشقانه ای می شوم که اولین بار برایت نوشته ام. 


صدای قناری گرممان نمی کند 

 دستت به کشیدن نمی رود  

 دستم به نوشتن نمی رسد. 

 

جناب گارسون لطفا شکلات مرا سر میز دیگری بگذار  

 عاشق که شدم بر می گردم.


از: اعظم کمالی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد