از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورش

شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورش

سکه  را  این  بار  برگـردان  به  روی  دیگرش

دور خود چرخید، در راه تو هر کس پا گذاشت

دایــره فرقــی ندارد ایـــن سرش با آن سرش

گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست

مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش

حال تو چون حرکت تقویم سال شمسی است

اولش  با  روی  خوش  می آیی  اما  آخـرش...

قهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن است

مثــل روحی کـــه نگنجد در وجـــود پیکرش

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟

بر مسلمانـــی کـــه کافـــر می شود  پیغمبرش

جواد منفرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد