از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

استرس

هیچ می دانی

عکس هایی که از خودت

می فرستی برایم ،

پراسترس ترین اتفاق زندگی منند!؟

عکس هایی که

یکی پس از دیگری

در حافظه ی گوشی سیو می کنم

بی آنکه درست نگاهشان کنم...

حتی در خاطرم نمانده

که توی آن عکس برفی

شال گردن انداخته بودی یا نه ...

یا توی آن عکس ظهرِ تابستانی ات

عینک دودی به چشم داشتی یا نداشتی ...

فقط به طرز احمقانه ای

خودم را عذاب می دهم که:

حالا که «من» این عکس ها را نینداخته ام،

نکند عکاس،«او» باشد!؟

"نفیسه سادات موسوی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد