از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

صحبت از عاشق بودن نیست

می روم

بغض خواهیکرد
اشکها خواهیریخت
غصهها خواهیخورد
نفرینم خواهیکرد
دوستترم خواهیداشت
یک شبفراموشم می
کنی
فردایش بهیادت خواهم آمد
عاشقتر خواهیشد
امید خواهیداشت
چشم بهراه خواهیبود
و یکروز
یک روزخیلیبد
رفتنم را، برایهمیشه، باور خواهیکرد
ناامید خواهیشد
و منبرایت چیزی خواهم شد
مثل یکخاطر ه ی دور
تلخ وشیرین ولیدور ... خیلیدور
و مندر تمام این مدت
غصهها خواهم خورد
اشکها خواهم ریخت
خودم رانفرین خواهم کرد
تمام لحظهها به یادت خواهمبود
و امیدخواهم داشت به پایداری عشق
و رفتنرا چیزی جز عاشق ماندننخواهم دانست
نخواهی فهمید
درکم نخواهیکرد
صحبت ازعاشق بودن نیست... صحبت از عاشق ماندناست.


(گاهی برای اثبات عشق باید رفت ... خودم از رفته گانم ...) 

 

نیکی فیروز کوهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد